زمينلرزهاى كه در غرب كشور رخ داد و جمعى از هموطنان عزيز ما را به كام مرگ فرو برد و يا مجروح ساخت و خانههاى زيادى را ويران كرد موجب تأسف شديد گرديد.[1]
در این میان مهم اين است كه انسان، بتواند با همدلی و همدردی در هنگام بروز مصيبت و ظهور بحران ها ، به حمايت از مصیبت زدگان برخيزد؛[2] مولفه ای مهم که نشان دهندۀ حسن خلق و نزديكى و ارتباط میان مردم است.[3]روشن است كه مراد نزديكى به عواطف و درك مشكلات مردم است.[4]
گفتنی است مشكلات مردم گاهى فردى است و گاهى اجتماعى،[5] لیکن حقيقت اين است كه غلبه بر بسيارى از مشكلات و بحران ها، كار يك فرد نيست و حمايت گروه يا گروه هايى را مى طلبد. [6]
لذا بايد به مردم نزديك شد و براى رفع مشكلات آنها كوشيد، بی شک مصيبت زدگان نياز به تسلّى خاطر و روحيه و اميدوارى دارند...در هر صورت بايد به سراغ دردهاى مردم رفت[7]که تحقق این مهم هم خدمت به جامعه انسانى است و هم تبليغ دين است.[8]
بنی آدم اعضای یک پیکرند
در روايات اسلامى موقعيّت مؤمنان و مسلمانان نسبت به يكديگر، و وظيفه آنها در برابر همديگر بيان شده است.[9]حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند:«الْمُؤْمِنُ اخُو الْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ انِ اشْتَكى شَيْئاً مَنْهُ وَجَد الَمَ ذلِكَ فى سائِرِ الْبَدَنِ ؛ مؤمنين برادر همديگر و همچون اعضاى يك پيكرند؛ و هنگامى كه عضوى ناراحت و بيمار شود همه اعضا، آن ناراحتى را احساس مى كنند».[10]،[11]
و به قول شاعر بلندآوازه شيخ مصلح الدين سعدى شيرازى:
بنى آدم اعضاى يكديگرند كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو كز محنت ديگران بى غمى نشايد كه نامت نهند آدمى [12]
طبق اين روايت مسلمانان سراسر جهان بسان پيكر يك انسانند، اگر مسلمانى در گوشه اى از دنيا ناراحت و بيمار گردد و مشكلى برايش ايجاد شود ديگر مسلمانان بايد از آن متأثّر شده، در حلّ آن بكوشند. اگر در نقطه ای از کشور زلزله اى مى آيد و جان هزاران نفر را مى گيرد و هزاران نفر را بى خانمان مى كند، اگر سونامى عدّه زيادى از مردم شرق آسيا را در مرگ عزيزانشان عزادار و بى خانه مى كند، اگر جنگ در افغانستان و عراق و فلسطين و لبنان آسايش و آرامش را از ساكنان آن گرفته، و اگر بيمارى و خشكسالى مردم فلان كشور را تحت فشار قرار داده است، مسلمانان بايد در مقابل تمام اين حوادث عكس العمل نشان داده، و در حدّ وسع و امكاناتشان به يارى آنها بشتابند.[13]
همان گونه كه هر زمان عضو بدن انسانى بيمار مى شود تمام بدن تب نموده، و فعاليّت خويش را دو چندان مى كند، تا آن عضو را از درد و رنج نجات دهد.[14]
آری وظيفه هر مسلمانى است كه در مقابل مشكلات ساير مسلمانان بى تفاوت نباشد، و به هر شكل ممكن در راه حلّ مشكلات آنها قدم بردارد.[15]
همدردى و همدلى ؛ فضیلت مهم اخلاقی در ارتباط با خلق
از تقسيم هايى كه از مجموع آيات قرآن استفاده مى شود اين است كه اصول اخلاق را مى توان در چهار بخش خلاصه كرد مسائل اخلاقى در ارتباط با خالق ،مسائل اخلاقى در ارتباط با خلق ، مسائل اخلاقى در ارتباط با خويشتن و مسائل اخلاقى در ارتباط با جهان آفرينش و طبيعت ، که تواضع و فروتنى، ايثار و فداكارى، محبّت و حسن خلق، همدردى و همدلى و مانند آن، از گروه دوم مى باشد.[16]
همدلی در سیرۀ علوی
