غير از معصوم(عليه السلام) همه جائز الخطا هستند؛[1] لذا انسان هميشه در معرض لغزش ها و معصيت قرار دارد[2] و هواى نفس و شهوات از درون و وسوسه هاى شياطين انس و جن و زرق و برق دنيا از برون دائماً طوفانى در اطراف او به راه مى اندازد[3] و اینچنین انسان ها به هر حال آلوده ی گناه می شوند.[4]
آنچه از روح تعليمات اسلام و روايات پيشوايان بزرگ دينى و فلسفه توبه استفاده مى شود اين است[5] که افشای گناه جايز نيست. بلکه گناه را بايد با خود خداى مهربان در ميان گذاشت و استغفار كرد.[6] زیرا هيچ گناهى نيست كه قابل توبه نباشد؛[7] به همين دليل، در مكتب تربيتى اسلام، «توبه» به عنوان يك اصل مهم مطرح است و از تمام آلودگان به گناه دعوت مىكند كه براى اصلاح خويش و جبران گذشته از اين باب رحمت الهى وارد شوند.[8]
توبه و بازگشت به سوی خدا
«توبه» در قرآن و روايات اسلامى بارها به خدا نسبت داده شده و به معنى بازگشت به رحمت است، همان رحمتى كه به خاطر ارتكاب گناه از گنهكار سلب شده بود، پس از بازگشت او به خط عبادت و بندگى خدا، رحمت الهى به او باز می گردد و به همين دليل يكى از نام هاى خدا، «توّاب» (يعنى بسيار بازگشت كننده به رحمت يا بسيار توبه پذير) است.[9]
در واقع توبه، نخستين گام براى تهذيب اخلاق و سير الى اللَّه به شمار می آید، توبه اى كه صفحه قلب را از آلودگي ها پاك كند و تيرگي ها را مبدّل به روشنايى سازد و پشت انسان را از بار سنگين گناه سبك كند، تا براحتى بتواند طريق به سوى خدا را بپيمايد.[10]
اين حقيقت در سخنان امام على بن الحسين(عليه السلام) در مناجات تائبين با زيباترين صورتى بيان شده: «الهى انْتَ الَّذى فَتَحْتَ لِعِبدِكَ باباً الى عَفْوِكَ سَمَّيْتَهُ التَّوبَةَ فَقُلْتَ تُوبُوا الى اللَّهِ تَوبَةً نَصُوحاً؛ معبود من! تو كسى هستى كه به روى بندگانت درى به سوى عفوت گشوده اى و نامش را توبه نهاده اى، و فرموده اى باز گرديد به سوى خدا».[11]
توبه، بازگشت به مسیر کمال
همه تكاليف الهى اسباب سعادت انسان و حلقه هاى تكامل او محسوب مى شوند، همان سعادت و تكاملى كه هدف اصلى آفرينش انسان و رسيدن به مقام عبوديّت و قرب به خداست.[12]
بى شك وجوب توبه و قبول آن يكى از اين حلقه هاى تكامل است چرا كه انسان به هرحال معصوم نيست و خطاهايى از او سر مى زند، اگر راه بازگشت را به روى او نگشايند، به يقين از تكامل بازمى ماند ولى اگر به او اعلام شود كه اگر خطايى از تو سرزد به سوى خدا باز گرد، و تمام آنچه را درگذشته ضايع كردى جبران نما، خداوند توبه تو را مى پذيرد؛ چنين كسى به سعادت و تكامل نزديك تر، و از انحراف و خطا دورتر خواهد بود.[13]
كوتاه سخن اين كه: توبه داراى فلسفه اى است كه با تكامل انسان ارتباط نزديك دارد؛ اگر درهاى توبه بسته شود، انگيزه تكامل از بين مىرود؛ بلكه انسان به عقب بر مى گردد، چرا كه تصوّر مى كند راه نجاتى براى او نيست و در اين صورت چه دليلى دارد كه گناهان ديگر را ترك كند.[14]
توبه بازگشت به فطرت
