اصلاح الگوی مصرف در آموزه های امام صادق علیه السلام از منظر معظم له

اصلاح الگوی مصرف در آموزه های امام صادق علیه السلام از منظر معظم له


مفهوم اسراف/ تفاوت اسراف و تبذیر/ کمترین حدّ اسراف چیست؟!/ حقیقت اقتصاد در پرتو میانه روی در مصرف/ مال، مال خداست/ اعتدال در خوردن، خرید مرکب و لباس پوشیدن در کلام امام صادق علیه السلام/ فقر زدایی در سایۀ اصلاح الگوی مصرف/ سبک زندگی امام  صادق علیه السلام ؛ بهترین الگوی عملی در مصرف صحیح‌

اسلام‏ دينى است كه با نگاهى جامع به همه ابعاد مادى و معنوى، فردى و اجتماعى انسان، برنامه اقتصادى‏اش را براى دست‏يابى به سعادت دنيا و آخرت، ارائه كرده است. در اين آئين نه اصل مال تحقير شده و نه توليد يا مصرف‏ آن، بلكه همه اينها مورد تأكيد و توصيه قرار گرفته است. آنچه مورد مذمت يا مدح قرار گرفته، در واقع به نگرش انسان به امكانات مادّى و نحوه تعامل آدمى با آن بر مى‏گردد.[1]

لذا در آموزه های اسلام روى نحوه مصرف به شدت تأکید کرده است و مقرّرات اسلامى، اسرافكارى به انحاء مختلف از جمله   ساختن خانه، انتخاب نوع ماشين، و طرز تغذيه و حتى پوشيدن لباس و مصرف بی رویه آب و برق... رابر نمی تابد،[2] زیرا مصرف‏ بى‏رويّه و اسراف و تبذير و ريخت و پاش گروهى مرفّه و ناآگاه، به سيستم اقتصادى جامعه‏ آسيب مى‏رساند. مصرف‏ نامتعادل، هم ثروت‏هاى جامعه‏ را هدر مى‏دهد و بنيه اقتصادى كشور را ضعيف مى‏سازد و هم سبب فشار روانى بر توده مردم، به ويژه قشرهاى محروم، مى‏شود.[3]

لذا ميانه روى در مصرف‏، از بايسته‏هاى مصرف و مورد تأكيد اسلام و آموزه های اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام صادق علیه السلام است. که در این نگاشته از نظر مخاطبان خواهد گذشت.[4]

مفهوم اسراف

اسراف آن است كه بيش از حدّ، در غير حق و بى جا مصرف گردد.[5] در يكى از روايات‏ اسلامى تشبيه جالبى براى‏ «اسراف» ذکر شده است و آن اين است که هنگامى امام صادق عليه السلام، مشتى سنگ‏ريزه از زمين برداشت و چنان دست خود را گشود كه همه آن به روى زمين ريخت؛ فرمود: اين‏ «اسراف» است.[6]

تفاوت اسراف و تبذیر

«تبذير» در اصل از مادّه‏ «بذر» به معنى پاشيدن دانه مى‏آيد؛ منتها، اين كلمه مخصوص مواردى است كه انسان اموال خودرا به صورت غير منطقى و نادرست مصرف مى‏كند و معادل آن در فارسى امروز «ريخت وپاش» است، به تعبير ديگر، تبذير آن است كه مال در غير موردش مصرف شود، هر چند كم باشد؛ و اگر در موردش صرف شود تبذير نيست ولى اگر بيش از حد باشد «اسراف‏» است.[7]

چنانكه در «تفسير عيّاشى» از امام صادق عليه السلام مى‏خوانيم: كه در پاسخ سؤال كننده‏اى فرمود:«من انفق شيئاً في غير طاعة اللَّه فهو مبذّر ومن انفق في سبيل اللَّه فهو مقتصد؛ كسى كه در غير راه اطاعت فرمان خدا مالى انفاق كند، تبذيركننده است و كسى كه در راه خدا انفاق كند ميانه‏رو است.»[8]

و نيز از آن حضرت نقل شده كه روزى دستور داد براى پذيرايى از حاضران رطب بياورند، بعضى رطب را مى‏خوردند و هسته آن را به دور مى‏افكندند، فرمود: «اين كار را نكنيد كه اين تبذير است و خدا فساد را دوست نمى‏دارد!»[9]،[10]

