مسأله 1989ـ چند چيز کفالت را به هم مى زند: 1ـ طلب طلبکار داده شود.2ـ طلبکار از طلب خود بگذرد. 3ـ بدهکار بميرد. 4ـ بدهکار يا شخصى را که متّهم است به دست طلبکار يا مدّعى بدهند. 5ـ طلبکار حقّ خود را از کفيل ساقط کند. 6ـ کفيل بميرد. 7ـ صاحب حق طلب خود را به وسيله حواله يا طور ديگر به شخص ديگرى واگذار کند.
مسأله 1986ـ کفالت را مى توان با صيغه لفظى ادا کرد، مثلاً کفيل به طلبکار بگويد من ضامنم هر وقت بدهکار را بخواهى به دست تو دهم و طلبکار هم قبول نمايد، يا کارى انجام دهند که معنى اين صيغه لفظى را برساند خواه از طريق امضاء سندى باشد يا غير آن، کفالت صحيح است.
مسأله 1985ـ هرگاه کسى بر ديگرى حقّى داشته باشد (مثلاً طلبى يا قصاصى يا ديه اى يا حقّ ديگرى) يا ادّعاى حقّى کند که دعوى او قابل قبول باشد چنانچه انسان ضامن شود که صاحب حق يا مدّعى، شخص متّهم را رها کند و هر وقت او را خواست به دست او بسپارد اين قرار داد را «کفالت» و به کسى که ضامن اين کار مى شود «کفيل» گويند.