هر انسانى در ذات و فطرت خود پيوندى با معنویت، حق، پاكى و عدالت دارد و آلودگى به گناه در واقع جدايى از اين فطرت الهى است.[15]چرا که گناهان، زنگار دل هاست![16] به نحوی که نور و صفاى نخستين را كه به حكم فطرت خداداد در قلب انسان بوده گرفته، به همين دليل چهره حقيقت كه همچون آفتاب عالمتاب مى درخشد هرگز در آن بازتابى ندارد، و پرتو انوار وحى در آن منعكس نمى گردد.[17]
در این میان توبه و انابه، همان عبور از نفس اماره به سوى نفس لوامه(فطرت) است. عبورى كه در نهايت به مكاشفاتى منتهى مى شود و پرده ها از برابر چشم انسان برداشته شده،[18] و انسان، قادر به درك حقايق و مشاهده چهره اصلى واقعيات می گردد.[19]
توبه، شاخصۀ معناداری زندگی
توبه، موضوع سرنوشت ساز در زندگى انسان است؛ چرا که فلسفه توبه، پايه تربيت و حفظ از گناه در آينده زندگى است.[20] در واقع توبه انسان را به تجديد نظر در زندگى فرا می خواند،[21]و مسير زندگى انسان را تغییر می دهد.[22]
گفتنی است قلب انسان به خاطر از دست دادن محبوب ناراحت مى شود و چون مى داند عمل او سبب اين امر شده، نادم و پشيمان مى گردد؛ و اين ندامت سبب ايجاد اراده و تصميم نسبت به گذشته و حال و آينده مى شود.[23]
لذا در زمان حال آن عمل را ترك مىگويد، و نسبت به آينده تصميم بر ترك گناهى كه سبب از دست دادن محبوب می گردد مى گيرد، و نسبت به گذشته درصدد جبران بر مى آيد.[24]
اين همان چيزى است كه بعضى از آن به عنوان انقلاب روحى تعبير كرده اند، و مى گويند توبه نوعى انقلاب در روح و جان آدمى است كه او را وادار به تجديد نظر در برنامه هاى خود مى كند.[25]
بر این اساس بايد خطوط زندگى را از طریق توبه تعيين کرد، و تا به آخر عمر هم چنان ادامه داد، به راستی چقدر زشت و نازيباست كه به سوى خدا نيايیم و خودمان را از گناهان با آب توبه نشويم.[26]
توبه، شستشوی گناهان
در حديث نبوى كه در زمينه توبه وارد شده است می خوانیم: «مَنْ تاب، تابَ اللَّهُ عَلَيهِ وَ امِرَتْ جَوارِحُهُ انْ تَسْتُرَ عَلَيهِ، وَ بِقاعُ الارْضِ انْ تَكتُمَ عَلَيهِ وَ انْسِيَتِ الْحَفَظَةُ ما كانَتْ تَكْتُبُ عَلَيْهِ؛ كسى كه توبه كند و به سوى خدا باز گردد، خداوند به سوى او باز مى گردد؛ و به اعضاء و جوارح او دستور داده مى شود كه گناه را مكتوم دارند و به نقاط مختلف زمين (كه بر آن گناه كرده) نيز همين دستور داده مى شود، و فرشتگان نويسنده اعمال، آنچه را نوشته بودند به فراموشى مى سپرند».[27]
اين تعبير نشان مى دهد كه توبه، آثار گناه را مى شويد و صفا و قداست اخلاقى نخستين را با مى گرداند.[28]
همين معنى بطور آشكارتر در حديث علوى آمده است، مىفرمايد: «التَّوبَةُ تُطَهِّرُ القُلُوبَ وَ تَغْسِلُ الذُّنُوبَ؛
توبه قلب ها را پاک مى كند و گناهان را مى شويد!».[29]
اين تعبير نيز بخوبى نشان مى دهد كه گناه آثارى بر قلب مى گذارد كه تدريجاً به صورت خلق و خوى باطنى در مى آيد و توبه اين آثار را مى شويد و اجازه نمى دهد تشكيل خلق و خوى دهد.[30]
براى پايان دادن به بدبختي ها و ناكامي ها بايد فورا به جستجوى نقطه هاى ضعف خويشتن بپردازيم، و آن ها را با آب توبه و بازگشت به سوى حق از دامان روح و جان خود بشوييم، تولدى تازه پيدا كنيم و نور و حركتى جديد، تا در پرتو آن بتوانيم ناكامي ها و شكست ها را به پيروزى مبدل سازيم.[31]