البته دقت در استعمالات و كاربردهاى واژه اسراف‏ و واژه تبذير در آيات و روايات اسلامى، نشان مى‏دهد كه اين دو واژه داراى عرصه مشترك بوده، تفاوت چندانى ميان آنها نيست. چنانچه  در سخنى از امام صادق‏ عليه السلام آمده است كه«إنّ التبذير من الإسراف‏؛ تبذير نوعى از اسراف است».[11]

لذا معنى مشترك ميان آنها  «خروج از حد اعتدال‏» است. یعنی هر عملى، با توجه به ظرفيت فاعل و توانمندى انسان و با عنايت به ماهيّت خود عمل، در مقام تحقق، حدى معين دارد كه تجاوز از آن «اسراف»، رعايت حد لازم را «اعتدال»، «قوام» و «قصد» گويند. چنان‏كه مصرف‏ بيش از حد اعتدال يعنى ريخت و پاش در زندگى را «تبذير» مى‏نامند.[12]

در این میان برخى از صاحب‏نظران، «تبذير» را اخص از «اسراف» مى‏دانند و مى‏گويند: تبذير تنها در موردى به كار مى‏رود كه مصرف «اموال» به گونه اسراف‏آميز، صورت پذيرد يا آنكه اموال، صرف در معاصى و موارد گناه شود؛ ولى اسراف در مورد مطلق زياده‏روى به كار مى‏رود؛ اعم از آنكه در باب اموال باشد يا غير اموال.[13]،[14]

بعضى از صاحب نظران تفاوت ميان «اسراف» و «تبذير» را در جهت ديگر ديده‏اند. آنان مى‏گويند: «اسراف» مصرف چيزى است در موردى كه سزاوار آن است، ليكن از حيث مصرف به زياده‏روى منجر گردد؛ ولى تبذير مصرف چيزى است در غير مورد لازم.[15] ،[16]

بنابراین اسراف و تبذير از دو جهت با هم تفاوت دارند:[17] اسراف اعم از تبذير است زيرا تبذير در خصوص امور مالى به كار مى‏رود، ولى اسراف در اموال و غير اموال، هر دو كاربرد دارد.[18]

هم چنین اسراف اين است كه اموال در موارد شايسته و عقلايى هزينه شود؛ ولى بيش از مقدار لازم، و تبذير آن است كه اموال در موارد غير عقلايى و ناشايست هزينه شود.[19]

با مثالى ساده نیز مى‏توان فرق بين اسراف و تبذير را روشن ساخت: هرگاه در يك مهمانى به جاى تهيّه دو سه نوع غذا، ده نوع غذا تهيّه كنند و همه آن مصرف شود، به يقين «اسراف» است و اگر براى ده نفر مهمان غذاى سى نفر آماده كنند و مقدار اضافى دور ريخته شود «تبذير» ناميده مى‏شود.[20]

گاهى تبذير به عنوان يكى از مصاديق اسراف به كار گرفته مى‏شود و مى‏توان گفت هر تبذيرى اسراف است گرچه هر اسرافى تبذير نيست؛ مثلًا مصرف‏ اموال در امور خارج از شئون، اسراف است؛ ولى تبذير و ريخت‏ و پاش به حساب نمى‏آيد.[21]

به بيان ديگر تبذير، ريخت وپاش اموال و تضييع و هدر دادن آن را به همراه دارد؛ ولى در اسراف، مال ضايع نمى‏شود، بلكه به جا مصرف مى‏شود؛ ولى خارج از شئون و بيش از حدّ لازم. مثلًا اگر لباس گران‏قيمتى بپوشيم كه بهايش صد برابر لباس مورد نياز ما باشد و يا غذاى خود را آن چنان گران قيمت تهيه كنيم كه با قيمت آن بتوان عده زيادى را آبرومندانه تغذيه كرد به چنين هزينه‏اى اسراف گفته مى‏شود، چون گرچه از حدّ گذرانده‏ايم؛ ولى ظاهراً چيزى ضايع و نابود نشده است. ولى اگر براى دو نفر ميهمان غذاى ده نفر را تهيه ببينيم و باقيمانده را در زباله‏دان بريزيم گفته مى‏شود تبذير كرده‏ايم، در عين حال بايد توجه داشت كه گاهى هر دو واژه در يك معنى به كار مى‏رود.[22]

کمترین حدّ اسراف چیست؟!

