خانم جوانى در جشن عروسى، از سوى شوهر، دوستان و بستگان صاحب مقدارى طلا و جواهرات شده، كه ارزش آن بيش از هزينه حج واجب است، آيا ايشان مستطيع است؟ يا چون زمان زينت و خودآرایی او مىباشد، جزء مؤونه وى محسوب مىشود؟ اگر طلا و جواهرات فوق را بفروشد يا تبديل كند، چه حكمى دارد؟
آیا این مطلب ازنظر معظم له صحیح است: اگر زن قبل از دخول مهریهی خود را ببخشد و مرد بعدازآن درحالیکه هنوز زن باکره است او را طلاق بدهد، زن نیمی از مهریه را بدهکار است.
درصورتیکه زوجه دائمى شخصى، با مرد اجنبى فرار نموده و از کشور خارج شود. آیا زن میتواند شخصاً، یا با اعطاى وکالت به غیر، نسبت به دریافت مهر خود اقدام قانونى نماید؟ آیا چنین زنى مستحق دریافت مهریّه است؟
شوهر در عقد زوجیت و قبل از دخول میگوید: «قدرت برگزارى مراسم عروسى را ازلحاظ مالى ندارم»، زوجه هم میگوید: «فقط با رعایت شرایط و تشریفات مرسوم و عرف محل حاضرم به خانه شوهر بروم» در فرض مسئله آیا زوجه مستحق نفقه است؟
آیا نفقهای که مرد به زن میدهد به تملیک زن درمیآید یا فقط اباحهی در انتفاع به زن داده میشود؟(آیا بین اموال مصرف شدنی و مصرف نشدنی در این موضوع تفاوت وجود دارد)؟
آیا زنان میتوانند بدون اجازه و رضایت همسران خویش که افرادی مؤمن و متدین میباشند در مسجد فعالیت نمایند بهطوریکه کاملاً امورات یک مسجد را به دستگیرند درحالیکه این عمل موجب اختلاف در بین اعضای خانواده میشود؟
اگر مرد، مقلّد مرجعى باشد که معتقد است ازدواج موقّت دختر باکره بدون اجازه پدرش جایز است ولى دختر مقلّد کسى است که میگوید کسب اجازه از پدر لازم است، آیا آن مرد میتواند این دختر را بدون اجازه پدرش عقد کند؟
آیا زن میتواند حقّ وکالت در طلاق دادن از طرف مرد را براى خود، یا براى یک فرد ثالث، مثلاً براى پدر خود، بهعنوان شرط عقد ازدواج قرار بدهد؟ آیا در این صورت نیز چنین شرطى در ضمن عقد ازدواج تحقّق مییابد، یا باید در ضمن معامله مستقل دیگرى تحقّق یابد؟ و آیا زن بعد از عقد ازدواج میتواند حقّ وکالت در طلاق را براى خود، یا فرد ثالثى در ضمن معاملهای، یا مستقلاً از شوهرش بگیرد؟
اگر شخصى زنى را صیغه کند و آن زن بچّه اى به دنیا آورد و مرد منکر شود. در صورت اثبات نسب، هرچند پس از ده سال، آیا تمام حقّ و حقوق این زن از قبیل حضانت، اجرت شیر دادن، نفقه طفل و مانند آن به او تعلّق میگیرد؟
چنانچه طبق فتوای مجتهد شوهر پوشاندن انگشتر و حلقهی ازدواج واجب باشد اما طبق فتوای مجتهد زن لازم نباشد، آیا شوهر میتواند زن را منع نماید و آیا زن باید اطاعت نماید؟
خانمی درگذشته یک گناه بزرگ کرده و فرزند خود را که متعلّق به همسرش نبوده را به او نسبت داده است، شوهر نیز چون عقد کرده نبودهاند از او میخواهد بچه را سقط کند، الآن پشیمان شده، حالا وظیفهی او چیست؟(درصورتیکه اگر نگوید مسئله انتساب آن فرزند و ارث و مسئله محرمیت اگر دختر باشد مخفی میماند و اگر بگوید زندگیاش به هم میخورد)