«نهج البلاغه» از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

«نهج البلاغه» از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


جاذبه فوق العاده نهج البلاغه / آینۀ تمام نمای سیرۀ علوی / انعکاس مطالبات تودۀ مردم / بهترین کتاب تربیت / منبع غنی معرفت شناسی / نگاه تاریخی نهج البلاغه / عدالت مردمی در پرتو نهج البلاغه / نهج البلاغه باید در متن زندگی مردم قرار گیرد‌

از جمله منابع و میراث هاى مهم شیعه، نهج  البلاغه  است که مرحوم شریف رضى حدود یک هزار سال قبل از کلمات على علیه السلام در سه بخش  خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار تنظیم کرده است و به قدرى محتواى آن بالا و الفاظ زیباست که هر کس پیرو هر مکتب و آیینى باشد این کتاب را مطالعه کند، تحت تأثیر محتواى عالى آن قرار می گیرد. و اى کاش نه تنها مسلمانان که غیر مسلمانان نیز با آن آشنا می شدند، تا به معارف بلند اسلام در توحید و مبدأ و معاد و مسائل سیاسى و اخلاقى و اجتماعى آشنا شوند.[1]

افسوس که نهج البلاغه در میان ما هنوز مهجور است،[2] و باید گوهر هاى معانى آن را از درون صدف الفاظ بیرون کشیم و در دریاى بیکران نهج  البلاغه به غوّاصى پرداخته، لؤلؤ هاى معانى را خارج ساخته تا پاسخگوی نیازهاى این عصر و زمان، و اعصار و ازمنه آینده باشیم؛ زیرا ابعاد نهج  البلاغه همچون ابعاد وجود على علیه السلام آن چنان وسیع و گسترده است که به این آسانى نمی توان به همه آن دست یافت.[3]

جاذبۀ فوق العاده نهج البلاغه

نهج البلاغه کتابى است بى نظیر، آفتابى است بى غروب، ستاره اى است درخشان بر تارک قرون و اعصار، پیامى است روح  پرور و ندایى است آسمانى که از عمق جان بزرگ مَرد جهان بشریت برخاسته و به همین دلیل بر عمق جان ها می نشیند و تا انسان در گلستان این کلمات روح پرور سیر نکند و از گل هایش نچیند از بوى آن سرمست نمی  شود.[4]

کشش و جاذبه نیرومند خطبه ها، نامه ها، کلمات قصار على علیه السلام در نهج البلاغه کاملاً محسوس و قابل لمس است. نهج البلاغه چنان کششى را دارد که ارواح قلوب را به تسخیر خود در می آورد، تا آنجا که آشنائى با این کتاب مسیر فکر و زندگى جمعى را دگرگون ساخته و فصل نوینى از حیات و زندگى آمیخته با آگاهى وسیع و احساس مسئولیت، و جذبه لطیف عرفانى براى انسان فراهم ساخته است.[5]

آینۀ تمام نمای سیرۀ علوی

انسان ها معمولًا در یکى دو رشته تخصّص دارند، امّا نهج البلاغه تخصّص على علیه السلام را در زمینه هاى مختلف به تصویر می کشد، آن هم به گونه اى که در آن رشته برتر از على علیه السلام قابل تصوّر نیست.[6]

در خطبه جهاد،[7] او را فرماندهی بسیار لایق می بینیم که از تمام فنون جنگی آگاه است و از طرق پیروزی عادلانه بر دشمن کاملاً باخبر؛ گویی که تمام عمر به غیر آن نپرداخته است.[8]

در خطبه قاصعه،[9] علی علیه السلام را در مقام محو تعصبات جاهلی و پیروزی بر لشکر شیطان و طرد آن ها از جامعه و راهنمایی به زندگی صحیح اجتماعی و خالی از اشرافی‌گری مشاهده می کنیم که طرق آن را کاملاً نشان داده است.[10]

به خطبه اشباح [11] که می نگریم درباره توحید و صفات خداوند چنان سخن می گوید که هیچ فیلسوفى نمی تواند به آن معارف دست یابد، و آنها را در قالب کلام بریزد. و هنگامى که خطبه همام [12] را مطالعه می کنیم که حضرت یکصد و ده صفت از صفات پرهیزکاران را در اوج فصاحت و بلاغت بیان کرده نمی توانیم تصوّر کنیم که هیچ استاد اخلاقى توانایى چنین توصیفى از متّقین داشته باشد.