بررسى تاريخ زندگانى امام علی عليه السّلام به خصوص در دوران حكومت، نشان مى دهد كه در همه جا با مهر و محبّت با مردم رفتار مى كرد؛ حتى خانه هاى يتيمان و بيوه زنان را شبانه سركشى مى نمود و با دست خود، آن ها را تغذيه مى كرد؛ يتيمان را نوازش مى داد؛ بيوه زنان را تسليت مى گفت؛ با رنجوران همدردى مى كرد؛ با مخالفان مدارا مى نمود و با دوستان، نهايت محبّت را مبذول مى داشت.[17]
در نهج البلاغه همه جا سخن از همدردى با طبقات محروم و ستمديده انسانها است.[18]لذا در عهد نامه مالك اشتر كه در كوتاهترين عبارت؛ رساترين برنامه هاى كشور دارى پى ريزى شده هنگامى كه از گروه هاى هفتگانه اجتماعى و وظائف و حقوق آنها سخن به ميان مى آيد، سخن با آرامش خاص پيش مى رود اما همين كه به قشرهاى محروم و ستمديده مى رسد گفتار امام چنان اوج مى گيرد كه گويا از پرده دل فرياد مى كشد« اللّه اللّه فى الطبقه السفلى من الذين لا حيلة لهم من المساكين و المحتاجين و اهل البؤسى و الزمنى؛ زنهار زنهار خدا را خدا را، اى مالك اشتر در طبقه پائين محروم نيازمندان؛ رنجديدگان، از كار افتادن ...» سپس به او دستور مى دهد كه شخصا و بدون وساطت ديگران وضع آنها را در سراسر كشور اسلام زير نظر بگيرد و اجازه دخالت در باره آنها را به كس ديگر ندهد، بطور مداوم از آنها سركشى كند تا مشكلات همگى با سر پنجه عدالت گشوده شود.[19]
دلداری و تسلیت به مصیبت دیدگان
يكى از كارهايى كه اسلام به آن تشويق كرده تعزيت گفتن و تسلّى دادن افراد مصيبت ديده است[20] تسلّى بازماندگان و همدردى با صاحبان عزا از اصول انسانى و اسلامى به شمار مى رود. كسى كه عزيزى را از دست داده، وقتى حضور مردم در مراسم مختلف و تسليت آنان را ببيند، اندوه و آلامش كاسته مى شود؛ به همين دليل، در روايات اسلامى نسبت به اين امر تأكيد فراوان شده است.[21]
تسلى دادن مصيبت زدگان و همدردى با آن ها يك خلق و خوى انسانى و بزرگوارانه است.[22] اين مسئله از نظر عقلى نيز مسلم است كه سبب تسكين و آرامش خاطر و كاهش درد و رنج مصيبت مى شود و اين، خدمت بزرگى به چنين كسانى است و چه بسا اگر اين اظهار محبت ها و همدردى و تسليت ها نباشد، طوفان سهمگين مصيبت به قدرى شديد است كه شخص عزادار را از پاى درمى آورد و به يقين نجات جان انسان ها از افضل قربات است.[23]
مرحوم «علّامه مجلسى» مى نويسد: مستحب است صاحبان عزا را تسليت گفته و آنها را به صبر و شكيبايى دعوت كرد، چه قبل از دفن ميّت و چه بعد از آن، و بعد از دفن، مورد تأكيد بيشترى است؛ كمترين چيز در تسليت آن است كه نزد مصيبت ديده بروند تا آنها را ببيند و آرام گيرد.[24]
در روايتى از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده است: «هر كس اندوهگينى را دعوت به صبر كند، در قيامت خداوند او را از لباس هاى زيباى بهشتى بپوشاند، و هر كس مصيبت زده اى را به صبر و شكيبايى دعوت كند، خداوند پاداش آن صاحب مصيبت را به وى كرامت كند، بى آن كه از اجر صاحب مصيبت چيزى كاسته شود».[25]
در حديث دیگری از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى خوانيم:«مَنْ عَزَّى مُصَاباً كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْتَقِصَ مِنْ أَجْرِ الْمُصَابِ شَيْئاً؛كسى كه مصيبت زده اى را تسليت بگويد به اندازه پاداش آن مصيبت زده ثواب دارد بى آن كه چيزى از اجر شخصى كه گرفتار مصيبت است كم شود».[26]،[27]
