بی تردید براى پيشبرد اهداف مقدس الهى و برچيدن بساط ظلم بايد از قدرت و قوت استفاده كرد. ممكن است انكار زبانى تأثيرات محدودى داشته باشد ولى آنچه مى تواند بساط ظلم ظالمان را برچيند و عدل و داد را جايگزين سازد همان تكيه بر قدرت است.[1]
از اين جا لزوم تشكيل حكومت اسلامى براى تحقق بخشيدن به اهداف اسلام استفاده می شود که تحقق اين موضوع را با چشم خود در تشكيل نظام جمهورى اسلامى مشاهده كرديم. قبل از آن در مساجد و مجالس مختلف مذهبى سخن از احكام و برنامه هاى اسلامى، بسيار بود كتاب هاى فراوانى در اين زمينه نوشته شد ولى تأثير آن ها محدود بود. آنچه توانست به حكومت ظالمان و خودكامگان پايان دهد و به اجراى احكام اسلامى در سطح گسترده كمك كند قيام عمومى مردم و تكيه بر قدرت جماهير بود؛[2] اینگونه است که کشور ما تنها كشورى است كه به نام جمهورى اسلامى است.[3]
چیستی مفهوم «جمهوری اسلامی»
بدیهی است حاكمى كه پيرو هواى نفس باشد منافع و حقوق مردم را فداى مطامع خويش مى كند، و به همين دليل حكومتش ناپايدار و مواجه با شكست خواهد بود.[4]
ممكن است هواى نفس در اينجا معنى وسيعى داشته باشد كه هم هواى نفس خود انسان را شامل شود، و هم هواى نفس مردم را، حال ما امروز شاهد آثار نكبت بار اين طرز تفكر در دنياى به اصطلاح متمدن هستيم كه گاهى شنيعترين اعمال زشت را به خاطر تمايلات مردم شكل قانونى داده، و رسوايى را به حد اعلى رسانده اند كه قلم از شرح آن شرم دارد.[5]
درست است كه پايه هاى حكومت بايد بر دوش مردم باشد، و با مشاركت عموم تحقق يابد، اما اين به آن معنى نيست كه معيار حق و باطل در همه چيز و در همه جا تمايلات اكثريت باشد.[6]
بلکه حكومت بايد چهارچوبه اى از حق داشته باشد اما در پياده كردن اين چهارچوب از نيروى جامعه كمك گيرد. و معنى جمهورى اسلامى كه ما خواهان آن هستيم و از دو كلمه «جمهورى» و «اسلامى» تركيب يافته نيز همين است؛ لذا اصول از مكتب گرفته مى شود و اجرا با مشاركت مردم،[7] به عبارت دیگر جمهوریت یعنی اتکا به ملت و اسلامیت یعنی در چارچوب اسلام حرکت کردن.[8]
جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد
اگر با دیده ی انصاف نگاه کنیم می بینیم که انقلاب اسلامی در نوع خودش یا کم نظیر و یا بی نظیر بوده است؛ در کنار ستایش از امام (قدس سره) باید در عوامل این حرکت بی نظیر تأمل نمود؛ عوامل بسیاری را می توان مورد لحاظ قرار داد ولی می توان به سه عامل مهم اشاره نمود:[9]
عامل اول آن مسأله ی وحدت رهبری بود یعنی همه اعم از شیعه و سنی و اقلیت های سیاسی و مذهبی تحت یک پرچم و تحت رهبری یک رهبر جمع شدند.[10]
عامل دوم قاطعیت امام (قدس سره) بوده است. امام با دیگران مشورت می کرد و هیئت مشورتی داشت و امثال شهید بهشتی و مطهری در این هیئت حضور داشتند ولی وقتی امام (قدس سره) تصیمی می گرفت در آن قاطعیت داشت. وقتی تصمیم گرفت که شاه باید برود دیگر آن را تغییر نداد و هرچه گفتند که بماند و اختیاراتش را به شما محول کند قبول نکرد و گفت شاه باید برود. روی این کلام ایستاد و آن را عملی کرد. همچنین فرمود: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر »، هرگز آن را تغییر نداد. هرچه گفتند که برای اینکه برای دنیا قابل قبول شود آن را به نام جمهوری دموکراتیک اسلامی و مانند آن تغییر دهند قبول نکرد.[11]
سوم اینکه ایشان از نیروی مذهب استفاده کرد و به سراغ نیروهای مادی نرفت و برای اسلام و برنامه های اسلامی دل می سوزاند. وقتی آن مرد نادان به قرآن اهانت کرد و آیات شیطانی را نوشت، امام (قدس سره) رأی مهم خود را صادر کرد و با اینکه به ایشان گفتند که دولت ها بر علیه شما اقدام می کنند اعتنا نکرد.[12]
در کنار این عوامل مردم نیز این همه جانفشانی کردند و در جبهه ی جنگ تحمیلی شرکت کردند و شب ها را با دعا به صبح می رساندند همه به سبب خلوص نیّت امام و اهتمام ایشان بوده است.[13]
