بی شک پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامى بر پايه انقلاب فرهنگى بنا شد.[1]لذا از جمله مهمترین بركات انقلاب اسلامى ايران كه دستاورد خون هزاران شهيد مظلوم است اقبال عمومى مردم به مقولۀ هنر مى باشد[2]به نحوی که این اصل بنیادین فرهنگی پس از پيروزى انقلاب، حوزه وارد مرحله تازه اى شد و در ابعاد مختلف مورد توجّه قرار گرفت .[3]
در این بین نکتۀ کلیدی این است که اصول و مبانی هنر انقلاب اسلامی به معنى اصيل و سازنده آن مورد توجه قرار گیرد تا سخن حق نظام اسلامی در قالب هنر و فرهنگ به قلوب آحاد مسلمانان و دیگر جوامع بشری راه یابد.[4]
دین؛خاستگاه اصلی هنر
مطالعات مختلف، اصالت پيوند دین با هنر را ثابت مى كند.[5]در تبین این مهم باید گفت روح انسان،دارای ابعاد مختلفى است كه يكى از آنها بعد مذهبى است که حسّ «راستى»، «نيكى» و «زيبايى» به عنوان مولفه های مهم هنر از آن نشأت می گیرد[6]به عبارت دیگر به موازات سه مفهوم «زيبايى»، «نيكويى» و «راستى»، مقوله چهارم «قدسى» يا «يزدانى» كه از سه مفهوم ديگر مجزّاست، منشأ توليد سه بُعد ديگر است.[7]
از این رو «حسّ مذهبى» با «حسّ نيكى» رابطه بسيار نزديكى دارد و پشتوانه اى براى آن محسوب مى شود و مى تواند به آن رونق بخشد و دايره نفوذ و تأثير آن را گسترش دهد.[8]
به گفته «ويل دورانت» جوامع ، به ندرت مقرّرات اخلاقى خود را بر بنيان روشن منافع اقتصادى و سياسىِ اجتماع استوار ساخته اند،لیکن براى ایجاد پاسبانی نامرئی و تحریک تمايلات اجتماعى و ارتقا ی حسّ خوف و رجا در ميان توده مردم از دين استفاده كرده است؛ به اين ترتيب كه دين هاله مقدّس برگِرد مقرّرات اخلاقى ايجاد مى كند.[9]
هم چنین هنری که از حس راستى سرچشمه مى گيرند، در حقيقت بازگشتى به درك نظام آفرينش و قوانين عمومى آن يا ريزه كارى ها و خصوصيّات و مشخّصات اين جهان پهناور است، بنابراين «عشق به علم» در حقيقت «عشق به درك نظامات هستى» است.[10]از این جهت ملكات اخلاقى و حالات و كيفيّات روانى كه تجلّيات حسّ نيكى است، بر خلاف مفاسد و انحرافات اخلاقى که تخت عنوان هنر از افراط و تفريطها و از عدم كنترل اميال و خواسته ها و هرج و مرج در آنها سرچشمه مى گيرد. در واقع يك نوع «عشق به نظام اخلاقى» است که در هنر حقیقی تجلی می یابد.[11]
«گلبرت» نويسنده كتاب «مهاجرت افكار»، تحت عنوان دين و هنر چنين مى نويسد:«دين يكى از اساسى ترين مبانی هنر به شمار مى رود، چنان كه هنر نيز يكى از بهترين وسيله هاى ابراز كيفيّت تفكّر دينى است و در سراسر جهان از معابد چين گرفته تا مجسّمه هاى مكزيك هنرمندان، عالى ترين و بهترين نمونه هاى فنّى و هنرى را براى بزرگداشت خدايان به وجود آورده اند»[12]،[13]
گفتنی است زيبايى ها كه هدف حسّ زيبايى است، چيزى جز «نظام بديع سمعى و بصرى» نمى باشد؛ نغمه هاى موزون يك صداى خوب، اعضاى موزون يك پيكر زيبا، ساختمان موزون يك اثر بديع همگى نظاماتى هستند كه سمع و بصر انسان را تحت تأثير كشش فوق العاده خود قرار مى دهند و اینچنین همۀ این مولفه های زیبایی شناسانه در هنر به منصۀ ظهور می رسد.[14]
لذا علاقه انسان به هنرهاى اصيل و واقعى، زيبايى ها، ذوقيّات و كششى كه در درون روح خود به اين امور حس مى كندلذّتى را كه به انسان از يك قطعه تصویری و هنری ، يك صنعت ظريف، يك نقّاشى و معمارى بديع، مولود اين نياز و كشش روحى است و اين خود دليل بر اصالت اين حسّ و تأثير آن در پيدايش بخش عظيمى از پديده هاى هنری است.[15]
