مردی مبتلا به زود انزالی است و عملاً امکان مجامعت ندارد، به عبارت دیگر در حالی که منی از وی خارج میشود ولی نمیتواند مقاربت نماید؛ اگر پس از عقد شرعی حتی یک بار مقاربت نکرده باشد، آیا این امر عنن تلقی میشود و سبب فسخ نکاح میباشد؟
اگر خانم شوهردارى با افرادى حدود دو سال رابطه داشته باشد و حتّى مدّت 20 روز بدون اجازه شوهرش معلوم نباشد که در کجا به سر برده است، آیا لازم است این خانم مشهور به فساد اخلاقی را طلاق داد؟
حدود 2 سال پيش، بين من و همسرم طلاق خلع واقع شد؛ امّا عليرغم اين كه باكره بودم، در پاسخ پرسش قاضى دادگاه (به علّت عدم آگاهى به مفهوم مدخوله و غير مدخوله) اشتباهاً عنوان كردم: «مدخوله هستم» در نتيجه عنوان طلاق در عقدنامه، مدخوله آمده است، و اين جانب كليّه حقوق خود را در آن زمان بذل نمودم.
اينك با توجه به اين كه مجدداً مىخواهم ازدواج كنم و همسر سابق من، به دروغ در دادگا عنوان مىدارد بارها مواقعه صورت گرفته است. آيا در اين گونه موارد، قول زن پذيرفته است؟ آيا نوع طلاق پس از گذشت زمان قابل تصحيح است؟
شخصی با زنی که در عده عقد موقت مرد دیگری بوده، ازدواج و نزدیکی می کند که البته وکیل صیغه را جاری کرده بود ولی بعدا متوجه می شوند عقد باطل است و از هم جدا می شوند؛ و این خانم بعد از تمام شدن عده عقد اول و قبل از تمام شدن عده وطی به شبهه، با شخص دیگری ازدواج می کند که صیغه را خودشان خوانده اند و دخول شده است؛ با توجه به این مطلب، این خانم به شخص اول و دوم حرام ابد شده است؟
زنى که از زنا باردار شده و با زانى یا غیر او ازدواج مى کند آیا احتیاج به عدّه دارد؟ و اگر شوهرش او را بعد از ازدواج طلاق دهد آیا عدّه دارد؟ و چنانچه عدّه دارد، آیا عدّه او أبعد الاجلین است؟
اگر زنى به عقد موقّت مردى درآید و مطمئن باشد که از آمیزش با او حامله نشده است (مثلا مرد خواجه باشد یا زن رحم خود را خارج کرده باشد) آیا باید پس از پایان مدّت عقد موقّت،عدّه نگهدارد؟
اگر زنی در عقد موقّت شخصی بوده است و الان می خواهد دوباره به عقد موقّت شخص دیگری درآید؛ اما این زن نمی داند که نفر قبلی دخول کرده است یا نه، در فرض مسئله تکلیف او چه می باشد؟
زنى كه در عدّه عقد موقّت مىباشد در طول مدّت بعد از مدّت عقد موقّت سه مرتبه خون ديده است. اكنون شك دارد كه آيا به مقدار كافى خون حيض بوده يا نه؟ در صورتى كه اختبار و آزمايش نمىكرده و شك دارد. وظيفه چيست؟ چنانچه يقين به آمدن خون دارد، ولى يقين به تحقّق حيض ندارد، وظيفه چيست؟
اگر زنى شوهر او ده سال قبل مفقود شده و به سبب عسر و حرج، به حاكم شرع مراجعه كرده و طلاق گرفته است، چنانچه بعد از اتمام عدّه طلاق و ازدواج مجدد، اکنون معلوم شده که شوهر اوّل او چند سال قبل فوت كرده و طلاق در زمانى بوده كه شوهر اول فوت كرده است؛ حكم اين مسئله چیست؟ و آیا ازدواج اين زن از قبيل ازدواج زن شوهردار است؟
مردى همسرش را طلاق مى دهد و پیش از اتمام عدّه فوت مى کند؛ آیا زوجه باید عدّه وفات نگه دارد یا همان عدّه طلاق را تمام کند؟ آیا در این مسئله فرقى میان طلاق رجعى و بائن وجود دارد؟
زنى (كه ذات الاقراء است) به هنگام طلاق حيض مىبيند، ولى پس از يك طهر يائسه گشته و ديگر حيض نمىشود، با توجّه به اين كه مستند فقهى اين مسأله، روايت هارون بن حمزه است ( وسائل الشيعه، ج 15، ابواب العدد، باب 6، ح 1) و با عنايت به اين كه هارون بن حمزه توثيق خاصّى ندارد، آيا مىتوان در مورد باقيمانده عدّه به اصل برائت رجوع كرد؟