همچنین در آداب«تسلیت گفتن» می توان به کلام از امام جواد عليه السلام تمسک کرد؛ آن حضرت مى خواست به مردى كه فرزند عزيز خود را از دست داده بود تسليت بگويد چنين فرمود: از مصيبت تو در مورد فرزندت على باخبر شدم، نيز مطلع شدم كه او از عزيزترين فرزندانت بود. آرى خداى متعال (گاه) عزيزترين افراد انسان را مى گيرد تا پاداشى هرچه بزرگ تر به او دهد. خداوند اجر تو را افزون كند و صبر و شكيبايى دهد و قلب تو را آرامش ببخشد كه او بر هر كارى قدرت دارد و خداوند، اين مصيبت را جبران نمايد.[28]،[29]
مستحب است تا سه روز، ديگران مخصوصاً همسايگان براى اهل خانه ميّت كه عزادارند، غذا بفرستند؛[30] متأسّفانه در عصر ما قضيّه برعكس شده و گروه هاى زيادى از مردم، انتظار دارند عزاداران از آنها پذيرايى كنند، و گاه مخارج هنگفتى بر آنان تحميل مى شود و مصيبت آنها را افزون مى كند؛ چه خوب است اين بدعت ها ترك شود.[31]
همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی؛ مهمترین ضرورت در همدردی و همدلی
حادثه بسیار غم انگیز زلزله غرب کشور، قلب همه هموطنان را به شدت لرزاند و سیلاب اشک بر رخسار بسیارى جارى ساخت، با توجه به وسعت ویرانى و تلفات بسیار و عزیزان مجروح، وظیفه دینى و انسانى همه ما این است که هرچه زودتر به یارى آسیب دیدگان بشتابیم و مرهمى بر قلب بازماندگان بگذاریم،[32] زیرا برای حل مشکلات زلزلهزدگان و دیگر اقشار آسیبدیده، کار فردی جواب نمیدهد بلکه مردم باید با هم متحد شوند و گروههایی را تشکیل دهند و مشکلات را برطرف کنند.[33]
باید دانست اسلام زندگى اجتماعى بشر را به عنوان يكى از مهمترين اصول شناخته، لذا روابط اجتماعی و اخلاقی با خلق را محترم شمرده، و براى آن ارزش بى نظيرى قائل شده است.[34]
تحقّق زندگى اجتماعى بشر مطلب ساده اى نيست؛ چرا كه نياز به تقسيم استعدادها، و جاذبه هاى مختلف فكرى و جسمانى، و برنامه ريزى دقيق، و تقسيم كار، و همچنين نيازمند به هماهنگى و همدلى و همدردی و الفت ميان دل ها است؛ افراد بشر همچون آجرها و سنگ ها و قطعات مختلف يك ساختمان هستند كه تا وسيله چسب و پيوند مؤثّر در ميان آنها نباشد؛ ساختمان با شكوهى از آن تشكيل نمى شود. در اينجا دست قدرت خداوند به يارى نوع انسان آمده، و برنامه ريزى دقيق را از نظر تأليف قلوب، و تقسيم استعدادهاى فكرى و جسمى و انواع ذوق ها و هنرها كرده، و نوع انسان را از مواهب عظيمى بهره مند نموده كه بدون آن چرخ هاى اجتماعى بشرى هرگز گردش نخواهد كرد؛ و مجموعه اين امور است كه گاهى از آن به روح اجتماع، تعبير مى شود؛ وگرنه مى دانيم اجتماع روح خاصّى غير از آنچه گفته شد، ندارد.[35]
اینگونه است که «همدردى » و شركت عملى در غم محرومان و مستمندان اصل بنیادین در تحقق معنایی اصل اخلاقی همدردی و همدلی است؛ این فضیلت مردان خدا است که مى كوشند وضع نابسامان مصیبت زدگان را سامان دهند.[36]
انفاق موثر و پایدار با حفظ کرامت انسانها؛نمونۀ عینی همدلی و همزبانی
اصولا انفاق در راه خدا، و كمك به نيازمندان و حمايت از مصیبت دیدگان با حفظ کرامت انسانها ، همان كار جهاد را مى كند، زيرا هر دو مايه استقلال و سربلندى جامعه اسلامى است.[37]
آنها كه اموال خويش را در راه خدا انفاق مى كنند با صرف مال در كارهايى كه نفع اجتماعى دارد رفاه و آسايش عمومى را فراهم مى سازند، اين انفاقها پشتيبان و مددكار آنها خواهد بود و از آن استفاده خواهند كرد؛[38]زیرا انفاق كنندگان واقعى كسانى هستند كه تنها براى خشنودى خدا و پرورش فضايل انسانى و تثبيت اين صفات در درون جان خويش و همچنين پايان دادن به اضطراب و ناراحتيهاي مردم مصیبت زده اقدام به انفاق مى كنند.[39]