و زمانى که عهدنامه مالک اشتر[13] را مورد بررسى قرار می دهیم، و می بینیم که گذشت قریب به 1400 سال گرد و غبار کهنگى بر آن ننشانده، بلکه حتی به عنوان یک سند رسمى پرافتخار در سازمان ملل به ثبت رسیده، و به زبان هاى مختلف ترجمه و در اختیار نمایندگان تمام کشورها قرار داده شده، تصوّر این که سیاست مدارى بتواند این گونه آیین کشوردارى را به تصویر بکشد برایمان غیر ممکن می شود.

و یا نامه اى که در بستر شهادت براى  امام حسن و حسین علیهما السلام و دیگر فرزندانش نوشته،[14] که حتّى در مورد قاتلش هم به آن ها سفارش کرده، در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد.[15]

به کلمات قصار حضرتش می نگریم که در 480 کلمه منعکس شده و هر کدام اقیانوسی است. به این کلمه کوتاه آن حضرت دقت کنید: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا؛ سبکبار شوید و زندگی ساده را برگزینید تا به قافله سعادت برسید».

چه تعبیر گویا و زیبا و عمیقی!

در این پیام آمده است: زندگی اشرافی و پر زرق و برق هزینه زیادی می طلبد که برای بدست آوردن آن تمام فکر انسان را به خود مشغول می دارد و او را آلوده بسیاری از محرمات می کند، و در این بیابان پر فراز و نشیب زندگی، او را از رسیدن به سرمنزل سعادت باز می دارد.

بی شک بهترین آینه سیره امام علیه السلام به حق و ولی مطلق امیرمؤمنان علی علیه السلام همین نهج البلاغه است، خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار. [16]

انعکاس مطالبات تودۀ مردم

در نهج البلاغه همه جا سخن از حمایت توده هاى رنجدیده و همدردى با طبقات محروم و ستمدیده انسان ها است، همه جا سخن از مبارزه با ظلم و بى  عدالتى و بیدادگری هاى استثمارگران و طاغوت ها است.

در عهد نامه مالک اشتر که در کوتاه ترین عبارت، رساترین برنامه هاى کشوردارى پى ریزى شده، هنگامى که از گروه  هاى هفت گانه اجتماعى و وظائف و حقوق آن ها سخن به میان می آید، سخن با آرامش خاص پیش می رود. اما همین که به قشر هاى محروم و ستمدیده می  رسد، گفتار امام چنان اوج می گیرد که گویا از پرده دل فریاد می کشد: «اللّهَ اللّهَ فی الطَّبَقَةِ السُّفلى مِنَ الّذینَ لا حِیلَةَ لَهُم، مِن المَساکینِ والمُحتاجِینَ وأهلِ البُؤْسى والزَّمنى؛[17] زنهار زنهار خدا را خدا را، اى مالک اشتر در طبقه پائین محروم نیازمندان؛ رنجدیدگان، از کار افتادن ...». سپس به او دستور می دهد که شخصاً و بدون وساطت دیگران وضع آن ها را در سراسر کشور اسلام زیر نظر بگیرد و اجازه دخالت درباره آن ها را به کس دیگر ندهد، بطور مداوم از آن ها سرکشى کند تا مشکلات همگى با سر پنجه عدالت گشوده شود.

نه تنها در اینجا بلکه در همه جا و به هر مناسبت على علیه السلام درباره آن ها سفارش می دهد، توصیه می کند، فریاد می زند.[18]

بهترین کتاب تربیت

نهج  البلاغه چیزى فراتر از آن است که ما فکر می کنیم؛ چرا که خود را با دریایى از علم و دانش روبه  رو می بینیم که با مهم ترین مسائل زندگى انسان در تمام ابعاد معنوى و مادّى سر و کار دارد، دریایى مواج و خروشان، که گوهرهایش را همراه امواجش به ساحل می پاشد و ساحل  نشینان خود را غرق در انواع مواهب معنوى و مادّى می کند، ولى غواصان تلاش گر سهم بیشترى دارند.[19]

آری نهج البلاغه «گنجینه بزرگ معارف اسلام»، «عالى ترین درس براى تعلیم و تربیت انسان ها»، «بهترین سرمایه خودسازى و تهذیب نفس» و «مؤثرترین برنامه براى ساختن جامعه اى سالم، پاک و سربلند» است.[20]

منبع غنی معرفت شناسی

جذبه هاى عرفانى نهج البلاغه چنان است که ارواح  تشنه را با زلال خود آن چنان سیراب و مست می کند که نشئه شراب طهورش از تمام ذرات وجود آدمى آشکار می گردد.

