مسأله 717ـ کسى که نمى تواند نماز را نشسته بخواند بايد به پهلوى راست طورى بخوابد که جلو بدنش روبه قبله باشد و اگر آن هم ممکن نيست به پهلوى چپ طورى بخوابد که جلو بدنش رو به قبله باشد و اگر اين را هم نمى تواند بايد به پشت بخوابد بطورى که کف پاهاى او رو به قبله باشد.
مسأله 716ـ لازم نيست در موقع ايستادن، نوک انگشتان پا هم رو به قبله باشد، يا در موقع نشستن، سر زانوها کاملاً رو به قبله قرار گيرد، همين اندازه که بگويند رو به قبله ايستاده يا نشسته کفايت مى کند.
مسأله 715ـ «خانه کعبه» که در مکّه معظّمه است قبله تمام مسلمين دنياست و هرکس در هرجا باشد بايد روبروى آن نماز بخواند، امّا کسى که دور است اگر طورى بايستد که بگويند رو بقبله نماز مى خواند کافى است، بنابراين صفهاى طولانى نماز جماعت که طول آنها از طول خانه خدا بيشتر است همه مى تواند رو به قبله باشد.
مسأله 707ـ وقت نافله ظهر قبل از نماز ظهر است، از اوّل ظهر تا موقعى که سايه شاخص که بعد از ظهر پيدا مى شود بيشتر از دو هفتم طول شاخص شود، مثلاً اگر طول شاخص هفت وجب است هر وقت مقدار سايه اى که بعد از ظهر پيدا مى شود بيشتر از دو وجب شود وقت نافله ظهر تمام شده.
مسأله 706ـ همه نافله های یومیه دو ركعت دو ركعت خوانده می شود جز نافله وتر، كه يك ركعت است و اگر بخواهد نافله وتر را نشسته بخواند طبق فتوای اخیر ما همان یک رکعت کافی است.
مسأله 705ـ نافله ظهر و عصر در سفر ساقط است و نبايد خواند و احتياط آن است که نافله عشارا نيز ترک کند، امّا بقيّه نافله هاى شبانه روزى يعنى نافله صبح و مغرب و نافله شب در سفر ساقط نمى شود.
مسأله 704ـ نماز نافله را مى توان نشسته خواند، ولى در اين صورت احتياط اين است که هر دو رکعت را يک رکعت حساب کند، مثلاً به جاى هشت رکعت نافله ظهر ايستاده، شانزده رکعت نشسته بخواند.
مسأله 701ـ نافله هاى شبانه روزى عبارتند از: نافله ظهر هشت رکعت و نافله عصر نيز هشت رکعت است، نافله مغرب چهار رکعت و نافله عشا دو رکعت است که نشسته خوانده مى شود، نافله شب يازده رکعت و نافله صبح دو رکعت است و چون دو رکعت نافله عشا يک رکعت حساب مى شود، مجموع اين نافله ها سى و چهار رکعت خواهد بود، ولى در روز جمعه سى و هشت رکعت است زيرا چهار رکعت به نافله ظهر و عصر اضافه مى شود (همه نافله ها دو رکعت دو رکعت خوانده مى شود).
مسأله 713ـ از نمازهايى که به جا آوردن آن به اميد ثواب پروردگار خوب است نماز غفيله است که بين نماز مغرب و عشا خوانده مى شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا موقعى که سرخى طرف مغرب از بين برود، در رکعت اوّل بعد از حمد به جاى سوره اين آيه را مى خواند:«وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِى الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِى الْمُؤمِنينَ» و در رکعت دوم بعد از حمد به جاى سوره اين آيه را بخوانند: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إلاَّ هُو وَ يَعْلَمُ ما فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة إلاّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّة فِى ظُلُماتِ الاْرْضِ وَ لا رَطْب وَ لا يَابِس إلاَّ فى کِتاب مُبين» و در قنوت آن بگويند: «اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَيْبِ الَّتى لا يَعْلَمُهَا إلاَّ اَنْتَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ اَنْ تَفْعَلْ بِى کَذا وَ کَذا» و به جاى کلمه کذا و کذا حاجتهاى خود را بگويند و بعد بگويند: «اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتِى وَ الْقادِرُ عَلى طَلِبَتى تَعْلَمُ حاجَتى فَأَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السّلامُ لَمّا قَضَيْتَها لِى».
