مسأله 1159ـ هرگاه کسى در اثناء مسافرت به وطنش برسد نمازش در آنجا تمام است، ولى اگر مى خواهد سفر خود را از آنجا هشت فرسخ يا بيشتر ادامه دهد وقتى به حدّ ترخّص رسيد بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1157ـ هرگاه شک کند به حدّ ترخّص رسيده يا نه، يا نداند صدايى را که مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگر، بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر بفهمد صداى اذان است ولى کلمات آن قابل تشخيص نباشد احتياط جمع است.
مسأله 1156ـ معيار در شهرها شهرهاى معمولى است و اگر شهرى زياد در گودى يا در بلندى قرار گرفته باشد بايد مطابق شهرهاى معمولى با آن رفتار کرد، يعنى ببينيم چه اندازه مسافت سبب مى شود که در شهرهاى معمولى انسان صداى اذان شهر را نشنود و اهالى شهر او را نبينند.
مسأله 1155ـ «حدّ ترخّص» يعنى از وطن يا محلّ اقامتش به اندازه اى دور شود که صداى اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبينند، امّا ديدن و نديدن ديوارهاى شهر اثرى ندارد، ولى بايد در هوا گرد و غبار يا مه يا چيز ديگرى که مانع ديدن است يا سرو صدايى که مانع شنيدن است وجود نداشته باشد و اگر يکى از اين دو علامت حاصل شود کافى است، به شرط اينکه يقين به نبودن ديگرى نداشته باشد، و الاّ احتياط جمع ميان نماز شکسته و تمام است.
مسأله 1119ـ مسافر با «هشت شرط» بايد نمازهاى چهار رکعتى را دو رکعت به جا آورد:
1ـ سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.
2ـ از اوّل، قصد هشت فرسخ را داشته باشد.
3ـ در بين راه از قصدش برنگردد.
4ـ قبل از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود عبور نکند و نخواهد ده يا بيشتر در اثناء راه توقف کند.
5ـ سفر او براى کار حرامى نباشد.
6ـ از صحرانشينان خانه به دوش نباشد.
7ـ شغل و کار او مسافرت نباشد.
8ـ به حدّ ترخّص برسد.