بديهى است در جامعه اى كه افراد دو چهره و دو زبان و منافق و بى بهره از صداقت نفوذ كنند، اعتماد و محبّت و همدلى كه مهم ترين سرمايه زندگى اجتماعى است بر باد مى رود و محيط زندگى به جهنّم سوزانى تبديل مى شود كه همه با بدبينى به يكديگر مى نگرند و همه از هم وحشت دارند.[40]
هم چنین خوددارى از انفاق به جهت ترس از تهيدستى، فكرى غلط و از وسوسه هاى شيطانى است[41]؛حال آنکه خداوند متعال در قرآن تعبير ظريفى از انفاق كرده است.لذا می خوانیم:«آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ؛به خدا و رسولش ايمان بياوريد، و از آنچه شمارا جانشين و نماينده (خود) در آن قرار داده انفاق كنيد؛ (زيرا) كسانى كه از شما ايمان بياورند و انفاق كنند، اجر بزرگى دارند.»[42]
این نكته در آيه شريفه در خور دقّت و تأمّل است؛اين كه انفاق بلا فاصله پس از ايمان مطرح گرديده، كه اين نشانگر اهمّيّت انفاق است.[43] آرى، در حقيقت مالك اصلى خداست، و ما امانتدار او هستيم. و پس از چندى با فرا رسيدن مرگ همه آنها را مى گذاريم و فقط با چند قطعه كفن از اين دنيا مى رويم.[44]
مسئولیت دولت در تحقق عملی همدردی و همدلی
برنامه ريزى توأم با آينده نگرى و مديريت فعّال و حساب شده، كه در متون اسلامى از آن به تدبير ياد مى شود، از اساسى ترين وظایف دولت در مقابله با بحران ها است.[45]در بسيارى از جوامع به قدر كافى منابع مفيد نيروى انسانى و طبيعى وجود دارد؛ ولى نبودن مديريت صحيح و برنامه ريزى دقيق، آن جامعه را به هرج و مرج می کشاند.[46]
حال پس از وقوع بحران های طبیعی از قبیل زلزله، مصیبت زدگان در یک جامعه، گرفتار دو مشكل مادّى و روانی هستند؛ از نظر مادى به علل وقوع بلایای طبیعی... محروميّت آنها معلوم است، لیکن غم جانکاه از دست دادن عزیزان خویش ، مشکلات روحی بازماندگان را صد چندان می سازد.حال وظیفۀ دولت است با مصیبت دیدگان به نحو عملی اظهار همدلی و همدردی داشته باشد، به نحوی که مشكل نخست را با برنامه ريزى و بسط عدالت اجتماعى برطرف سازد.[47]
از این رو اميدواريم دولت و همه مسئولين هر چه زودتر به ترميم خرابىها ونگهدارى آسيبديدگان و نجات مجروحان و یاری رسانی به مصدومان این حادثه اقدام نمايند، البته کمک خیرین و نیکوکاران برای بازسازی مناطق حادثه دیده ضروری است[48] به نحوی که نیکوکاران می توانند در اين راه كمك شايسته كنند تا از اين طريق مرهمى بر دلهاى مجروح اين عزيزان گذارده شود.[49] و خیرین نیز از برکات کار خیر خود بهره مند شوند.[50]
دولت زلزله زدگان را را فراموش نکند
بی شک نباید رسیدگی دولت به زلزلهزدگان فقط خلاصه به روزهای اول باشد، نباید آنها فراموش شوند، دولت و خیرین باید کمک کنند تا مشکلات آنها برطرف شود دولت و خیرین باید کمک کنند تا مشکلات آنها برطرف شود.[51]
البته بر دولتمردان لازم است تا براى همدردى و همگامى با مصیبت دیدگان و دیگر اقشار آسیب پذیر جامعه ، كمتر از مواهب طبيعى بهره گيرند و زندگى زاهدانه اى را برگزينند.[52]
سخن آخر:(استفاده از یکسوم سهم امام(ع) در کمک به زلزلهزدگان مجاز است)
