حدود ده نفر در يك حلقه چاه و موتور مربوط به آن شريك هستند. همه شركا توافق کردهاند موتور گازوئیل سوز آبكش را برقى كنند (چون برقى كردن بهصرفه است) ولى يك نفر از شركا راضى به اين امر نمیشود. آيا بقيّه افرادى كه قصد برقى كردن موتور را دارند. میتوانند با مراجعه به حاكم آن شريك مخالف را الزام به قبول نمايند؟
در آتشسوزىهاى مجامع عمومى بعد از اطفاى حريق اموالى از قبيل پول نقد، طلاجات و مانند آن
به جا مىماند، به چه شكل مىتوانيم تشخيص دهيم كه صاحب اموال كدام يك از اين اجساد است؟
مسأله 506ـ کسى که غسل مسّ ميّت بر او واجب شده، مى تواند به مسجد برود و سوره هايى که سجده واجب دارد بخواند و با همسر خود نزديکى نمايد، ولى براى نماز و مانند آن بايد غسل کند، يعنى کسى که غسل مسّ ميّت بر او است مانند کسى است که وضو ندارد.
بمنظور طراحی مسجد مطابق معیارها و ارزشهای اصیل اسلامی در دوران حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و در حین ملاحظه و بررسی متون مربوط با روایاتی منقول از معصومین (علیهم السلام) در رابطه با برخی عناصر مسجد و ساخت آن مواجه شدیم که با تجربه ساخت مساجد طی قرون گذشته و حتی در حال حاضر متفاوت و متعارض بوده و آراء فقهی مشاهده شده نیز قطعیت و شفافیتی درباره آن بدست نمی دهد لذا در مسیر طراحی و برنامه ریزی مسجد به این نتیجه رسیدیم که نظر فقهی حضرتعالی را جویا شده تا با تبیین روشمند و روشن موارد به شرح ذیل، مسیر حرکت و انطباق فعالیت ما با موازین و مبتنی بر نظر کارشناسی دینی باشد:
1. پوشش سقف مسجد: که پوشاندن سقف مسجد بصورت یکپارچه و صلب(مثلا با گل) نهی شده و تنها در حد سایبان (پوشش با شاخه نخل) مجاز شمرده شده، حال آنکه در زمان ساخت مسجد النبی از نظر اجرایی امکان این کار وجود داشته و امروزه اصولا مسجد بدون سقف هم وجود ندارد.
2. ارتفاع و بلند ساختن دیوار مسجد: که ارتفاع در حد خیمه حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) و حداکثر بلندای یک دست بالاتر از قد انسان روایت گردیده و در حال حاضر ارتفاع مساجد عموما از سایر ابنیه کنونی بیشتر می باشد(هر چند تعداد طبقات و جمع ارتفاع آن کمتر است).
3. عناصر محراب، مناره و ...: که در برخی روایات به تخریب آن توسط معصوم در گذشته و یا پس از ظهور حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره شده در صورتی که غالبا مسجدی که یکی از این عناصر محراب، مناره و گنبد را نداشته باشد وجود ندارد.
4. تجمل و تزیینات در مسجد: که در برخی روایات از تزیینات نهی شده و در احکام مسجد هم استفاده از نقوش و .. مکروه دانسته شده و این در حالی است که در اکثر مساجد کاشی و معرق و سایر تزیینات هنری و ساختمانی موجودیت و کاربرد دارد که معمولا هزینه های ساخت مسجد را نیز بالا می برد و غالبا در جهان و میان مردم مسجد با موارد اشاره شده در بند 3و4 شناخته می شود.
با این اوصاف نظر معظم له چیست؟
من همسایه ای دارم که از من درخواست کرده در پارکینگ منزلمان ، مراسم جشن حنابندان دخترش را برگزار کند، دفعه پیش در جشن نامزدی، خواننده ای دعوت کرد و آوازها و آهنگهایی اجرا کرد که مناسب مجالس اینچنینی است و مراسم را به صورت مختلط(میهمانان زن و مرد با لباسهای مجلس عروسی) برگزار کردند،
با این مفروضات آیا بنده مجاز هستم به صرف رعایت حق همسایگی به ایشان اجازه دهم تا از فضای پارکینگ که متعلق به همه همسایگان است ،استفاده کند؟
طبق مسائل فقهی اگر در ضمن عقد نکاح به زوجه اختیار تعیین مهریه داده شود، زوجه اختیار این را ندارد که بیشتر از مهر السنه تعیین کند ولی در قانون مدنی کشورمان که باید برگرفته از شرع مقدس ما باشد عکس این عمل آمده است که این میزان نباید بیشتر از مهرالمثل باشد، آیا قانون گذاران ایران این اختیار را دارند که عکس شرع مقدس عمل کنند؟
با عرض احترام و ارادت از محضر آن مرجع عظیم الشان خواهشمند است، پاسخ پرسش های ذیل را بیان فرموده و از آنجا که بناست نظر حضرت عالی در پژوهش کاربردی استفاده گردد اجمالا به شمه ای از ادله نیز اشاره بفرمائید.
