دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان
«اللهُمَّ افْتَحْ لى فيهِ ابْوابَ فَضْلِكَ، وَانْزِلْ عَلَىَّ فيهِ بَرَكاتِكَ، وَوَفِّقْنى فيهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِكَ، وَاسْكِنّى فيهِ بُحْبُوحاتِ جَنَّاتِكَ، يا مُجيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّينَ؛ خدايا در اين ماه درهاى لطف و كرمت را به رويم بگشا، و بركاتت را بر من نازل كن، و بر اسباب خشنوديت موفّقم بدار، و در ميان بهشتت ساكنم كن اى اجابت كننده درخواست درماندگان»[1]
تبیین گسترۀ رحمت الهی؛ مفهوم شناسی «ابواب الهی» و بازشناسی رفتار کریمانه خداوند با بندگان به ویژه در ماه مبارک رمضان، از جمله مهمترین نکاتی است که در دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان به آن پرداخته شده است.
رمضان؛ ماه گشایش دروازه های رحمت
«مفتاح» و كليد همه درهاى بسته در دست قدرت خداست.[2] لذا تعبير به « افْتَحْ » اشاره به وجود خزائن رحمت الهى در ماه رمضان است؛ اين خزائن به محض گشوده شدن، بر خلايق جارى مىشوند، و نياز به چيز ديگرى نيست، و هيچ كس مانع از آن نتواند شد.[3]،[4]
معنی «ابواب»
مسلّم است كه هر كس بخواهد وارد خانهاى شود بايد از در وارد گردد،[5] و گشايش درب نیز تنها با «كليدهاى رمز» ممكن است.[6]
به عنوان نمونه ایمان، باز كننده درب نيكى و احسان، دور كننده شيطان و موجب خشنودى خدا است .[7]
هم چنین زبان يك عضو كليدى است براى اصلاح ذات البين، نصيحت خلق، امر به معروف و نهى از منكر.[8]
و یا تقواى الهى كليد گشايش هر درى است و ذخيره رستاخيز و سبب[9]آزادى از هرگونه بردگى (شيطان) و نجات از هرگونه هلاكت![10]،[11].
نابغه و انديشمند آن كسى است كه بتواند بر يكى از كليدهاى رمز سعادت و کمال، دست يابد.[12]
خدایا با فضلت با ما رفتار کن نه عدلت!
خداوند هنگامى كه فرد تصميم بر گناه مىگيرد تا عمل نكرده چيزى بر او نمىنويسد و بعد از عمل تنها يك گناه ثبت میكند؛[13] اين نهايت لطف و فضل الهى بر انسان است كه نيت گناه را بر او مىبخشد، و فعل گناه را بر طبق موازين عدالت جزا مىدهد، ولى در مسير اطاعت هر نيتى حسنه است، و هر كار نيكى را بر طبق تفضل پاداش مىدهد، نه بر ميزان عدل، و اين تشويقى است براى انجام اعمال نيك.[14]
شب قدر؛ شب نزول برکات الهی
ماه رمضان ماه نزول برکات الهی است؛ که از همه مهمتر نزول قرآن مجيد«اين مائده بزرگ آسمانى» در شب قدر است.[15]
اكنون بايد فكر كرد كه وقتى گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل مىشوند و بر مؤمنان سلام مىكنند چه لذت و لطف و بركتى دارد؟! وقتى ابراهيم( ع) را در آتش نمرودى افكندند فرشتگان آمدند و بر او سلام كردند، و آتش بر او گلستان شد، آيا آتش دوزخ به بركت سلام فرشتگان بر مؤمنان در شب قدر«برد» و«سلام» نمىشود؟[16]
رضایت خالق یا مخلوق؟!
در بسيارى از موارد رضاى خلق و خالق در مقابل هم قرار مىگيرند؛ اگر رضاى خالق را طلب كنيم از رضاى خلق جدا مىشويم و اگر رضاى خلق را طلب كنيم از رضاى خالق جدا مىشويم، در اين جا[17] انسان باتقوا رضايت خدا را بر همه مقدّم مىدارد، مردم هم بايد به دنبال آن راضى شوند؛ اگر راضى شدند چه بهتر وگرنه خودشان مىدانند. اگر ما به اين مرحله رسيديم مرحله عالى تقواست.[18]
میانه بهشت جایگاه چه کسانی است؟
از روايات اسلامى به خوبى استفاده مىشود كه میانۀ بهشت، «جنات الفردوس» را شامل می گردد؛ پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در روایتی فرمود: «... فَانَّهُ وَسَطُ الجنَّةُ وَ اعْلى الجنَّةِ...؛هنگامى كه از خداوند متعال تقاضا مىكنيد، فردوس را تقاضا كنيد كه وسط بهشت، و قسمت اعلى و برتر آن است و بر فراز آن عرش خداست و از فردوس نهرهاى بهشتى سرچشمه مىگيرد»!.[19]،[20]
بنابر کلام وحی ، میانۀ بهشت جایگاه کسانی است که« ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند جنات فردوس وسيله پذيرائى از آنان خواهد بود»[21]،[22]
سخن آخر:( اجابت دعای مضطر)
در آن هنگام كه تمام درهاى عالم اسباب به روى انسان بسته مىشود و از هر نظر درمانده و مضطر مىگردد، تنها كسى كه مىتواند قفل مشكلات را بگشايد و نور اميد در دل ها بیفکند؛ ذات پاك اوست و نه غير او.[23]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] كليات مفاتيح نوين، ص: 816.
[2] همان؛ ص 272.
[3]سورۀ فاطر؛ آيه 2؛ تفسیر نمونه؛ ج 18؛ ص 189.
[4] لغات در تفسير نمونه ؛ ص657.
[5] آيات ولايت در قرآن ؛ ص460.
[6] خدا را چگونه بشناسيم ؛ ص13.
[7] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ متنوترجمه(ج1) ؛ ص61.
[8] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج1 ؛ ص94.
[9] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص93.
[10] نهج البلاغه، خطبه 230.
[11] اخلاق در قرآن، ج1، ص: 94.
[12] خدا را چگونه بشناسيم ؛ ص13.
[13] اصول كافى؛ ج ؛2؛ ح 1 و 2.
[14] تفسير نمونه، ج26، ص: 229.
[15] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص8.
[16] همان ؛ ج27 ؛ ص186.
[17] مشكات هدايت ؛ ص123
[18] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص190.
[19] روحالمعانى؛ ج 16؛ ص 47.
[20] پيام قرآن، ج6، ص 268.
[21] سورۀ کهف؛ آیۀ107.
[22] پيام قرآن ؛ ج6 ؛ ص267.
[23] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج3 ؛ ص431.