در خاتمه باید گفت مؤمنين مجاز هستند از يك سوم سهم مبارك امام(علیه السلام) براى کمک به زلزلهزدگان استفاده نمايند و إنشاءالله از بركات معنوى و الهى آن برخوردار شوند.[53] خداوندا! همه ما را از بلاهاى زمينى و آسمانى محفوظ دار.[54]
خداوند همگان را توفیق بیشتر در این راه خیر بدهد و ارواح عزیزان از دست رفته را غریق رحمت گرداند و به بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل عطا فرماید.[55]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] متن بيانيه حضرت آيتالله العظمی مكارم شيرازى؛23/8/1396.
[2] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 2 ؛ ص66.
[3] مشكات هدايت ؛ ص145.
[4] همان.
[5] همان.
[6] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 2 ؛ ص66.
[7] مشكات هدايت ؛ ص145.
[8] همان؛ ص 146.
[9] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص81.
[10] بحارالانوار؛ ج 61؛ ص 148؛ ح 25.
[11] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله)، ص: 82.
[12] گلستان سعدى؛ باب اوّل؛ حكايت دهم.
[13] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله)، ص 82.
[14] همان.
[15] همان.
[16] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص104.
[17] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 6 ؛ ص206.
[18] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ متن وترجمه(ج 1) ؛ ص2.
[19] همان.
[20] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص419.
[21] كليات مفاتيح نوين ؛ ص1193.
[22] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 14، ص 420.
[23] همان.
[24] كليات مفاتيح نوين ؛ ص1193.
[25] همان.
[26] كافى؛ ج 3؛ ص 205؛ ح 2.
[27] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 14، ص 420.
[28] كافى؛ ج 3؛ ص 205؛ح 10.
[29] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص420.
[30] زاد المعاد؛ ص 570 و 571؛( با تصرّف و تلخيص).
[31] كليات مفاتيح نوين ؛ ص1193
[32] متن بيانيه حضرت آيتالله العظمی مكارم شيرازى؛5/10/1382.
[33] بيانات حضرت آيتالله العظمی مكارم شيرازى؛ ؛28/5/1396.
[34] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص454.
[35] همان؛ ص 455.
[36] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 3 ؛ ص311.
[37] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص225.
[38] اسلام و كمكهاى مردمى ؛ ص50.
[39] همان ؛ ص119.
[40] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 6 ؛ ص575.
[41] اسلام و كمكهاى مردمى ؛ ص52.
[42] والاترين بندگان؛ ص 135.
[43] همان؛ ص 136.
[44] همان.
[45] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص198.
[46] همان؛ ص 199.
[47] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص482.
[48] بيانات حضرت آيتالله العظمی مكارم شيرازى ؛حرم مطهر حضرت معصومه(س)؛23/5/1391.
[49] متن بيانيه حضرت آيتالله العظمی مكارم شيرازى؛23/8/1396.
[50] بيانات حضرت آيتالله العظمی مكارم شيرازى ؛حرم مطهر حضرت معصومه(س)؛23/5/1391.
[51] بيانات حضرت آيتالله العظمی مكارم شيرازى؛ ؛28/5/1396.
[52] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص192.
[53] متن بيانيه حضرت آيتالله العظمی مكارم شيرازى؛23/8/1396.
[54] همان.
[55] بيانات حضرت آيتالله العظمی مكارم شيرازى ؛حرم مطهر حضرت معصومه(س)؛23/5/1391.