مذهب نيز چيزى جز «عشق به پديد آورنده اين نظام هستى» نيست.به تعبير ديگر:«علم» به نظام فكرى هماهنگ با نظام آفرينش ، «اخلاق» به نظام غرائز و خواسته ها، «زيبايى» به نظام در كيفيّات سمعى و بصرى، و «مذهب» به پديد آورنده اين نظامات بازگشت مى كند.[16]
حال با این تفاسیر به خوبى مى توان به اين نكته پى برد كه چرا دین مى تواند سرچشمه هنر باشد.چرا كه حسّ مذهبى، عشق به پديده آورنده نظامات هستى است، در حالى كه احساسات دیگر ناظر بر اصل نظامات هستی است ؛ به اين ترتيب اگر حسّ مذهبى را به معنى وسيع، تفسير كنيم و ريشه اصلى آن را كه ايمان به مبدأ جهان آفرينش و نظامات آن است، در نظر بگيريم، روشن مى شود كه چگونه سرچشمه اساسی هنر خواهد بود.[17]
البته منظور از سرچشمه اين است كه حسّ مذهبى به جايى متّكى است از این رو تكيه گاه سه گانۀ هنر می باشد.[18]
فرهنگ؛ پایه و اساس هنر انقلاب اسلامی
فرهنگ، مجموعه امورى است كه به روح و فكر انسان، شكل مى دهد و انگيزه اصلى او را به سوى مسائل مختلف از جمله تحقق هنر متعهد دینی و انقلابی فراهم مى سازد.لذا مجموعه عقائد، تاريخ، آداب و رسوم جامعه، ادبيّات و هنر، همان فرهنگ جامعه است.[19]
اینچنین است که يكى مهمترین اهداف شکل گیری انقلاب اسلامی، نشر فرهنگ صحيح و تعليم و تربيت است و با توجّه به اين كه انسان يك موجود فرهنگى است، يعنى اعمال و رفتار او بازتابى از مجموعه تفكّرات و آگاهى هاى اواست؛ لذا هر گونه اصلاح و دگرگونى در وضع جامعه از طریق بهره گیری از هنر، بدون نفوذ در فكر و روح او امكان پذير نيست و درست به همين دليل در جوامع امروزى براى رسيدن به اهداف مختلف سياسى و اجتماعى و نظامى و اقتصادى، سعى مى شود از طریق اصل هنر ، در فرهنگ ملّت ها نفوذ كنند.[20]
بر این اساس نظام اسلامی باید بر روی هنر به معنی عام آن، اعم از وسايل ارتباط جمعى اعم از رسانه های متعدد دیداری و شنیداری،مطبوعات ،فضای مجازی و مانند آنها، سرمايه گذارى بسيار سنگينى کند و اين ضرورت يك واقعيّت است نه مبالغه و اغراق؛ چرا كه اگر هنر انقلاب اسلامی در طريق نشر فرهنگ صحيح و سالم، برنامه ريزى جامع و مؤثّرى داشته باشند[21] و بر فرهنگ و محور فضائل دور زند ؛ محيط اجتماعی سالم مى شود؛ افراد جامعه به صورت خودكار به وظايف خويش عمل مى كنند.[22]و زمينه بسيار مناسبى براى پرورش صفات عالى انسانى و تهذيب نفوس فراهم مى شود، لیکن اگر هنر یگ جامعه از رذائل اخلاقى مايه بگيرد، محيط را كاملًا آماده پذيرش رذائل مى سازد.[23]
چشم انداز هنر متعهد انقلابی در ساحت زیبایی شناسی
هنگامى كه سخن از فطرت مى گوئيم منظور احساسات درونى و دركى است كه هيچگونه نيازى به استدلال عقلى ندارد.لذا هنگامى كه يك منظره بسيار زيباى طبيعى، يا يك گل بسيار خوشرنگ و خوشبو را مى بينيم جاذبه نيرومندى از درون خود نسبت به آن احساس مى كنيم كه نام آن را تمايل و عشق به زيبائى مى نهيم؛ و هيچگونه نيازى به استدلال در اينجا نمى بينيم.زیرا حس زيبائى يكى از تمايلات عاليه روح انسانى است.[24]
لذا روانشناسان معتقدند تمام زيبائيهای هنر ،[25]به معنى واقعى مولود حس زیبایی است.[26] به عبارت دیگر «حس زيبايى » منشأ پيدايش شعر و ادبيات و هنر، به معنى واقعى است.[27]و هنگامی که انسان حس زيبايى را در درون جان خود احساس مى كند در نهایت به ابداع انواع آثار هنری سوق داده می شود.[28]
بدون شك اين بعد از روح انسانى نقش مؤثرى در احیاء هنر دارد، لذا بايد به طرز صحيح و سالم و به دور از هرگونه افراط و تفريط و اسراف و تبذير اشباع گردد.[29]که در صورت تحقق این مهم ؛ سر چشمه تحولهايى در زندگى فرد و جامعه مى شود.[30]