سخن آخر: (توبه؛ بهترین عبادت در شب های قدر)
پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) در خطبه معروف شعبانيّه، ماه مبارك رمضان را ماه مغفرت شمرده است.[32]
آری درياى لطف و بخشش پروردگار در اين ماه موّاج است، اما در شب قدر به تعداد همه كسانى كه در اين ماه مورد بخشش قرار گرفته اند بخشوده خواهند شد! مگر كسانى كه ميان آنان و برادر دينى شان كينه و عداوتى باشد، كه تا صلح نكنند مورد عفو الهى واقع نمى شوند![33]
از سوی دیگر مقدرات مردم با توجه به لیاقتها و شایستگی هایشان و توبه های انجام شده در شب قدر انجام میشود،[34] لذا استغفار و توبه بهترین عبادت در شب هاى قدر ماه مبارك رمضان است؛ همانگونه که جرقّه توبه قلب ظلمت زده انسان را روشن مى كند، و در سايه اين نور و روشنايى از اعمال گذشته دست مى شويد، و به سمت خداوند حركت مى كند.[35]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1. اخلاق در قرآن
2. تفسیر نمونه
3. مثال های زیبای قرآن
[1] گفتار معصومين(ع)، ج2، ص50.
[2] كليات مفاتيح نوين، ص1154.
[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج13
، ص118.
[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم؛ 23/8/97.
[5] تفسير نمونه، ج4، ص69.
[6] دائرة المعارف فقه مقارن، ج1، ص576.
[7] تفسير نمونه، ج4، ص69.
[8] اخلاق در قرآن، ج1، ص218.
[9] همان، ص220.
[10] همان، ص217.
[11] مناجات هاى پانزدهگانه امام سجّاد عليه السلام، مناجات اوّل، بحار، ج94، ص142؛ (اخلاق در قرآن، ج1، ص218).
[12] «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ الَّا لِيَعْبُدُونَ»؛ (سوره ذاريات، آيه 56).
[13] اخلاق در قرآن، ج1، ص236.
[14] همان.
[15] تفسير نمونه، ج5، ص432.
[16] «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ؛ چنین نیست که آن ها می پندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دل هایشان نشسته است!». (سوره مطففین، آیه14).
[17] تفسير نمونه، ج26، ص262.
[18] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج8 ، ص301.
[19] تفسير نمونه، ج11، ص35.
[20] همان، ج4، ص69.
[21] مثال هاى زيباى قرآن، ج1، ص278.
[22] همان، ج2، ص41.
[23] اخلاق در قرآن، ج1، ص220.
[24] همان.
[25] همان.
[26] تفسير نمونه، ج21، ص330.
[27] كنزالعمّال، ح10، ص79؛ (اخلاق در قرآن، ج1، ص206).
[28] اخلاق در قرآن، ج1، ص206.
[29] غرر الحكم، ش3837؛ (اخلاق در قرآن ، ج1 ، ص206).
[30] اخلاق در قرآن، ج1، ص206.
[31] تفسير نمونه، ج10، ص146.
[32] وسايل الشيعه، ج7، ابواب احكام شهر رمضان، باب18، ح20؛ (مثال هاى زيباى قرآن، ج1، ص7).
[33] وسايل الشيعه، ج7، ابواب احكام شهر رمضان، باب18، ح21؛ (مثال هاى زيباى قرآن ، ج1، ص7).
[34]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، مدرسه امام کاظم(علیه السلام)، 17/4/1394.
[35] سوگند هاى پر بار قرآن، ص168.