زن و مردى پس از چند سال ازدواج بچهدار نشدهاند، دکتر تشخیص داده است که عیب از جانب مرد بوده است، اکنون زن میگوید شوهرش فاقد بیضه است و بچهدار نشدن آنها بدینجهت است، در این صورت آیا زن میتواند عقد را فسخ کند؟
اگر در امر ازدواج بجای داماد شخص دیگری را به عروس نشان دهند و بعد از عقد، عروس بهناچار از روی حیاء یا خجالت با آن شخص زندگی کند، عقد آنها چه حکمی دارد؟
زن و مردى به دلایل مختلف (خانوادگى و اجتماعى و مانند آن) بدون اجراى عقد به طريق شرعى، زندگى مشترك خويش را آغاز كرده و پس از گذشت سالها داراى فرزندانى هستند، كه باعث گرمى كانون خانوادهشان میباشند، آیا آنها زن و شوهر محسوب میشوند؟ آیا فرزندانشان ارث میبرند؟ آیا احكام حلالزاده بر آنها مترتّب میشود؟
چنانچه مرد مقلّد مرجعى است که مثلاً تعدّد موجب و قابل را شرط میداند و زن از مجتهدى تقلید میکند که اتّحاد موجب و قابل را کافى میداند، در اینجا طبق نظر کدامیک از این دو مرجع باید عمل کرد؟
چنانچه هنگام خواندن خطبهی عقد الفاظ اشتباه خوانده شود یا چیزی اضافه شود، مثل اینکه بهجای فتحه کسره گفته شود یا بهجای علی الصّداق للصّداق گفته شود یا گفته شود قبلت من موکّلی عقد صحیح است؟
چنانچه مستحضر هستید در احکام عقود از قبیل بیع و اجاره و نکاح و... طرفین عقد یا وکیل آنها بهمنظور ایجاب و قبول باید صیغه بخوانند ـ مخصوصاً در عقد ازدواج ـ منظور از صیغه کلمات و جملات به هر لفظ و زبانى که باشد، البتّه مقصود و مطلوب بالذّات، معانى و مفاهیم و مفاد کلمات و جملات است، بنابراین عقل و منطق حکم میکند که صیغه به زبانى باشد که طرفین ازدواج و شاهدان قضیّه و حضّار مجلس با آن زبان آشنایى داشته باشند، سؤال این است که براى غیر عرب چه لزومی دارد که این صیغه به عربى باشد درحالیکه هر شخصى با زبان مادرى و رسمى خودش بهتر میتواند مطلبى را بیان و تفهیم و یا تفهّم نماید؟