حال به کار گیری حس زیبایی و تزریق امید در آثار هنری ؛ خلاقیت و نوآوری را در عرصه های هنری رقم خواهد زد كه اشباع آن به صورت صحيح،[31]و اجتناب از هر گونه افراط و تفريط ، روح جامعه را شاداب مى سازد، و به مردم نشاط و آرامش مى بخشد، و آنها را براى انجام كارهاى سنگين زندگى آماده مى كند.[32]
اخلاق گرایی؛ اصل بنیادین در هنر انقلاب اسلامی
بدون شك هنر مانند همه سرمايه هاى فرهنگی جامعه در صورتى ارزشمند است كه در يك مسير صحيح به كار افتد و از آن بهره گيرى مثبت و سازنده شود، اما اگر به عنوان يك وسيله مخرب براى ويران كردن بنيان اعتقاد و اخلاق جامعه و تشويق به فساد و بى بند و بارى مورد استفاده واقع شود، و يا انسانها را به پوچى و بيهودگى و خيال پرورى سوق دهد، يا تنها يك سرگرمى بى محتوى تلقى گردد، بى ارزش و حتى زيانبار است.[33]
ارزيابى اسلام در اين زمينه روى«هدفها» و«جهت گيريها» و«نتيجه ها» است، اما متاسفانه در طول تاريخ هنری اقوام و ملل جهان، از آن سوء استفاده فراوان شده است، و اين مسأله مهم فرهنگی در محيطهاى آلوده آن چنان به ننگ كشيده شده است كه گاه از مؤثرترين عوامل فساد و تخريب بوده است.[34]
لیکن در دورانى كه شاهد و ناظر بارور شدن انقلاب اسلامى بوديم با چشم خود ديديم كه هنر متعهد انقلابی و آثار فاخر هنری و فرهنگی چه شور و هيجان و جنبشى مى آفريند و چگونه خونها را در رگها به جوش مى آورد، و صفوف انسانها را به خروش وامى دارد، و به راستی چه كسى مى تواند انكار كند كه گاه يك اثر فاخر هنری آن چنان در اعماق جان انسان نفوذ مى كند كه يك كتاب بزرگ و پر محتوا كار آن را انجام نمى دهد.[35]
ولى افسوس كه در طول تاريخ، گروهى ساحت هنر را كه از زيباترين مظاهر آفرينش است آلوده كرده اند، گاه آتش جنگهايى با آثار خود برافروختند، و انسانها را براى غارت و كشتار به جان هم انداختند و صفحه زمين را از خون بى گناهان رنگين ساختند.[36]
ولى در مقابل، هنرمندان با ايمان و پر همتى بودند كه باج به فلك نمى دادند، و هنر را در طريق آزادگى انسانها و پاكى و تقوا، و مبارزه با دزدان و غارتگران و جباران به كار گرفتند و به اوج افتخار رسيدند.[37]
این مسأله نشان می دهد اهتمام به اخلاق گرایی در عرصه های هنری موجب خواهد شد تا جامعه اسلامی هيچ گاه آلت دست بيگانگان و ايادى آنها نگردد ، افسوس كه در اثر نواقص برنامه هاى هنری و فرهنگى، روز به روز سطح افكار بسيارى از جوانان ما پايين تر آمده و وضع اخلاقى آنان اسف انگيزتر مى شود، حال اگر به زودى فكر اساسى براى اين موضوع نشود، و با يك نقشه صحيح به اصلاح هنر در جامعه اسلامی نپردازیم چيزى نمى گذرد كه اميد اصلاح بدل به يأس قطعى شده و كار به جايى خواهد رسيد که بايد ناظر صحنه هاى تأثرآور و شاهد حوادث دردناك و ناگوارى در این عرصه مهم فرهنگی باشیم.[38]
اینجانب مكرر با افراد مؤثر و رجال عرصه های هنری و فرهنگی تماس گرفته ام و اين موضوع را با ذكر شواهد و دلايل روشن گوشزد كرده ام، با هر طرف که صحبت مى کنیم مى بينیم او هم با ما هم صداست ، بلكه از خرابى اوضاع مطلع تر است ولى تعجب در اين است كه عمل مثبتى براى برانداختن ريشه فساد در عرصه های هنری ديده نمى شو؛البته چون امروز خرابى وضع فرهنگ افكار عمومى را به خود متوجه ساخته و طورى هم نيست كه بتوان پرده بر آن انداخت، بهترين راه براى نجات از دست اعتراضات و حملات سيل آساى مردم را، اين مى دانند كه خود نيز با آنها هم صدا شوند و فرياد آى دزد آى دزد بلند كنند![39]
زندگی محوری؛ مهم ترین شاخصه هنر انقلاب اسلامی