هنگامی که سخن از شناسایى خدا و جاذبه صفات جمال و جلال او است گفتارش چنان اوج می گیرد که خواننده احساس می کند بر بال و پر فرشتگان سوار شده به دور دست ترین نقاطى که اندیشه انسانى از آن فراتر نتواند رفت پرواز مى کند.[21]

و هنگامى که براى بیدار کردن ارواح خفته و بی درد تازیانه سخن را بدست می گیرد و از مرگ و پایان زندگى و سرنوشت اقوام پیشین بحث می کند، آن چنان تکان دهنده است که تمام روح انسان را به لرزه درمی آورد، لرزه  اى دردناک و در عین  حال لذت بخش و بیدارگر. [22]

نگاه تاریخی نهج البلاغه

از آن جا که نهج البلاغه کتاب عظیمى است با محتواى تربیتى بسیار غنى و قوى، و تربیت بدون معرفت، و معرفت بدون منابع آن ممکن نیست، روى مسائل تاریخى تأکید بسیار کرده است. سخنان امیرمؤمنان على علیه السلام در نهج  البلاغه آن چنان حوادث تاریخى را شرح می دهد که گویى دست انسان ها را گرفته، و با خود به زمان هاى گذشته دور دست می  برد، و صحنه  ها را به روشنى در برابر آن ها مجسم مى سازد، گویى لشکر فرعون را با چشم خود مى بیند که در تعقیب مستضعفین بنى اسرائیلند، و سپس غرق آن ها را در دریاى «نیل» با چشم می نگرد!

شهرهاى قوم عاد و ثمود و قوم لوط را زیر ضربات شدید تند باد هاى سرکش، ص اعقه ها، زلزله ها، و بارانى از سنگ تماشا می کنند که در یک چشم بر هم زدن چنان در هم کوبیده و زیرو رو می شود که از این اقوام سرکش و طغیان گر و ستم کار و هوس باز و کاخ  ها و قصر ها و زندگانى آبادشان چیزى جز ویرانه  هایى خاموش، و اجسادى بى جان که سکوت مرگبارى بر آنها حاکم است دیده نمى شود. و سپس هر مسافرى را از این صحنه ها با کوله بارى از معرفت و آگاهى باز می گرداند. راستى که قدرت نهج البلاغه در نشان دادن صحنه  هاى تاریخى عجیب است و همچنین در بیان فلسفه تاریخ.[23]

عدالت مردمی در پرتو نهج البلاغه

نهج ‌البلاغه مرهمی بر دردهای جانکاه بشریت است. عالی‌ ترین روش آزادی انسان ‌ها را در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار می دهد؛ چرا که منادی عدالت اجتماعی است. این کتاب در نوع خود بی نظیر و برای هر زمان و هر نسل، اثر مفید می ‌باشد.[24]

نهج البلاغه همه جا در مسیر آزادى انسان ها از زنجیر اسارت هوى و هوس هاى سرکشى که او را به ذلت و بدبختى می کشاند، از زنجیر اسارت ستم گران خود کامه، و طبقات مرفه پر توقع، از زنجیر اسارت جهل و بی خبرى، گام برمى دارد، و از هر فرصتى براى این هدف استفاده می کند، و هشدار مى دهد که هر جا نعمت هاى فراوانى روی هم انباشته است حقوق از دست رفته اى در کنار آن به چشم می خورد.

هشدار می دهد که در باز گرداندن روح آزادى و مساوات و عدالت کمترین انعطافى نشان نخواهد داد، بلکه اصولاً مقام والاى حکومت را در درجه اول براى همین پذیرفته است، [25] و آن کس که گمان می برد على علیه السلام روى این موضوع معامله اى خواهد کرد سخت در اشتباه است و على علیه السلام را نشناخته است. [26]

سخن آخر: (نهج البلاغه باید در متن زندگی مردم قرار گیرد)

به راستى این صحنه هاى مختلف نهج البلاغه که هر کدام در نوع خود کم نظیر یا بی نظیر است از اعجاب انگیز ترین ویژگی هاى این کتاب بزرگ محسوب می شود.[27]