اگر این عوامل موجب به ظهور رسیدن انقلاب شده است و علت محدثه ی آن بوده است علت مبقیه ی آن هم می تواند باشد. یعنی امروز هم باید متحد شده زیر یک پرچم جمع شویم، در مقابل دشمن قاطع باشیم و نگذاریم دشمن فکر کنیم که سست شده ایم و همچنین نباید بگذاریم که پایه های مذهب سست شود. ایران بعد از انقلاب دارای عظمتی شده است و قدرتی در منطقه به حساب می آید.[14]
لذا جمهوری اسلامی ایران دو رکن جمهوریت و اسلامیت دارد که اگر هر کدام از این دو نباشد نظام ما زمین میخورد. اسلامیت نظام باید از مدارس و دانشگاهها شروع شود و اگر کم و کاستی در این مراکز باشد، اسلامیت متزلزل خواهد شد و به مشکل برمیخوریم.[15]
تفاوت نظام جمهوری اسلامی ايران با ساير نظام های سیاسی
نظام ارزشى دنياى امروز دلار و يورو و پست و مقام است، و اينها نبايد نظام ارزشى حكومت اسلامى باشد. گاه ديده مى شود، كه در بعضى موارد آهسته آهسته دنباله رو نظام ارزشى غرب مى شويم. در حالى كه تبعيت كردن از نظام ارزشى آنها ما را بيچاره خواهد كرد. ما نبايد براى به دست آوردن رأى مردم در انتخابات رياست جمهورى يا مجلس شوراى اسلامى يا ديگر انتخابات اين همه پول خرج كنيم، بلكه مردم بايد بر اساس معيارهاى برخواسته از نظام ارزشى اسلام همچون تقوا، ايمان، علم، دانش، سابقه مبارزاتى، حضور در ميدان هاى جهاد و شهادت و مانند آن، فرد مورد نظر خود را انتخاب كنند.[16]
به عنوان نمونه حضرت نوح پيامبر عليه السلام براى حفظ نظام ارزشى خود حاضر نشد به خواسته ثروتمندان و صاحبان قدرت تن در دهد و تسليم آنها شود، ما نيز به تبعيت از پيامبران الهى بايد در حفظ نظام ارزشى خود كوشا باشيم و اجازه ندهيم آن را دستخوش تغيير كنند، كه آثار بد و پيامدهاى شومى به جاى خواهد گذاشت.[17]
همانگونه که حضرت على عليه السلام حتى در اوج قدرت و به هنگام رسيدن به خلافت و پس از آن، ساده ترين لباس (لباس كرباس) را می پوشد و از ساده ترين غذا (نان جو) استفاده می كند تا لباس گران قيمت و سفره رنگين ارزش محسوب نشود و مردم به ارزش هاى واقعى و حقيقى رهنمون شوند.[18]
رابطه توحید و اخلاص در گفتمان معرفتی جمهوری اسلامی
در تعلیمات دینی مسئله ی توحید و اخلاص بسیار مهم است. توحید فقط یک اصل نیست بلکه خمیرمایه ی تمام اصول دین است و بعضی توحید را به نخ در تسبیح تشبیه می کنند که اگر آن نخ پاره شود تمام مهره ها پراکنده می شود. ولی تشبیه بهتری هم وجود دارد و آن اینکه توحید مانند روح است در بدن که تمام اوامر و نواهی و عقاید شرعی، جسم است و روحِ همه ی آنها توحید است.[19]
مفهوم اخلاص هم اگر تحلیل شود به همین معنای توحید باز می گردد یعنی همه کار برای خدا باشد. ما باید در تمام مسائل خود اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و سایر امور باید دنبال اخلاص و توحید باشیم.نفاق مغایر آئین اسلامی است. ما نیز مطابق فرمایش امام (قدس سره) باید بگوئیم جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر است و نه یک کلمه کمتر.[20]
«جمهوری اسلامی» منبعث از ارزش های فرهنگی
گفتنی است جمهوری اسلامی دو کلمه است و کلمه اسلامی در این میان خیلی معنا دارد،[21] زیرا نظام ما جمهوری اسلامی است و اسلامیت حرف اول را می زند و نباید مسائل غیر دینی حاکم باشد.[22]
لذا باید اذعان نمود مسائل فرهنگی از ارکان جمهوری اسلامی است، به طور کلی مسائل فرهنگی یکی از ارکان و پایههای نظام است که متأسفانه در حال کم رنگ شدن است و نهادها یکی پس از دیگری مسئولیت فرهنگ را از خود سلب میکنند. وقتی ما میگوییم جمهوری اسلامی، تقویت جمهوری و اسلامی بودن، وظیفه همه نهادهاست. تمام نهادها بدون استثنا در مقابل مسائل فرهنگی مسئولیت دارند.[23]
لذا باید درک کنیم در چه زمانی و در چه شرایطی قرار داریم ؛ دشمن معتقد است اگر بخش فرهنگی تخریب شود کل نظام تخریب میشود و دشمنان بر این موضوع تأکید دارند؛ به عنوان نمونه یکی از ابزارهای آنها فضای مجازی است که غوغا میکند و دارای مفاسد بسیار است البته موضوعات خوبی را هم شامل میشود اما نشر فسادش بسیار بیشتر است و این موضوع در راستای زدودن اسلامیت نظام است و برای رفع این مشکل باید با برنامه و با تفکر وارد شد.[24]