الف: وقت نماز جمعه از اوّل ظهر است به مقدارى که اذان و خطبه ها و نماز مطابق معمول انجام شود و با گذشتن اين مقدار، وقت نماز جمعه پايان مى يابد و بايد نماز ظهر خوانده شود.
مسأله 671ـ نمازجمعه دو ركعت است و در روز جمعه جانشين نماز ظهر مى شود و در زمان حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام معصوم(عليه السلام) و نايب خاصّ او واجب عينى است، امّا در زمان غيبت كبرى واجب تخييرى است، يعنى ميان نماز جمعه و نماز ظهر مخيّر است، ولى در زمانى كه حكومت عدل اسلامى باشد احتياط آن است كه ترك نشود.
مسأله 699ـ عدول از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب، جايز نيست، ولى عدول از نماز ادا به قضا جايز است و اگر نماز قضا، قضاى همان روز باشد احتياط واجب اين است که عدول کند و بعد از فراغت از نماز قضا، نماز ادا را بخواند، البته اين در صورتى است که جاى عدول باقى باشد، مثلاً در صورتى مى تواند نيّت را به قضاى صبح برگرداند که داخل رکوع رکعت سوم از نماز ظهر نشده باشد.
مسأله 698ـ اگر در اثناء نماز عصر شک کند که آيا نماز ظهر را خوانده يا نه، بايد به همان دستور که در مسأله قبل گفته شد عمل کند، يعنى نيّت را به ظهر برگرداند و بعداً عصر را بخواند، همچنين اگر در وسط نماز عشاء شک کند که نماز مغرب را خوانده يا نه، بايد به دستور گذشته عمل کند.
مسأله 697ـ هرگاه به نيّت نماز ظهر، نماز را شروع کند و در بين نماز يادش بيايد که نماز ظهر را خوانده است نمى تواند نيّت نماز را به عصر برگرداند و نماز او باطل است، همچنين در مورد نماز مغرب و عشا، امّا اگر نيّت نماز عصر کند و بعد متوجّه شود که نماز ظهر را نخوانده هر جاى نماز باشد مى تواند نيّت خود را به ظهر برگرداند، همچنين اگر شروع به نماز عشا کرده و متوجّه شود نماز مغرب را نخوانده اگر قبل از رکوع رکعت چهارم متوجّه شود نيّت را بر مى گرداند، ولى اگر بعد از رکوع رکعت چهارم متوجّه شود نماز را به نيّت عشا تمام مى کند، بعداً نماز مغرب را مى خواند و احتياطاً نماز عشا را نيز اعاده کند.
مسأله 696ـ نماز ظهر و عصر بايد به ترتيب خوانده شود، يعنى اوّل نماز ظهر، بعد نماز عصر، همچنين بايد در ميان نماز مغرب و عشا نيز ترتيب رعايت شود و اگر عمداً نماز عصر را پيش از نماز ظهر، يا عشا را پيش از نماز مغرب بخواند باطل است.
مسأله 676ـ نماز مغرب و عشاء نيز هر کدام وقت مخصوص و وقت مشترکى دارند، وقت مخصوص نماز مغرب از اوّل مغرب است تا به اندازه سه رکعت و اگر کسى مسافر باشد و تمام نماز عشا را در اين وقت بخواند باطل است، هرچند از روى سهو باشد. و وقت مخصوص نماز عشا موقعى است که به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب باقى مانده باشد و اگر کسى عمداً تا اين موقع نماز مغرب را تأخير اندازد بايد اوّل نماز عشا را بخواند و بعد نماز مغرب را قضا کند و در ميان اين دو، وقت مشترک است، اگر کسى در اين وقت اشتباهاً نماز عشا را قبل از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز متوجّه شود، نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعداً به جا آورد.
مسأله 675ـ مغرب موقعى است که قرص آفتاب در افق پنهان شود و احتياط آن است که صبر کند تا سرخى طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود از بالاى سر بگذرد و به طرف مغرب برگردد، هنگام مغرب وقت نماز مغرب و عشا وارد مى شود و تا نيمه شب ادامه دارد.