1. آیا حاکم شرع میتواند از عموم مسلمین درباره افزایش غیر عادی اموالشان و اسباب ملکیت این اموال سوال کند؟
2. در صورت پاسخ مثبت، «آیا افزایش غیر عادی اموال فردی از آحاد مسلمین مستقلا او را در معرض اتهام (لوث) قرار میدهد؟
3. آیا افزایش غیر عادی اموال مسلم در صورتی که در معرض اتهام باشد، اماره ای بر مجرمیت او تلقی میگردد؟
4. آیا تفصیلی بین آحاد مسلمین و کارگزاران حکومت وجود دارد؟
5. در صورت پاسخ مثبت، آیا ادله جواز پُرسشِ حاکم شرع، از موجِبات ملکیت مال مسلمی که کارگزار حاکمیت است، موضوعا منصرف به اوست و نیازی به تدوین قانون جدید نیست؟ یا با فرض شرعی بودن و جواز پرسش باید قانون مجزا در آن تصویب شود که عطف بما سبق نخواهد شد؟
اینجانب پدرخواندگی دختری را از بدو تولدش قبول کرده ام و توسط یک روحانی نیز صیغه محرمیتی بین اینجانب(پدرخوانده) و این دختر در سن 3 سالگی اش تا مدت سن 25 سالگی اش جاری شده و لیکن به نظر می رسد صیغه محرمیت مذکور در زمان جاری شدن صیغه تا به امروز، بدون إذن پدر و بدون إذن حاکم شرع بوده است، بنابر این توضیحات و با توجه به عدم وجود (فوت) پدر و جد پدری این دختر و با عنایت به مصلحت هایی که وجود دارد آیا می توان از حاکم شرع إذن گرفت که اکنون صیغه محرمیت موقتی بین پدر پدرخوانده و این دختر جاری شود تا از این به بعد این دختر به اینجانب (پدرخوانده) همیشه و إلی الأبد محرم شود؟
پدرم من و پسرم را به حج عمره ثبت نام کرده و چون وقت رفتن ما شده اقدام به گرفتن پاسپورت کرده ایم؛ اما شوهرم نه اجازه میدهد به مکه بروم نه سند پاسپورت را امضا می کند؛ آیا واجب است سند و پاسپورت را امضا کند و اگر امضا نکند استطاعت ما ساقط می شود؟
آیا براى اجراى اعدام، در مواردى که شارع مقدّس نحوه آن را مشخّص ننموده، واجب است حکومت نوعى را انتخاب کند که حدّاقلِّ درد را براى محکوم به اعدام در برداشته باشد؟
بنده از اینترنت شرایطی را در مورد ازدواج دیدم که خیلی خوب و عادلانه هم بود و من از آنها پرینت گرفتم و به دوستانم هم نشان دادم و آنها هم تأیید کردند که شرایط بسیار خوبی است و میتواند برای دختری که قصد ازدواج دارد بسیار مفید باشد برای همین با خواستگارم مطرح کردم و آنهم پذیرفت ولی وقتی رفتیم محضر، محضردار که یک روحانی هم بود گفت اکثر اینها شرایط خلاف شرع هستند و بدرد نمیخورند و حتی به تمسخر گفتند که شاید هر کس اینها را نوشته قصد دست انداختن خانمها را داشته است و من خیلی ناراحت شدم واقعاً همین مسائل است که باعث میشود ما جوانها دینگریز باشیم
چرا نباید به شرایط موردتوافق طرفین احترام قائل شد؟
من شرایط را هم برایتان ارسال میکنم و از شما خواهش دارم که مرا راهنمایی فرمایید
از لطف شما هم ممنونم
۱. زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر داد تا زوجه در هرزمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و خود را از علاقه زوجیت رها سازد به هر طریق اعم از بذل یا اخذ مهریه.
۲. زوج به زوجه وکالت بلا عزل داد تا هر زمان خواست مهریه را به هر میزان که خواست افزایش دهد.
3- زوجه اجازه دارد هر زمان اراده نمود به خارج از کشور مسافرت نموده و نیازی به اجازه مجدد زوج نباشد چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است.