نظام جمهوری اسلامی؛ امانتی الهی
بی شک اگر ادای امانت رعایت شود، خیانت برچیده می شود. مشکلات اقتصادی به مقدار زیادی زائیده ی اختلاس ها و خیانت واسطه ها و امثال آن است.[25]
لذا امانت فقط این نیست که کسی مبلغی در اختیار ما بگذارد و بعد ما آن را به او بگردانیم. بالاتر از آن نظام جمهوری اسلامی، قرآن، ولایت اهل بیت (علیهم السلام)، فرزندان و جوانان ما همه امانت های الهی است و باید سالم به دست دیگران برسانیم، و از آن صیانت کنیم، ما اجازه نداریم در امانت خون شهیدان خیانت کنیم.[26]
نعمت «جمهوری اسلامی»
نعمت ها گاه مادی است و گاه معنوی و گاه نعمت ها زودگذر است و گاه مستمر و پایدار. انسان بعد از نعمت های زودگذر شکر آن را به جا می آورد ولی گاه نعمت هایی به انسان روی می آورد که استمرار دارد؛منظور از این مقدمه ی کوتاه اشاره به نظام جمهوری اسلامی است که یکی از نعمت هایی است که خداوند به ما ارزانی کرده است و به راحتی هم به دست نیامده است. ما سابقاً در رژیم منحط پهلوی از نظر اخلاقی، اقتصادی و سیاسی دچار انحطاط بودیم.[27]
حال آنکه نظام جمهوری اسلامی و استقلال و افتخار که از این ناحیه به ما می رسد و اینکه در منطقه حرف اول را زده[28] و حکومت جمهوری اسلامی مقتدرترين حکومت منطقه است[29] همه و همه از جمله نعمت های بزرگ الهی بر ماست.[30]
لذا باید خدا را شکر کرد که بعد از سی و هشت سال با همه کارشکنی هایی که در مورد نظام جمهوری اسلامی می شود این نظام همچنان پابرجا مانده است و نه تنها در منطقه بلکه در دنیا نیز حرف اول را می زند. البته انکار نمی کنیم که مشکلاتی نیز وجود دارد و باید در حل آنها کوشش نمود.[31]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت برخی از مردم مى گويند دنيا خراب شده در حالى كه خراب نشده، بلكه ما از آن بد استفاده مى كنيم. آفتاب و ماه مى تابند، باران مى بارد، زمين مى روياند، قلب آدمى كار مى كند، اينها كه بد نيست، آدمى از آنها بد استفاده مى كند. از این رو بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه خداوند سرمايه هاى فراوانى به ما داده كه از آن جمله سرمايه انقلاب و نظام جمهورى اسلامى است كه اگر قدر آن را ندانيم دنيا بر ما لعنت مى فرستد.[32]
لذا تقويت نظام جمهورى اسلامى ، رهبرى و مراجع بايد مد نظر قرار گيرد وعشق به امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) در همه مجالس به عنوان اساسى ترين مطلب، زنده نگه داشته شود.[33]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[3] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1386/12/06.
[4] تفسير نمونه؛ ج 19؛ ص 263.
[8] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار جمعی از مدیران صدا و سیمای استان خراسان رضوی؛ 1390/04/23.
[9] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1393/03/13.
[10] همان.
[11] همان.
[12] همان.
[13] همان.
[14] همان.
[15] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار جمعی از اعضای کمیسیون آموزش مجلس؛ 1395/11/11.
[16] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى مدّ ظلّه؛ ص 161.
[19] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1389/01/18.
[20] همان.
[21] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1395/12/25.
[22] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ 1395/10/30.
[23] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1393/06/26.
[24] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار جمعی از اعضای کمیسیون آموزش مجلس؛ 1395/11/11.
[25] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1393/06/26.
[26] همان.
[27] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1389/11/20.
[28] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1388/08/06.
[29] همان.
[30] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1394/11/28.
[31] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1394/11/14.