شخصى جهت فروش اتومبیل خود به کسى وکالت با حقّ توکیل غیر میدهد وکیل نیز وکالت را به استناد حقّ توکیل، به دیگرى واگذار میکند و در وکالت دوّم تصریح میکند که: «اقدام و امضاى وکیل بهمنزله امضاى موکّل و موکّل، نافذ و معتبر و داراى اثرات قانونى است». حال موکّل مبادرت به عزل وکیل اوّل نموده، آیا وکیل دوّم نیز معزول شده است؟ یا اینکه باید مراتب عزل توسّط موکّل به وکیل دوّم مستقلاّ اعلام شود؟
اگر کسی موجب نقص و عیب مال دیگری شود آیا مالک میتواند صرفنظر از مطالبه قیمت مال بهتناسب نقص، الزام و اجبار طرف مقابل را به رفع نقص و عیب از حاکم بخواهد؟(مفروض سؤال در جایی است که امکان رفع نقص و عیب و تکمیل مال معیوب و اعاده مال به حالت سابق وجود داشته باشد)
برخى از افراد عادى که در مسائل پزشکى تخصّصى ندارند در این امر دخالت نموده و قرص، آمپول یا دارویى را براى بیمار توصیه مینمایند درصورتیکه این امر منجر به مرگ یا آسیب جسمى بیمار شود، آیا آنها ضامن هستند؟
بعضى از زنان با مراجعه به پزشک درخواست دوختن یا ایجاد پرده بکارت بهصورت جرّاحى ترمیمیدارند. این عمل از دیدگاه پزشکى یک اقدام طبّى همانند سایر موارد، نظیر اصلاح عیوب ظاهرى بینى، صورت، شکم و اندامها است و از دیدگاه بیماران همانند کسانى که داراى یک اشکال در صورت، دست و سایر قسمتهای بدن میباشند و از معالجه آن منتفع میگردند، میتواند براى فرد متقاضى منافع اجتماعى داشته باشد. اشتغال به عمل فوق، ازنظر شرع مقدّس چگونه است؟
کودکى جهت روشن نمودن آتش، کلیّه وسایل ازجمله کاغذ، کبریت و بنزین را فراهم نموده و بنزین را روى کاغذها ریخته و مبادرت به کشیدن کبریت نموده که در اثر وزش باد خاموش میشود. آن کودک به دلیل در دست داشتن ظرف بنزین، از کودک دیگرى درخواست میکند که کبریت را روشن کند و با زدن کبریت توسّط آن کودک دیگر و ایجاد اولین جرقّه، بنزینهای از قبل ریخته شده که در هوا متصاعد بوده آتشگرفته و به ظرف بنزین که در دست کودک اول بوده سرایت میکند و او از ترس، ظرف مشتعل را بهطرف کودک ثالثى که در نزدیکى آتش نشسته بوده پرتاب میکند. بنزین بهصورت وى ریخته و باعث سوختگى و نهایتاً فوت وى میشود حال چه کسی در این حادثه ضامن میباشد؟
در کشور پاکستان دو نفر از علماءِ شیعه و دو تن از اهلِ سنّت و چهار نفر از اهل حدیث (وهابیها) را براى رؤیت هلال انتخاب نمودهاند. این کمیته از طرف دولت وقت انتخابشده است، نه از طرف مجتهد جامع الشّرایط؛ در اواخر هرماه، کمیته مذکور در شهر لاهور پاکستان تشکیل میشود و رؤیت هلال از زبان رئیس کمیته (که از اهل تسنّن است) بهوسیله رادیو و تلویزیون، به اطّلاع مردم میرسد، آیا به مجرّد اطّلاع و اعلام رئیس این کمیته، روزه را میتوان افطار کرد؟
اگر شخصی روزهدار را دعوت به غذا کند مستحب است اجابت کند، اگر دعوت بهوسیلهیک آب یا یک کیک یا آبمیوه (غیر از طعام و غذا) باشد، افطار و اجابت دعوت او مستحب است و ثواب روزه کامل را میبرد؟
2. اگر از اعضای خانواده مثل مادر یا خواهر ما رو به غذا دعوت کنند حکم اجابت آنها چیست؟
چنانچه دکتر مریض را از روزه گرفتن منع کند (با توجّه به اینکه بعضى از دکترها نسبت به مسائل شرعى بى اطّلاع هستند) آیا نظریه او در این مورد قابلقبول است؟
آیا قید یک یا چند روز در مسئله 1373 موضوعیت دارد و حتماً باید یک یا چند روز گذشته باشد و یادش آید تا قضای روزه واجب شود (بنا بر احتیاط واجب) یا مطلق فراموشی غسل حتی اگر بعد از اذان صبح همان روز یادش بیاید باز باید بنا بر احتیاط واجب روزه را قضا کند؟