4- زوجه حق ادامه تحصیل را تا هر مرحلهای که لازم بداند خواهد داشت در هر مکان و محلی که ایجاب کند.
5- زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و در هر محلی که صلاح بداند مخیر مینماید.
6- زوج مکلف است هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست زوج باشد یا به درخواست زوجه، کلیه دارایی خود را اعم از منقول و غیرمنقول وجوه نقدی بلاعوض به زوجه منتقل نماید.
7- حق انتخاب مسکن و تعیین کشور و شهر یا محل آن با زوجه خواهد بود.
8- حضانت فرزندان بعد از طلاق مطلقاً با زوجه خواهد بود و در صورت خروج از کشور نیز نیازی به اذن پدر نخواهد بود.
9. اختیار زمان بچهدار شدن مطلقاً در اختیار زوجه خواهد بود.
10. نزدیکی و تمکین در اختیار زوجه بوده و هر زمان که اراده نمود زوج مکلف به همبستری با زوجه خواهد بود.
11. اگر احیاناً تقاضای همبستری از سوی زوج باشد زوج باید قبلاً مبلغی (که از سوی زوجه تعیین میشود) به شمارهحساب زوجه واریز نماید بااینحال زوجه در نزدیکی مخیر بوده و این امر موجد هیچ حقی هم برای زوج نخواهد بود.
12. زوج بههیچعنوان حق طلاق زوجه را نخواهد داشت.
13. زوج پس از متارکه بههیچعنوان حق ازدواج را نخواهد داشت اعم از نکاح دائم یا نکاح منقطع.
14. زوجه هر وقت مصلحت بداند میتواند زوج را تنبیه بدنی نماید و زوج حق هرگونه اعتراض بعدی را در این خصوص از خود سلب و ساقط مینماید.
15. زوج مکلف به انجام کلیه کارهای منزل بوده و در موقع جدایی نیز حق درخواست اجرتالمثل را از این حیث نخواهد داشت.
16. زوجه هرگونه که مقتضی و صلاح بداند در برقراری ارتباط با دیگران مخیر بوده و زوج حق هرگونه اعتراض بعدی را از خود سلب و ساقط مینماید.
17. در خصوص تربیت اولاد زوجه هرگونه صلاح بداند اقدام خواهد نمود و زوج حق دخالت در این خصوص را نخواهد داشت.
18. ریاست خانواده با زوجه خواهد بود.
19. زوجه شرط نمود که زوج ضمن اطاعت کامل از زوجه از والدین ایشان نیز تبعیت کامل داشته باشد.
20. زوجه شرط نمود عنداللزوم نفقه والدین ایشان نیز با زوج باشد.
21. حق رجوع بعد از طلاق با زوجه خواهد بود.
22. نفقه زوجه علاوه بر مصادیق قانونی که عبارت از تهیه مسکن و البسه و خوراک و هزینههای بهداشتی و دارویی است شامل کلیه تفریحات زوجه نیز از قبیل مسافرت خارج از کشور و غیره خواهد بود و میزان نفقه نیز توسط زوجه بدون لحاظ کردن وضعیت مالی زوج تعیین خواهد شد.
نظرتان در مورد فلسفه چیست؟ آیا با فلسفه نوین موافق هستید؟ منظور از ذکر این سؤال توضیح درباره فلسفه نیست، بلکه تجسّس مى باشد، چون مشاهده مى شود که برخى از علما با فلسفه مخالف هستند.
از آنجا که برخى از موادّ کنوانسیون مذکور از نظر فقهى قابل نقد است، مستدعى است نظر مبارک خود را نسبت به مورد زیر بیان نمایید:
براساس مادّه یک این معاهده، باید هرگونه تمایز، استثنا و یا محدودیّت بر اساس جنسیّت در زمینه هاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، مدنى، و یا هر زمینه دیگر لغو گردد؛
با توجّه به این مادّه تفاوت زن و مرد در مواردى چون، میزان پوشش واجب بدن، نظر و لمس بدن جنس مخالف، دیه، قصاص، شهادت، ارث، طلاق، تعدّد همسران، امامت جماعت، لزوم تمکین جنسى، ولایت بر فرزندان، سر پرستى خانواده، حقّ
حضانت، عیوب موجب فسخ نکاح، نشوز، لزوم سپرى شدن عدّه براى ازدواج بعدى، مرجعیّت و قضاوت، تبعیض تلقّى مى گردد، و باید از میان برداشته شود، آیا تساوى زن و مرد در موارد ذکر شده با احکام شرع مطابقت دارد؟