هر نهاد نظامى و انتظامى داراى سازمانى به نام حفاظت و اطّلاعات مىباشد كه وظيفه قانونى آنان
حفاظت و صيانت از پرسنل زيرمجموعه در مقابل خطرات ـ تهديدها و آلودگىهاى احتمالى مىباشد. بعضاً تعدادى از اين افراد دست به اقداماتى مىزنند كه نه تنها به حفاظت و صيانت از پرسنل كمك نمىكند، بلكه براى هميشه خانوادهاى را از هستى ساقط نموده و متلاشى مىنمايد. بعنوان مثال مأمورين حفاظتى شخصى را اجير مىكنند تا با مراجعه مكرّر به يكى از مأمورين و پيشنهاد وجه يا وجوهى آنان را وسوسه و بعضاً وادار به انجام عمل خلافى كنند. بعنوان مثال به يكى از رانندگان اتوبوس كه در مسير ايست و بازرسى است، مبلغى پول تحويل مىدهند وشماره اين پولها را برداشته و عنوان مىدارند كه به فلان مأمور مسير راه ارائه وتحويل نمايند و مقدارى كالاى قاچاق عبور دهد و بلافاصله با هماهنگى قبلى مأمورين حفاظتى كه در محلّى كمين كردهاند، مأمور مورد نظر را دستگير و برايش تشكيل پرونده مىدهند. ضمن اين كه تا اين لحظه هيچ جرم خاصّى اتفاق نيفتاده، و مثلاً كالاى قاچاق عبور نكرده است. اين گونه كارها چه حكمى دارد؟
طبق قانون برای کسانی که تازه خانه ساخته اند اجرت سی متر از خط لوله گاز به عهده اداره گاز می باشد و نباید از مردم هزینه ای بابت این مقدار دریافت کند ولی به من دستور داده شده است که این مساله را به مشتریان نگویید؛ با توجه به این مطلب، وظیفه من چیست؟ اگربیان این مطلب برای من عواقب داشته باشد باز هم بیان آن واجب است؟
تعدادى از معلّمان در ساعات کار و تدریس، به فعّالیّت هاى جنبى دیگر مثل بافتنى، خواندن روزنامه و مجلاّت غیر مربوط به درس و تدریس و مانند آن مى پردازند، این کار چه حکمى دارد؟
چنانچه شخصى چندین سال در اداره اى مشغول به کار باشد؛ آیا می توان او را به هرعلتی اخراج کرد؟ با توجه به وجود قانونی که در صورت اخراج، باید مبلغ معیّنى به او بدهند تا از آنجا برود؛ تکلیف کارفرما چیست؟
سازمان تاکسیرانى برای هر مقصدى مبلغى را به عنوان کرایه مشخّص نموده است؛ حال اگر عرف برای همان مقصد، مبلغى مغایر با نظر سازمان در نظر بگیرد، آیا باید طبق عرف عمل کرد؟ و در این مواقع اگر راننده ای تقاضای پول بیشتری از نرخ مصوب کند و ما ندهیم راننده می گوید راضی نیستم، در این صورت تکلیف چیست؟
در شهر ما در روز جمعه به دلیل مشکلی که در ایاب و ذهاب برای امام جمعه پیش آمد خطبه اول را روحانی دیگری خواند موقع خطبه دوم امام جمعه رسید و خطبه دوم و نماز را اقامه کرد آیا نماز نمازگزاران اشکال دارد یا نه؟ تکلیف چیست؟
شخصى، که داراى مقداری پول نقد بوده سکته مغزى نموده، و در اثر آن در مشاعر و حواسّ او اختلال پیش آمده، بطورى که عملا سفیه شرعى محسوب شده، و محجور مى گردد; همسر و یکى از فرزندان او تصمیم مى گیرند خانه اى با همان پول خریدارى کنند، تا این فرزندى که در سنّ از دواج بوده در آن سکونت نماید; قابل توجّه اینکه شخص محجور، ولىّ خاصّى ندارد و همسر و فرزندان او نیز از طرف حاکم شرع یا به حکم قانون قیّم او نیستند، و از طرف دیگر، هیچ یک از همسر و دو فرزند مذکور قصد تملّک و خرید خانه براى خود نداشته، و قصد قرض گرفتن پول را نیز نداشته اند،حال در این صورت شرعاً چه کسى مالک آن خانه است؟ و چنانچه فرزندى که در آن خانه سکونت کرده و سند به نام اوست، مخارجى در آن منزل بنماید تکلیف این مخارج چیست؟
شخصى جهت فروش اتومبیل خود به کسى وکالت با حقّ توکیل غیر مى دهد; وکیل نیز وکالت را به استناد حقّ توکیل، به دیگرى واگذار مى کند و در وکالت دوّم تصریح مى کند که: «اقدام و امضاى وکیل به منزله امضاى موکّل و موکّلِ موکّل، نافذ و معتبر و داراى اثرات قانونى است». حال موکّل مبادرت به عزل وکیل اوّل نموده، آیا وکیل دوّم نیز معزول شده است؟ یا این که باید مراتب عزل توسّط موکّل به وکیل دوّم مستقلاّ اعلام شود؟