تحقّق زندگى اجتماعى بشر مطلب ساده اى نيست؛ چرا كه نياز به تقسيم استعدادها، و جاذبه هاى مختلف فكرى و جسمانى، و برنامه ريزى دقيق، و تقسيم كار، و همچنين نياز به هماهنگى و همدلى و الفت ميان دل ها دارد؛ حال به راستی چگونه باید روح اجتماعى را با تمام ويژگى هايش براى حركت دادن انسان در مسير تكامل ايجاد کرد؟ [40]
با الهام گرفتن از كتاب و سنت و دليل عقل می توان به اصل زندگى محوری و اجتماع گرايى رهنمون شد زیرا انسان موجودى است اجتماعى، و تنها در سايه اجتماع و زندگی جمعی مى تواند به اهداف والاى خود دست يابد، مشكلات خود را آسان تر مرتفع كند، و به سعادت مطلوب سريع تر برسد.[41]
آثار هنری باید به گونه ای تولید شود که مردم به سوى زندگی محوری با رویکرد يك زندگى ساده توجيه شوند، و خطر تجمّل پرستي که توسط رسانه های غربی صورت می گیرد دفع گردد.[42]
و به عبارت ديگر هنری كه رافع نياز آحادمردم باشد برای جامعه مفيد است؛ [43] اصولًا تصويرى كه زبان هنر ترسيم مى كند، تشريح دلنشين، عميق و روان از يك ماجراست و هنگامى كه اين تصوير آميخته با اعتقاد، ايمان و واگويى دغدغه هاى جامعه اسلامی و حتی جوامع بشرى باشد، به ماندگارى اثرش بيشتر كمك مى كند.[44]
لذا هنر و هنرمند اسلامی باید روح «اجتماعى بودن» را به طور كامل در خود حفظ كرده و از مرحله فرديّت و انتزاعیات گام بيرون نهاده و چيزى جز اجتماع و عینیت زندگی مردم نبيند؛ از این رو هر هنرمندی باید خود را در برابر همه افراد اجتماع مسؤول ببيند، در موقع لزوم با انتقاد سازنده و ارائه راهکار در ساختن اجتماع خود از هر نظر سهيم باشند چرا كه در زندگى دسته جمعى خوشبختى و بدبختى افراد اجتماع به هم پيوسته است و نمى توانند در برابر رفتار يكديگر بى تفاوت بمانند[45]
هویت شیعی؛ مبنای معرفتی هنر انقلاب اسلامی
در انقلاب اسلامى ايران به خوبى مشاهده كرديم كه اعتقادات اسلامى در ساحت مذهب حقۀ تشیع چگونه توانست بر نيرومندترين اسلحه زمان و قوى ترين ارتشها و قدرتهاى استعمارى پيروز گردد، و اين نشان مى دهد كار برد عقائد دينى تا چه حد در مسائل اجتماعى و سياسى و فرهنگی زياد است.[46]
خوشبختانه در سالهاى پس از پیروزی انقلاب اسلامی اين وضع به مقدار قابل ملاحظه اى تغيير يافته، و آثار هنری فاخر انتشار يافته كه ماهيت مذهب شيعه را آنچنان كه هست تا اندازه اى روشن مى سازد. [47]
بنابراین در حوزه های هنری مانند فیلم، کتاب، تئاتر و دیگر رشته ها باید روح تعلیم و تربیت اسلام اصیل بر آثار حاکم باشد. اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسالت تعلیم و تربیت خود را درست انجام دهد. سایر ارگان ها و دستگاه های کشور نیز فعالیت خود را بهتر انجام داده و مردم به هویت واقعی خود نزدیک می شوند.[48]
اهمیت محتوای آثارتولید شده فرهنگی هنری آنچنان بالاست که نظارت جدی از وزارت ارشاد اسلامی غیر قابل انکار است؛ هرچند دشمن از قدرت رسانه ای و ماهواره ای برخوردار است، اما ما نباید در مقابل او منفعل و اثرپذیر باشیم، چون دارای فرهنگ غنی و قوی اسلامی و شیعی هستیم.[49]لذا متولیان عرصه هنر باید با نظارت دقیق بر آثار هنری، از ارائۀ اثر نامناسب ، سبك و دور از شأن اهل بيت عليهم السلام جلوگیری کنند و از فعالیت های هنری كه موجب وهن شيعه در جهان است و بهانه به دست دشمن مى دهد ممانعت به عمل آورند.[50]
سخن آخر:(غربزدگی خطر جدی برای کارهای هنری است)
در خاتمه باید گفت غربزدگی برای کارهای هنری خطر ایجاد می کند و متأسفانه به قدری این هجوم زیاد شده که حتی قویترین افراد را ممکن است تحت تاثیر قرار دهد .[51]لذا در برخی از آثار هنری مسائلی تبلیغ می شود که به عقیده ما پوچ است و نباید استدلال فرهنگی اسلام را رها کنیم و چشم و گوش بسته دنبال غربیها راه برویم .[52]