اسراف در روايات انعكاس گسترده‏اى دارد. در این میان  امام جعفر صادق علیه السلام بطور دقيق و موشكافانه اين بليّه اجتماعى را مورد توجّه قرار داده ‏است؛ از جمله، روايتى از آن حضرت نقل شده که طبق اين روايت، پايين‏ترين حدّ اسراف را سه مطلب بيان فرموده است:«أَدْنَى الْاسرَافِ هِرَاقَةُ فَضْلِ الْإنَاءِ، وَابْتِذَالُ ثَوْبِ الصَّونِ، وَ إِلْقَاءُ النَّوَى‏[23]؛ كمترين حدّ اسراف‏، دور ريختن باقيمانده آب (ليوان كه) نوشيده شده، و پوشيدن لباس ميهمانى در منزل، و دور انداختن هسته خرماست!»[24]

با تأمل در این فراز نورانی از امام صادق عليه السلام می توان دریافت هر گاه آب بنوشى، و مقدارى از آب ته ليوان شما اضافه بيايد، و آن را دور بريزى، اين كار اسراف محسوب مى‏شود! بدين جهت نقل مى‏كنند كه امام خمينى رحمه الله در اين گونه موارد قطعه كاغذى روى ليوان مى‏گذاشت، و بعداً باقيمانده آب را مورد استفاده قرار مى‏داد. و حتّى آن مقدار از آب رااسراف نمى‏كرد.[25]

معمولًا لباس بيرون انسان با لباسى كه داخل منزل مى‏پوشد تفاوت دارد؛ لباس بيرون به شكلى است كه آبروى انسان را حفظ كند (بدين جهت از آن به «الثّوب الصّون» تعبير شده است.) اسلام مى‏گويد پوشيدن لباس ميهمانى و استفاده از آن در داخل منزل، اسراف محسوب مى‏شود.[26]

هم چنین مسلمان بايد از همه چيز بيشترين بهره را ببرد؛ مثلًا در صورت امكان از هسته خرما براى تنور و پختن نان و مانند آن استفاده كند؛ مخصوصاً كه در زمان ما هيچ چيز بى فايده و بلااستفاده نمى‏ماند؛ تا آنجا كه زباله‏ها را تبديل به كود مى‏نمايند و بعضاً از آن برق توليد مى‏كنند! يا فاضلاب ها را با دستگاه هاى مدرن تصفيه نموده، و براى كشاورزى آماده مى‏كنند؛ بلكه گاه به عنوان آب آشاميدنى نيز مورد استفاده قرار مى‏دهند![27]

سخنان امام صادق عليه السلام زمانى بيان شده كه هيچ يك از امكانات فعلى براى استفاده از زباله‏ها و فاضلاب ها وجود نداشت. و اين خود نوعى معجزه است.[28]

حقیقت اقتصاد در پرتو میانه روی در مصرف

اقتصاد[29]معانى مختلفى دارند، از جمله به معناى ميانه‏ روى‏ در زندگى آمده است.[30]ميانه‏روى در حركات و سكنات و مصارف مال بلكه جميع افعال، يعنى اينكه توانگرى فرد موجب طغيان و خروج از حد اعتدال و تجاوز از حدّ نمى‏شود.[31]

امام صادق عليه السلام فرمود: «إنّ القصد أمر يحبّه اللَّه وإنّ السّرف أمر يبغضه اللَّه‏؛ ميانه‏روى امرى است كه خداوند متعال آن را دوست و اسراف امرى است كه خداوند آن را دشمن مى‏دارد».[32]،[33]

آن حضرت در بيانى ديگر فرمود: دعاى چهار دسته مستجاب نمى‏شود «...من كان له مال فأفسده فيقول: يا رَبّ ارزُقني! فيقول اللَّه عزّ و جلّ: ألم آمرك بالاقتصاد...؛ كسى كه مالش را تلف مى‏كند و در عين حال عرضه مى‏دارد: خدايا روزيم ده، خداى عزوجل مى‏فرمايد: آيا تو را به اقتصاد و ميانه‏روى امر نكرده بودم».[34]،[35]

