اگر شخصی مسلمان (بهظاهر)، عاقل، بالغ، رشید، غنی ازنظر اقتصادی (بدون مشکل اقتصادی) لطیفه یا جوکهایی را آزادانه و به اختیار کامل خود با مضامین و حاوی توهین، ناسزاگویی و فحش نعوذبالله به پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهمالسلام) یا حضرت امام (ره) و روحانیت بیان کند حکم شرعی وی چیست؟
چنانچه خانمی با مردی ازدواج نماید که آن مرد را برای زن با صفات خوب توصیف کرده باشند، امّا بعد از عقد متوجّه شود شوهر او مرتد است و به خدا و اهلبیت علیهمالسلام نعوذبالله توهین میکند، عقد او چه حکی دارد؟
آیا مسئله زوجیت و ارث در مورد مرتد منحصر به ثابت شدن ارتداد نزد حاکم شرع است؟ یعنی بهعبارتدیگر اگر برای حاکم شرع ثابت نشود که شخصی مرتد است ولی مثلاً همسر او به این مسئله یقین داشته باشد بدون اجازه حاکم شرع باید از شوهرش جدا شود؟
مسأله 2097ـ مرد مسلمانى که مسلمان زاده است اگر مرتد شود، يعنى منکر خدا يا پيغمبر(صلى الله عليه وآله) گردد، يا يکى از احکام مسلّم اسلام مانند واجب بودن نماز و روزه را انکار کند بطورى که انکار کردن آن معنايش انکار خدا يا پيغمبر(صلى الله عليه وآله) باشد، ازدواج او باطل مى شود و همسرش بايد از او کناره گيرى کند و عدّه وفات يعنى عدّه زنى که شوهرش مرده است بگيرد و بعد مى تواند ازدواج کند و اگر زن يائسه باشد، يا هنوز نزديکى نکرده باشند عده لازم نيست.
مسلمانانى که با زبان حقایق دین را انکار مى کنند یا حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال مى دانند، مثلاً مى گویند: «ربا حلال است» یا مى گویند: «قیامتى نیست و بهشت و جهنّم همین دنیاست» و ما از باطن آنها آگاهى نداریم، حکم چنین کسانى چیست؟
اگر کسى با اختیار و علم به این که چنانچه وارد جمع مشرکین و وهّابى هاى متعصّب شود او را مجبور به کفر و ارتداد می کنند(با توجّه به این که بناى مرتد شدن را هم نداشته است) حکم او چیست؟
اگر کسى معتقد باشد که معانى قرآن، بر قلب مبارک پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده است و آن حضرت با این کلمات آن معانى را بیان فرموده اند و کلمات فعلى صادر از ناحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله) است نه خداوند، آیا این اعتقاد موجب ارتداد مى شود و وظیفه ما در مقابل چنین شخصى چیست؟
اگر کسی با کوچکترین ناراحتى، حرفهایى بزند که از آن بوى ارتداد و خداى ناکرده اهانت به مقام خداوند متعال یا معصومین(علیهم السلام) به مشام آید با توجّه به این که مى دانیم لحظه اى دیگر وضو مى گیرد و نماز مى خواند و سایر عبادات را بجا مى آورد، برخورد با این گونه افراد به چه صورت باید باشد؟
اگر شخصی دیگرى را متّهم به ارتداد و کفر کند و نتواند این اتّهام را در محضر حاکم شرع اثبات نماید، آیا مى توان آن را از مصدایق قذف دانست؟ در هر صورت مجازات آن چیست؟
در صورتى که محلّل بعد از وطى مرتد شود، آیا تحلیل حاصل مى شود؟ ارتداد پیش از وطى چطور؟ حکم مسأله در صورت ارتداد و اسلام مجدّد زوجه، پیش از وطى و پس از آن چه مى باشد؟