البته اسلام برای رسیدن به اهداف مقدس که همان اعتقاد، اخلاق و برنامه های علمی است از هر ابزار مؤثر و مشروعی از جمله هنر استفاده می کند لیکن باید هنر را در مسیر سالم هدایت کرد .[53]
در شرایط کنونی متاسفانه بسیاری از مسائل هنری در قبضه گروهی ناسالم قرار گرفته است .این امر ذهنیت منفی در برخی از افراد جامعه ایجاد کرده است که خنثی کردن آن زمان می برد .[54]
از سوی دیگر دشمنان نظام نیز درست فهمیده اند که اگر نسل جوان را از ما بگیرد هنر اسلامی و انقلابی را از ما خواهند گرفت .[55] در این میان اگر بنا است برنامههایی برای شادی جوانان اجرا شود، میتوان با هماهنگی خبرگان از حوزه و دانشگاه برنامههایی خالی از هرگونه مسائل خلاف شرع و هماهنگ با فرهنگ اسلامی تنظیم کرد، نه اینکه چشم و گوش بسته دنبال فرهنگهای غربی افتاد.[56]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
فتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص242.
[2] احكام بانوان ؛ ص237.
[3] همراه زائران قم و جمكران ؛ ص54.
[4] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص525.
[5] پيدايش مذاهب ؛ ص272.
[6] همان ؛ ص273.
[7] حسّ مذهبى؛ ص 39.
[8] پيدايش مذاهب ؛ ص272.
[9] مشرق زمين گاهواره تمدّن؛ ص 86 و 87.
[10] پيدايش مذاهب ؛ ص274.
[11] همان.
[12] هجرة الافكار؛ ص 39- 69.
[13] پيدايش مذاهب ؛ ص274.
[14] همان ؛ ص275.
[15] همان؛ص262.
[16] همان؛ص275.
[17] همان.
[18] همان.
[19] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص185.
[20] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص241.
[21] همان.
[22] همان.
[23] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص185.
[24] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص42.
[25] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص305.
[26] همان.
[27] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص34.
[28] پيام قرآن ؛ ج 3 ؛ ص144.
[29] تفسير نمونه ؛ ج 11 ؛ ص180.
[30] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص535.
[31] تفسير نمونه ؛ ج 18 ؛ ص205.
[32] همان؛ ص 206
[33] همان ؛ ج 15 ؛ ص381.
[34] همان.
[35] همان.
[36] همان؛ ص384.
[37] همان.
[38] فيلسوف نماها ؛ ص39.
[39] همان.
[40] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص455.
[41] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص443.
[42] اسرار عقب ماندگى شرق ؛ ص213.
[43] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص161.
[44] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص695.
[45] اسلام در يك نگاه ؛ ص83.
[46] تفسير نمونه ؛ ج 9 ؛ ص133.
[47] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص16.
[48] بیانات حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی در دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛6/5/1389.
[49] همان.
[50] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص86.
[51] بیانات حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی؛ نشریه مبلغان؛ فروردین 1382؛ ش 39 .
[52] همان.
[53] همان.
[54] همان.
[55] بیانات حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی؛8/11/1381 .
[56] بیانات حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی؛ نشریه مبلغان؛ فروردین 1382؛ ش 39 .