اما با همۀ این تفاسیر ما که چنین گنجى در خانه داریم چرا تهى دستیم؟ ما که چنین جسم زلال گوارا و جوشنده اى در دسترس داریم چرا تشنه  ایم؟ ما که داراى این میراث بزرگ اسلامى هستیم چرا دست به سوى دیگران دراز می کنیم؟ همه این پرسش ها جوابى جز این ندارد که نهج البلاغه را نشناخته  ایم و بر ارزش واقعى این مجموعه بزرگ واقف نگشته ایم.[28]

با توجّه به این نکات باید فاصله خود را با نهج البلاغه کم کنیم و آن را در متن زندگى خود وارد نماییم،[29] در حوزه های علمیه و دانشگاه ها کتاب درسی باشد، در مساجد بعد از تلاوت قرآن بخشی از کلمات امیر مؤمنان علی علیه السلام خوانده شده و توضیح داده شود، در مطالعات خود هرگز آن را فراموش نکنیم، تا از این مشعل فروزان سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت بهره مند شویم.[30]

مخصوصاً در عصر و زمان ما که عصر مشکلات پیچیده جوامع انسانى، عصر ظهور مکتب هاى مختلف فکرى، و عصر تهاجم بر اعتقادات و اخلاق و تقوا و فضیلت از سوى دنیاپرستان و جهان خواران است، تا راه را براى رسیدن به منافع آلوده و نامشروعشان هموار سازند. آرى، در این عصر، نهج البلاغه می تواند گره هاى سخت و دشوار زندگى انسان ها را به خوبى بگشاید و به همین دلیل باید امروز تلاش و کوشش بیشترى به صورت گروهى براى کاربردى ساختن حقایق و دقایق نهج  البلاغه صورت پذیرد.[31]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
makarem.ir

منبع:
پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام

 

[1] اعتقاد ما، ص 121.

[2] متن پیام آیت الله العظمی مکارم شیرازی به دومین کنگره بین المللی سیره اهل بیت علیهم السلام در قم، 23/6/1396.

[3] پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام، ج 1، ص 743.

[4] همان، 738.

[5] ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، متن ‏ و ترجمه (ج‏ 1)، ص 2.

[6] از تو سوال مى کنند (مجموعه سوالات قرآنى از پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم)، ص 139.

[7] خطبه شمارۀ 27.

[8] متن پیام آیت الله العظمی مکارم شیرازی به دومین کنگره بین المللی سیره اهل بیت علیهم السلام در قم، 23/6/1396.

[9] خطبه شمارۀ 192.

[10] متن پیام آیت الله العظمی مکارم شیرازی به دومین کنگره بین المللی سیره اهل بیت علیهم السلام در قم، 23/6/1396.

[11] نهج ‏البلاغه، خطبه 91.

[12] نهج ‏البلاغه، خطبه 193.

[13] نهج ‏البلاغه، نامه 53.

[14] نهج ‏البلاغه، نامه 47.

[15] از تو سوال مى کنند (مجموعه سوالات قرآنى از پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم)، ص 140.

[16] متن پیام آیت الله العظمی مکارم شیرازی به دومین کنگره بین المللی سیره اهل بیت علیهم السلام در قم، 1396/06/23.

[17] نهج البلاغه، نامه 53.

[18] پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام، ج 1، ص 48.

[19] همان، ج 15، ص 742.

[20] همان، ص 741.

[21] خطبه اول و خطبه اشباح و خطبه ‏هاى فراوان دیگر.

[22] خطبه‏ هاى 109- 111- 113 و خطبه ‏هاى دیگر؛ (پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام، ج 1، ص 49).

[23] پیام قرآن، ج 1، ص 180.

[24] یادنامه کنگره هزاره نهج ‌البلاغه، ص ۵۰.

[25] خطبه شقشقیه.

[26] نامه به عثمان بن حنیف؛ (پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام، ج 1، ص 48).

[27] پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام، ج 1، ص 50.

[28]  ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، متن‏ و ترجمه (ج‏ 1)، ص 5.

[29] از تو سوال مى کنند (مجموعه سوالات قرآنى از پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم)، ص 140.

[30] متن پیام آیت الله العظمی مکارم شیرازی به دومین کنگره بین المللی سیره اهل بیت علیهم السلام در قم، 1396/06/23.

[31] پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام، ج 15، ص 742.

captcha