نظر به اینکه در برخی از ابواب فقهی از واژه ناموس استفاده و آثار مهمی نیز بر آن بار شده لکن تعریف جامع و مانعی از آن ارائه نشده و مصادیق واژه مذکور نیز روشن نمی باشد به نحوی که بین پژوهشگران و قضات در این خصوص اختلاف نظر و تفاوت رویه وجود دارد و برخی شمول آن را فقط نسبت به درجات و طبقات خاصی از اقربا و مخصوص بستگان اناث دانسته و برخی نیز بالعکس؛ لذا موجب امتنان خواهد بود تا نظر آن جناب مستطاب در خصوص معنا و مفهوم واژه ناموس و قلمرو و مصادیق آن مورد استفاده قرار گیرد.
با توجه به اینکه مطابق مبنای حضرتعالی جوشاندن آب انگور موجب نجاست نیست تا بهوسیله ذهاب ثلثان پاک شود چرا ثلثان را در باب مطهرات آوردهاید چون مطابق این مبنا ذهاب ثلثان موجب حلیت است نه تطهیر؟
با توجه به اینکه مطابق مبنای حضرتعالی جوشاندن آب انگور موجب نجاست نیست تا بهوسیله ذهاب ثلثان پاک شود چرا ثلثان را در باب مطهرات آوردهاید چون مطابق این مبنا ذهاب ثلثان موجب حلیت است نه تطهیر؟
مسئله رجوع به اعلم در مسائل مورد اختلاف فقها، ازجمله مسائلى است که در تمام رسالههای عملیّه آمده است; ولى حقیقت این است که تشخیص اعلم کارى سخت، بلکه شاید از محالات باشد! چون هر شخص یا گروهى، شخص خاصی را اعلم دانسته و غیر او را اعلم نمیداند. سؤال این است که: مراجعى بودند که گفته میشد در زمان حیات و حتّى پس از حیات اعلم از دیگران هستند. ولى آیا ممکن است این مراجع (رضوانالله علیهم) پس از گذشت زمان طولانى از وفاتشان و با آمدن مراجع جدید ـ که مشغول درس و بحث هستند و علوم و تحقیقات جدیدى در دست دارند ـ بازهم اعلم از احیا باشند؟