در بيانى ديگر امام صادق عليه السلام از قول پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود: «ما من نفقة أحبّ إلى اللَّه عزّ وجلّ من نفقة قصد ويبغض الإسراف إلّافي الحجّ والعمرة؛ هيچ هزينه‏اى نزد خدا محبوب‏تر از هزينه آميخته با قصد و ميانه‏روى نيست، اسراف و زياده‏روى در مصرف مبغوض خداست مگر در حج و عمره».[36] (البته منظور از اين استثنا بذل و بخشش و توسعه مصرف است؛ نه اسراف واقعى).[37]

مال، مال خداست

از ملاحظه مجموعه تعاليم دينى خصوصاً اصولى چون قاعده «لاضرر ولا ضرار فى الاسلام» به‏دست مى‏آيد كه از جمله مبانى و اصول موضوعه‏[38]در نظام اقتصادى اسلام اين است كه در تعارض ميان مصالح جامعه و مصالح فرد، مصالح جامعه مقدم است از اين معنا در تعبيرى دقيق‏تر به «هماهنگى مصالح فرد با مصالح جامعه» ياد مى‏شود؛ يعنى اگر در نظام سرمايه‏دارى، مصالح فرد بر مصالح جامعه غلبه دارد و در نظام سوسياليستى مصالح فرد، به طور كلى فداى مصالح جامعه مى‏شود، در نظام اقتصادى اسلام ميان مصالح فرد و جامعه، هماهنگى ايجاد شده است؛ يعنى اين‏گونه نيست كه فعال اقتصادى در نظام اقتصادى اسلام نبايد و نتواند به مصالح شخصى خود برسد، بلكه سخن اين است كه تلاش كند به گونه‏اى به مصالح شخصى خود برسد كه به مصالح جامعه ضربه‏اى و ضررى وارد نشود.[39]

لذاً روح مقررات اسلامى در زمينه الگوی صحیح مصرف بر مبنای؛ خدامالكى است همانگونه که امام صادق علیه السلام می فرماید:«المال مال اللَّه يضعه عند الرجل ودائع‏؛ مال، مال خداست، و آن را نزد اشخاص به امانت می گذارد»[40]

از این رو همگان باید توجه كنند كه اگر بخواهند حقّ اين امانت را آن‏گونه كه شايسته است بجا آورد بايد به اندازه نياز و با رعايت اقتصاد و اعتدال‏ مصرف‏ كنند و باقيمانده را براى رفع نيازمندى‏هاى جامعه و مستمندان هزينه نمايد.[41]

بر همين اساس امام صادق عليه السلام در ادامه روایت مى‏فرمايد: «وجوّز لهم ان يأكلوا قصداً ويشربوا قصداً ... ويعُودوا بما سوى ذلك على فقراء المؤمنين ويَلُمُّوا به شَعَثهم‏؛ خداوند به آنها اجازه داده است كه با رعايت اعتدال از اين اموال بخورند و بياشامند ... و اضافه را در اختيار نيازمندان از مؤمنان و سامان‏بخشى پراكندگى آنان هزينه كنند».[42]

اعتدال در خوردن، خرید مرکب و لباس پوشیدن در کلام امام صادق علیه السلام

ابان بن تغلب از امام صادق‏ عليه السلام نقل مى‏كند كه فرمود: آيا فكر مى‏كنى كه اگر خداوند چيزى به كسى عطا كرد او را گرامى داشت و اگر از دادن چيزى به كسى امتناع فرمود او را خوار شمرد؟ نه؛ اين چنين نيست، بلكه هر مالى، مال خداست كه آن را به امانت در اختيار انسان قرار مى‏دهد و به آنها اجازه مى‏دهد با رعايت اقتصاد و ميانه‏روى از آن بخورند يا بياشامند يا بپوشند و يا ازدواج كنند و يا مركب سوارى تهيه كنند و باقى مانده دارايى را به مؤمنان نيازمند انفاق كنند و با آن پريشانى‏ها و مشكلاتشان را برطرف نمايند. هر كس چنين كند خوردن و آشاميدن و تهيه مركب و ازدواجش حلال است و در غير اين صورت مرتكب حرام شده است.[43]

 سپس فرمود: اسراف‏ نكنيد خداوند اسرافكاران را دوست ندارد. آيا چنين فكر مى‏كنى كه خداوند كسى را كه مالى در اختيارش قرار داده امينش قرار مى‏دهد بر اينكه اسبى را با ده هزار درهم خريدارى كند، در حالى كه اسب بيست درهمى او را كفايت مى‏كند .... آن‏گاه اين آيه را تلاوت فرمود: «وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَايُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛[44] ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد!».[45]

