شخصى با مرکب غصبى به زیارت عتبات عالیات مى رود، یا منزل غصبى براى سکونت اختیار مى کند، یا به هنگام زیارت لباس غصبى بر تن مى کند، آیا با این وجود زیارت او مقبول خواهد بود؟ و اگر مثلاً براى شخصى اجیر شده باشد برىء الذّمه مى گردد؟
مسأله 2191ـ هرگاه معامله باطلى انجام گيرد، مثلاً جنسى را که بايد با وزن خريد و فروش کند بدون وزن معامله نمايد، نه خريدار مالک جنس مى شود و نه فروشنده مالک قيمت، ولى اگر هر دو قطع نظر از معامله راضى باشند که در مال يکديگر تصرّف کنند اشکالى ندارد وگرنه مثل مال غصبى است و بايد آنها را برگردانند و در صورتى که مال هر يک در دست ديگرى تلف شود بايد عوض آن را بدهد، چه بداند معامله باطل بوده و چه نداند.
مسأله 2180ـ هرگاه از مالى که غصب کرده منفعتى به دست آيد، مانند اين که برّه اى از گوسفند غصبى متولّد شود، يا ميوه اى از باغ غصبى به دست آيد، تمام آن ملک صاحب مال است، هر چند غاصب هم زحمت کشيده باشد و اگر کسى خانه اى را غصب کند بايد مال الاجاره آن را در مدّتى که دست او بوده مطابق معمول بپردازد، هر چند از خانه استفاده نکرده باشد و همچنين اموال ديگر مانند اتومبيل و غير آن.
مسأله 2178ـ مالى را که نزد کسى رهن (گرو) گذاشته اند اگر ديگرى غصب کند، صاحب مال و طلبکار هر کدام مى توانند آن را از او مطالبه کنند و اگر از بين برود و عوض آن را بگيرند، آن عوض به جاى آن مال رهن خواهد بود.
مسأله 2176ـ هرگاه کسى نگذارد مردم از مسجد يا مدرسه و پل و جاهاى ديگرى که براى عموم ساخته شده استفاده کنند، حقّ آنان را غصب نموده، همچنين اگر کسى در مسجد و مانند آن جايى براى خود مى گيرد و ديگرى نگذارد از آن استفاده کند.
مسأله 2175ـ «غصب» آن است که انسان بر مال يا حقّ کسى از روى ظلم مسلّط شود، غصب يکى از گناهان کبيره است که در قيامت مجازات سخت دارد و در دنيا عواقب دردناک، در روايتى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) آمده است که هر کس يک وجب زمين ديگرى را غصب کند در قيامت آن زمين را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او مى اندازند.
مسأله 1880ـ هرگاه چيزى را به کسى اجاره دهد و پيش از تحويل دادن به مستأجر کسى آن را غصب کند مستأجر حق دارد اجاره را به هم بزند ونيز مى تواند صبر کند و اجاره مدّتى را که در تصرّف غاصب بوده به ميزان معمول از او بگيرد، امّا اگر بعد از تحويل کسى آن را غصب کند نمى تواند اجاره را فسخ کند.
مسأله 827ـ هرگاه مسجدى را غصب کنند و آن را از صورت مسجد بکلّى در آورند، بطورى که ديگر به آن مسجد نگويند، باز هم نجس کردن آن بنا بر احتياط حرام است و تطهير آن لازم است.