دعای روز يازدهم ماه مبارک رمضان
«اللهُمَّ حَبِّبْ الَىَ فيهِ الْإِحْسانَ، وَكَرِّهْ الَىَّ فيهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْيانَ، وَحَرِّمْ عَلَىَّ فيهِ السَّخَطَ وَالنّيرانَ، بِعَوْنِكَ يا غِياثَالْمُسْتَغيثينَ؛ خدايا در اين ماه شوق احسان و نيكى را در دلم قرار ده، و ميل به فسق و نافرمانى را از من دور كن و خشم و دوزخت را بر من حرام گردان، به ياريت اى فريادرس فريادرس خواهان».[1]
باز شناسی معنا و مفهوم احسان و فضیلت آن، تبیین چیستی فسق و کیستی فاسق، جایگاه فطرت در گناه زدایی و کارکردهای اجتناب از معصیت الهی در دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان مورد توجه قرار گرفته است.
معناشناسی «احسان»
احسان به معنى نيكوكارى است، ولى در معنى وسيع تر به هر گونه عمل صالح، و حتی انگيزههاى عمل صالح اطلاق می شود.[2]
«احسان» چيزى برتر از «عدالت» است؛ زيرا «عدالت» اين است كه انسان آنچه بر عهده اوست بدهد، و آنچه متعلق به او است بگيرد؛ ولى «احسان» اين است كه بيش از آنچه وظيفه اوست انجام دهد، و كمتر از آنچه حق اوست بگيرد.[3]،[4]
فضیلت احسان ، رذیلت امساک
احسان بالاترين مراحل تكامل انسانى است كه اسلام به آن توجّه دارد.[5] لذا در بعضى از روايات «احسان» به عنوان عبادت و بندگى توأم با يقين كامل، و احساس مراقبت پروردگار در همه حال، تفسير شده است.[6]،[7]
از سوی دیگر شخص بخيل از نظر روحی به جائى می رسد که نمىتواند نسبت به ديگرى احسان و انفاق داشته باشد؛[8]حتی اگر ببيند كسى به ديگران احسان قابل ملاحظهاى مىكند، ناراحت مىشوند. بعضى از آنها نيز فراتر[9]رفته، هرگاه ببينند افراد اموال خود را براى خود و خانواده خود به طور گسترده مصرف مىكنند، ناراحت مىشوند و اين بدترين و عجيب ترين نوع بخل است.[10]
«حبب الی فیه الاحسان»
منظور از احسان، آميختن انفاق با حسن رفتار نسبت به نيازمندان است؛ به گونهاى كه همراه با گشادهروئى و مهربانى باشد و از هر نوع منّت و آنچه موجب رنجش و ناراحتى شخص انفاق شونده است، بر كنار باشد.[11]
فسق چیست، فاسق کیست؟
«فسق» در لغت به معناى خارج شدن هسته از درون خرما است.[12]،[13] در حقيقت همان گونه كه هسته خرما به هنگام بيرون آمدن، آن قشر شيرين و مفيد و مغذى را رها مىسازد، انسان فاسق نيز با اعمال خود تمام ارزش و شخصيت خويش را از دست مىدهد.[14]
لذا به تمام كسانى كه لباس طاعت پروردگار را از تن در آورده و از راه و رسم بندگى خارج شدهاند «فاسق» گفته شده است.[15]،[16]
تنفر از گناه؛ موهبت فطری
بی تردیدتنفر از گناه مقوله ای فطری است[17]، البته پس از ارتکاب و تكرار زشتي ها و بدي ها قبح و زشتى گناه از بين مىرود[18]، تكرار گناه نیز تدريجاً به صورت يك فضيلت در نزد گنهكاران تبدیل می شود؛[19] در این میان تنفر قلبى سبب مىشود كه شخص لاأقل به گناه خو نگيرد.[20]
برکات دوری از معصیت الهی
پرهيز از هر گونه گناه أعم از ترك واجب و فعل معصيت از جمله مراحل شکل گیری تقوا به شمار می آید.[21]
لذا دورى از معصيت به مقتضاى «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»[22] سبب فزونى نعمت هاى مادى و معنوى، دنيوى و اخروى است؛ زیرا شكر حقيقى آن است كه انسان نعمت هاى خدا را در مسير طاعت به كار گيرد و هرگز از آنها در جهت نافرمانى گناه، بهره نبرد.[23]
سخن آخر:(دوری از تعلقات دنیوی؛ برات رهایی از دوزخ)
برای نجات و رهائى از آتش دوزخ ، غضب و خشم الهى باید از اسارت هاى دنيوى كه مقدمهاى براى رهائى از اسارت هاى اخروى و در آتش گرفتار شدن است، رهایی یافت.[24]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص814.
[2] تفسير نمونه ؛ ج2 ؛ ص39.
[3] سورۀ بقره؛ آيه 195( تفسیر نمونه؛ ج 2، ص 49)؛ سورۀ رحمن؛ آيه 60(تفسیر نمونه؛ ج 23، ص 181- 182)؛ سورۀ مرسلات؛ آيه 44(تفسیر نمونه؛ ج 25، ص 425).
[4] لغات در تفسير نمونه ؛ ص27.
[5] اسلام و كمكهاى مردمى ؛ ص63.
[6] تفسير نورالثقلين؛ ج 1؛ ص 553؛ح 579؛ذيل آيه شريف 125 نساء.
[7] پيام قرآن ؛ ج6 ؛ ص157.
[8] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص448.
[9] اخلاق در قرآن ؛ ج2 ؛ ص379.
[10] همان؛ ص 380.
[11] تفسير نمونه ؛ ج2 ؛ ص37.
[12] سورۀ بقره؛ آيه 26؛تفسیر نمونه ج 1، ص 191.
[13] لغات در تفسير نمونه ؛ ص411.
[14] تفسير نمونه ؛ ج1 ؛ ص368.
[15] سورۀ بقره؛ آيه 99؛تفسیر نمونه ج 1، ص 423.
[16] لغات در تفسير نمونه ؛ ص410.
[17] تفسير نمونه ؛ ج4 ؛ ص351.
[18] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص196.
[19] همان.
[20] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج15 ؛ ص115.
[21] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج4 ؛ ص510.
[22] سورۀ ابراهيم؛ آيه 7.
[23] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج7 ؛ ص274.
[24] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص23.