فقر زدایی در سایۀ اصلاح الگوی مصرف

مى‏دانيم منابع جهان محدود است و اگر گروهى از طريق اسراف، منابع كثيرى را بر باد دهند، نتيجه آن به يقين فقر گروهى ديگر است.[46]

آمارها نشان مى‏دهد كه ميليون‏ها نفر در دنيا زير خط فقر زندگى مى‏كنند و هر سال ميليون‏ها نفر از گرسنگى جانشان را از دست مى‏دهند، اين در حالى است كه در مناطقى از دنيا مواد غذايى فراوانى در زباله‏دان‏ها ريخته مى‏شود و از آن بدتر گاه مقادير بسيار زيادى از آنها براى كنترل بازار و بالا نگه داشتن قيمت‏ها به دريا ريخته مى‏شود، حال آنكه ما در زمانى زندگى مى‏كنيم كه ابزارهاى ماشينى، قدرت توليد را به مقدار زيادى بالا برده و انسان امروز مى‏تواند تمام نيازهاى خود را تأمين كند.[47]

روشن است كه تاوان اين نوع مصرف‏گرايى لجام گسيخته و افراطى در جهان پيشرفته و صنعتى را كشورهاى توسعه نيافته پرداخته و هر روز بر روند محروميت توده‏هاى صدها ميليونى كشورهاى جهان سوم سرعت بخشيده است. [48]

این چالش در حالی در جوامع غربی واقع می شود که در اسلام ميانه‏روى، خواه در مصرف خوراك و پوشاك و مانند آن و خواه در هزينه‏هاى جارى ديگر به شدت توصيه شده است. که نشان مى‏دهد پايه اقتصاد سالم، بر اعتدال در مصرف نهاده شده است و اسلام در مصرف نيز دست مصرف كنندگان را باز نمى‏گذارد كه هرگونه بخواهند از سرمايه‏هاى خود استفاده كنند و به هر شيوه‏اى آنها را به مصرف برسانند.[49]

در این زمینه امام صادق عليه السلام فرمود:«ضمنت لمن اقتصد ان لا يفتقر قال اللَّه عزوجل:«وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ»[50]والعفو الوسط وقال‏اللَّه عزوجل:«وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَاماً»[51]والقوام الوسط؛ من تضمين مى‏كنم كسانى كه ميانه‏روى را رعايت كنند هرگز فقير نشوند. سپس امام به دو آيه از قرآن استدلال مى‏فرمايد؛ در آيه نخست از پيامبر سؤال مى‏كنند چه چيز را انفاق كنند. پيامبر مى‏فرمايد: عفو؛ يعنى حدّ وسط و در آيه دوم خداوند در توصيف مؤمنان مى‏گويد: آنها كسانى هستند كه به هنگام انفاق نه اسراف مى‏كنند نه سخت‏گيرى و حد وسط را در ميان اين دو رعايت مى‏نمايند».[52]

حال با توجه به محدوديت منابع جهان و افزايش تدريجى نسل بشر، با الهام از کلام نورانی امام صادق علیه السلام و رعايت اقتصاد و ميانه‏روى در مصرف، مى‏توان همگان را از مواهب طبيعى عالم بهره‏مند كرد و نسل‏هاى آينده را نيز از فقر و نيازمندى نجات بخشيد.[53]

سخن آخر: (سبک زندگی امام صادق علیه السلام ؛ بهترین الگوی عملی در مصرف صحیح)

در خاتمه باید گوشزد نمود هر گونه اسراف و تبذير و تضييع نعمت ها جريمه دارد جريمه‏اى بسيار سنگين؛ اين هشدارى است به آنها كه هميشه نيمى از غذاى اضافى خود را به زباله‏دان ها مى‏ريزند.[54]هشدارى است به آنها كه براى سفره‏اى كه سه چهار نفر ميهمان بر سر آن دعوت شده است معادل غذاى بیست نفر از غذاهاى رنگين تهيه مى‏بينند، و حتى باقيمانده آن را به مصرف انسانهاى گرسنه نمى‏رسانند.[55]

و هشدارى است به آنها كه مواد غذايى را در خانه‏ها براى مصرف شخصى و در انبارها براى گران تر فروختن آن قدر ذخيره مى‏كنند كه مى‏گندد و فاسد مى‏شود اما حاضر نيستند به نرخ ارزان تر و يا رايگان در اختيار ديگران بگذارند![56]