مسأله 674ـ هرگاه پيش از خواندن نماز ظهر سهواً مشغول خواندن نماز عصر شود و در بين متوجّه گردد، چنانچه در وقت مشترک باشد بايد عدول کند، يعنى نيّت خود را به نماز ظهر برگرداند و قصد کند آنچه خوانده نماز ظهراست و به همين ترتيب آن را ادامه دهد و بعد از آن که نماز را تمام کرد نماز عصر را بخواند و اگر در وقت مخصوص ظهر باشد نماز او باطل است و بايد نماز را به نيّت ظهر از سر بگيرد.
مسأله 673ـ نمازهاى ظهر و عصر هر کدام «وقت مخصوص» و «وقت مشترکى» دارد: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر است تا موقعى که به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد و وقت مخصوص نماز عصر موقعى است که به اندازه خواندن يک نماز به غروب باقى مانده باشد و اگر کسى تا اين موقع نماز ظهر را نخوانده نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را بخواند و ما بين اين دو، وقت مشترک نمازظهر و عصراست.
مسأله 672ـ وقت نماز ظهر و عصر از اوّل ظهر شرعى (يعنى مايل شدن خورشيداز وسط آسمان به سوى مغرب) تا هنگام غروب آفتاب است و بهترين راه براى پى بردن به دخول وقت ظهر استفاده از شاخص است و آن اين است که قطعه چوب صاف يا ميله اى را در زمين هموار بطور عمودى فرو کند، صبح که خورشيد بيرون مى آيد سايه آن به طرف مغرب مى افتد و هر چه آفتاب بالا آيد اين سايه کم مى شود، هنگامى که سايه به آخرين درجه کمّى رسيد موقع ظهر است و همين که رو به زيادى گذارد و سايه به سوى مشرق برگشت اوّل وقت نماز ظهر و عصر است، البتّه در بعضى از شهرها مثل مکّه در بعضى از روزهاى سال هنگام ظهر سايه بکلّى از بين مى رود و آفتاب کاملاً عمودى مى تابد، در اين گونه مناطق موقعى که مجدّداً سايه پيدا شد وقت نماز ظهر و عصر شده است.(1)
مسأله 695ـ وقت فضيلت نماز ظهر تا موقعى است که سايه شاخص به اندازه خود شاخص شود (منظور سايه اى است که از ظهر به بعد پيدا مى شود) و وقت فضيلت عصر از موقعى که سايه شاخص به اندازه خود آن است تا موقعى که به اندازه دو برابر آن شود و وقت فضيلت نماز مغرب از غروب است تا ناپديد شدن حمره مغربيّه (رنگ سرخى که بعد از غروب آفتاب در مغرب ظاهر مى شود) و وقت فضيلت نماز عشاء از موقعى است که سرخى مزبور ناپديدمى شود تا يک سوم از شب و وقت فضيلت نماز صبح از اوّل طلوع فجر سپيده صبح است تا موقعى که هوا روشن شود.
مسأله 693ـ هرگاه ببيند مسجد نجس شده بهتر اين است اوّل مسجد را تطهير کند بعد نماز بخواند، همچنين اگر طلبکارى ايستاده و طلب خود را مطالبه مى کند، اگر نماز و مقدّمات آن وقت زيادى را بگيرد واجب است اوّل تطهير مسجد کند و اداء دين نمايد بعد نماز بخواند، اگر بر خلاف اين دستور عمل کند معصيت کرده ولى نمازش صحيح است و در تنگى وقت، نماز مقدّم است.
مسأله 692ـ هرگاه در نماز مسأله اى پيش آيد که حکم آن را نمى داند مى تواند به يکى از دو طرفى که احتمال مى دهد به قصد رجاء عمل کند و بايد بعد از نماز مسأله را سؤال کند که اگر باطل بوده دوباره بخواند (و احتياط آن است طرفى را که بيشتر احتمال مى دهد بگيرد).
مسأله 691ـ کسى که مسائل نماز يا شکّيات و سهويّات را نمى داند و احتمال مى دهد در نمازش پيش آيد بايد براى يادگرفتن اينها نماز را از اوّل وقت تأخير بيندازد، ولى اگر اطمينان دارد که مى تواند نماز را بطور کامل تمام کند جايز است در اوّل وقت مشغول نماز شود.