طلایى براى زینت زن خریدارى و در اختیار وى قرار داده شده، ولى به او هبه نشده است، آیا در صورت فسخ نکاح طلا به ملک مالک اوّل یعنى زوج باقى است، ومى تواند آن را مطالبه نماید؟
در طلاق خلع زوجه با بذل مهريه، يا عنداللّزوم مازاد بر آن، طلاق خود را از زوج تقاضا مى نمايد؛ سؤال اين است كه:
آيا بذل مهريه و مازاد بر آن در قالب عقد هبه ضمن طلاق خلع صورت مى گيرد؟ اصولاً تمليك زوجه نسبت به زوج در طلاق خلع از لحاظ فقهى تحت چه عنوانى از عناوين فقهيه است؟
اگر شوهر قسمتى از ثلث اموالش را به همسرش هبه کند مشروط بر اين كه بعد از مرگ شوهر از هشت يك خود صرف نظر كند، آيا زوجه مى تواند بعد از مرگ زوج درخواست هشت يك كند؟
لطفاً نظر مبارك خويش را در خصوص اين مسأله كه اگر زوج در هنگام ازدواج جهيزيه زوجه را از مال خودش تهيه نمايد، آيا در موقع طلاق زوجه حقّ مطالبه و استرداد چنين جهيزيه اى را دارد يا خير، بيان فرماييد.
آيا زوج مى تواند طلاهايى را كه براى زوجه اش در زمان عقد يا عروسى يا پس از آن خريده و تحويل او داده است و معلوم نيست كه قصد تمليك داشته يا نه؟ و نيز وضعيت هبه آن نامعلوم است، هرچند احتمال هبه در قبال اعمال مشروع غير از استمتاعات زياد است، استرداد نمايد؟
شخصى ادّعا مى كند كه برادرزاده اش تمام اموال خود را به او هبه کرده است ولى او انكار مى كند و مى گويد: «تمام اموالى كه از پدرم به ارث رسيده است را امانت گذاشته ام و اصلاً و ابداً به كسى نداده ام» آيا در صورت عادل بودن مدّعى، قول او شرعاً مسموع است؟
زيد تمام اموال خود (خانه، زمين و متعلّقات آن) را به دست دائى اش داده و از وطن خود به هندوستان رفته و در آن جا سكونت اختيار كرده است، سپس تمام مايملك خود را در زمان حيات خويش با اين مضمون به فردى هبه كرده است: «اگر من زنده به وطن خود برسم مايملك خودم را از فلان شخص مى گيرم و اگر به حكم الهى زنده به وطن خود نرسم در اين صورت تمام مايملك خود را به فلان شخص هبه كرده ام، اگر كسى در اين باب دعوا كند ادّعاى او باطل خواهد بود. و در اين هبه اوّل خدا و رسول(صلى الله عليه وآله) و ائمّه طاهرين(عليهم السلام) گواهند، بعد از آن 4 نفر از مؤمنين با نشانه انگشت شهادت داده اند» بعد از تحرير هبه نامه بلافاصله تمام مايملك زيد از دست دايى اش پس گرفته شده و تحت تصرّف آن فرد قرار داده شده و تا به حال تمام مايملك وى در تصرّف اوست ولى زيد به حكم الهى در هندوستان وفات و در آن جا مدفون گرديد آيا اين هبه نامه طبق شرع مقدّس اسلام نافذ است؟
اگر شخصى منزلى را به نام همسرش در محضر اسناد ثبت كند ولى نه صيغه هبه بخواند و نه منزل را تحويل او دهد يعنى منزل را تخليه نكرده است و در اختيار او نگذاشته است بلكه خودش و همسرش و فرزندانشان در آن منزل زندگى مى كنند و صاحب اختيار منزل خود اوست، تا اين كه زن وفات مى كند. آيا اين منزل ملك آن زن محسوب مى شود يا مال شوهر است؟
آنچه بعضى از فقها (رضوان اللّه عليهم) از جمله امام(قدس سره) فرموده اند كه در هديه خمس نيست آيا تمليك هاى كلان اعمّ از زمين و خانه و مغازه و اتومبيل و را نيز شامل مى شود و يا آنها حساب ديگرى دارند؟
شخصى از مال منقول خود به پسرش که غائب بوده هبه کرده و شخصى را وکیل کرده که از جانب پسرش قبض کند و او قبض کرده است، آیا این هبه نافذ است چون واهب قبل از برگشت فرزندش از دنیا رفته است (لازم به توضیح است که این وکالت با اجازه حاکم شرع بوده است)؟
اگر میت در زمان حیات ملکی (خانه مسکونی خودش را)به نام یکی از ورثه بزند ولی تحویل نداده باشد آیا وی مالک می شود و یا ورثه دیگر نیز در آن سهمی دارند و حکم وصیت را دارد؟
پدرى 2500 متر مربع از ملك مشاعى خود را به صورت مكتوب، به دخترش هبه كرده، و ملك را در اختيار وى قرار داده، تا به هر شكلى كه مايل است در آن تصرّف كند. با توجّه به اين كه مطابق قانون، تصرّف در ملك مشاع بدون اذن ساير شركاء ممكن نيست، قبض و اقباض در ملك مشاع چگونه محقّق مى شود؟ آيا مى توان همين مقدار كه ملك در اختيار دختر بوده و مى توانسته آن را بفروشد را قبض تلقّى نمود، يا در چنين مواردى نياز به قبض عملى وجود ندارد؟
زوج در طول مدت زندگی مشترک خود با زوجه (عقد دائم) منزل مشترکی را بهصورت مشاع خریداری مینماید که در ضمن معامله سه دانگ مشاع از آن منزل را به نام زوجه مینماید، اما کل ثمن معامله را زوج پرداخته و در آن منزل مشترک مبالغ زیادی را جهت بازسازی و نما ظاهری هزینه مینماید، همچنین برای وی (زوجه) دو دستگاه خودرو گرانقیمت خریداری مینماید که یکی را زوجه فروخته و ثمن آن را به مصرف شخصی خود رسانده و دیگری درید او در حال حاضر است زوجین اکنون در شرف مفارقت و جدایی از یکدیگر میباشند و در باب مهریه به اختلاف رسیدهاند، ازآنجاکه زوج در زمان خرید منزل مسکونی و خودروها قصد بخشش و هبه نمودن به وی را نداشته بلکه قصد ایفای دین مهریه زوجه را داشته و با توجه به اینکه اصل نیز بر عدم تبرع است، آیا اکنون میتواند ثمن پرداختی برای آن اموال را از بابت دین مهریه زوجه محاسبه نموده و نسبت به آن تهاتر نماید؟ با توجه مطالب یادشده، در فرض سؤال کدامیک باید دلیل و بیّنه ارائه دهد؟
مسأله 1934ـ هرگاه کسى بگويد هر کس گمشده مرا پيدا کند نيمى از آن را به او مى دهم، در صورتى که عامل از خصوصيّات و قيمت آن گمشده باخبر نباشد جعاله اشکال دارد.
با توجه به اینکه دولت مبلغی بابت یارانه پرداخت می کند؛ آیا تصرف در این پول از نظر شرعی حلال است؟ ضمنا این پول نبرده رنج، به چه عنوان فقهی پرداخت می شود؟