آرى اينها همه در پيشگاه خدا مجازات و جريمه دارد و كمترين مجازات آن سلب اين مواهب است.[57] اهميت اين مساله آن گاه روشن تر مى‏شود كه بدانيم مواد غذايى روى زمين نامحدود نيست، و به تعبير ديگر به ميزان اين مواد، نيازمندان و گرسنگانى نيز وجود دارند كه هر گونه افراط و تفريط در آن باعث محروميت گروهى از آنها مى‏شود.[58]

حال آنکه در سیرۀ زندگانی امام صادق علیه السلام سخت به اين مساله توجه شده است تا آنجا كه از آن حضرت در حديثى مى‏خوانيم كه فرمود:«پدرم ناراحت مى‏شد از اينكه بخواهد دستش را كه آلوده به غذا بود با دستمال پاك كند بلكه به خاطر احترام غذا دست خود را مى‏مكيد و يا اگر كودكى در كنار او بود و چيزى در ظرفش باقى مانده بود ظرف او را پاك مى‏كرد، و حتى خودش مى‏فرمود گاه مى‏شود غذاى كمى از سفره‏ بيرون مى‏افتد و من به جستجوى آن مى‏پردازم‏[59]به حدى كه خادم منزل مى‏خندد (كه چرا دنبال يك ذره غذا مى‏گردم)، سپس اضافه كرد جمعيتى پيش از شما مى‏زيستند كه خداوند به آنها نعمت فراوان داد، اما ناشكرى كردند و مواد غذايى را بى جهت از ميان بردند و خداوند بركات خود را از آنها گرفت و به قحطى گرفتارشان ساخت"![60]،[61]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص47.

[2] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص100.

[3] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص304.

[4] همان؛ ص380.

[5] لغات در تفسير نمونه ؛ ص45.

[6] سورۀ فرقان؛ آيه 67،(تفسیر نمونه؛ ج 15؛ ص 172).

[7] اسلام و كمكهاى مردمى ؛ ص96.

[8] همان.

[9] همان؛ ص 97.

[10] همان.

[11] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص395.

[12] همان ؛ ص391.

[13] الموسوعة الفقهيه؛ ج 4؛ص 177.

[14] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص395.

[15] الموسوعة الفقهيه؛ ج 4؛ص 177.

[16] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص395.

[17] همان؛ص396.

[18] همان.

[19] همان.

[20] همان ؛ ص392.

[21] همان.

[22] همان؛ص396.

[23] ميزان الحكمة؛ ب 1802؛ ح 8496.

[24] والاترين بندگان ؛ ص145.

[25] همان؛ ص 146.

[26] همان.

[27] همان.

[28] همان.

[29] «قاصد» از ماده «قصد» به معناى ميانه‏ روى‏ گرفته شده؛ بنابر اين قاصد كسى است كه در جاده مستقيم بدون افراط و تفريط گام بر مى‏دارد.( پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏6 ؛ ص595).

[30] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص393.

[31] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏2 ؛ ص168.

[32] کافی؛ج4؛ ص 52؛ ح 2.

[33] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص393.

[34] کافی؛ ص 56؛ ح 11.

[35] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص393.

[36] من لايحضره الفقيه ؛ ج 3؛ ص 167؛ ح 3621.

[37] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص393.

[38] همان؛ ص114.

[39] همان؛ ص 115.

[40] همان.

[41] همان.

[42]  تفسير عياشى؛ ج 2؛ ص 13.

[43] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص408.

[44] سورۀ انعام؛ آيه 141، بحارالانوار؛ ج 72؛ ص 305؛ ح 6.

[45] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص408.

[46] همان ؛ ص400.

[47] همان.

[48] همان؛ص401.

[49] همان؛ص380.

[50] سورۀ بقره؛ آيه 219.

[51] سورۀ فرقان؛ آيه 67.

[52]  من لايحضره الفقيه؛ ج 2؛ ص 64؛ ح 1721.

[53] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص381.

[54] تفسير نمونه ؛ ج‏11 ؛ ص434.

[55] همان.

[56] همان.

[57] همان ؛ ص435.

[58] همان.

[59] همان.

[60]  تفسير نور الثقلين؛ ج 3 ؛ص 91.

[61] تفسير نمونه، ج‏11، ص 436.

captcha