اگرمجتهدی که شرعا وظیفه ی انسان تقلید ازاوست، گفته باشدکه بنده راضی نیستم کسی بنده را مرجع خود قراردهد و از بنده تقلیدکند، شرعا تکلیف چیست؟ و با توجه به عدم رضایت او، اگر از او تقلید شود، این تقلید شرعا صحیح است یا باطل؟
اگر شخصی برای فرار از روزه به فردی که مقلد معظم له است بگوید: با فروبردن سر در آب روزه را باطل کند و بعد از اتمام ماه رمضان، برای جبران کفاره آن به آیتالله سیستانی عدول نماید، این کار جایز است؟
آیا میتوان در مورد مسائلی که در متن صریح قرآن آمده نظر داد؟ و آیا یک مجتهد میتواند با توجه به اجتهاد خود نظر دهد که این آیه به فرض در زمان کنونی با زمان پیامبر (ص) فرق میکند و نظر جدیدی بدهد؟ مثلاً در مورد مقدار دیه زن و مرد که در متن صریح قرآن آمده است با توجه به شرایط کنونی مقدار آن را تغییر داد؟
آیا باید به تمام دستورات مرجع تقلید بدون چونوچرا عمل کرد، مثلاً اگر مرجع تقلید هم مانند امام معصوم که به شخصی فرمودند که برود داخل تنور پر از آتش، چنین دستوری دهد آیا عمل به آن صحیح است؟ این مثال فقط برای روشنتر شدن موضوع بیانشده است؟
اگر مقلد، در چندین مسئله که حکمشان احتیاط واجب است، در هرکدام به فتوای مرجع تقلیدی دیگر رجوع کند، آیا لازم است که هنگام اجرای آن احکام، یادش باشد به کدام مرجع رجوع کرده یا همینکه فتوای رجوع شده به آن در ذهنش باشد کافی است؟ مثلاً راجع به وجوب شرکت در نماز جمعه، لازم است همیشه بداند که به مقام معظم رهبری رجوع کرده یا اگر این را فراموش کند، ولی حکم در ذهنش باشد کافی است؟
با توجّه به پیشنهاد برخى از شخصیتها، در زمینه تخصّصى شدن مرجعیت تقلید، نظر خود را دراینباره بفرمایید. تخصّصى شدن مراجع تقلید در زمینههای مختلف علمى چه حکمى دارد؟
بعضى از فقها در مسئله سودهاى بانکى و نیز چند مسئله دیگر که محل ابتلاى من است، با مرجع اینجانب اختلافنظر دارند، آیا در این چند مسئله میتوانم به مرجع دیگرى رجوع کنم؟