دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان: «اللّهُمَّ زَینّی فیهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ، وَاسْتُرْنی فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکفافِ، وَاحْمِلْنی فیهِ عَلَی الْعَدْلِ وَالْإِنْصافِ، وَ امِنّی فیهِ مِنْ کلِّ ما اخافُ، بِعِصْمَتِک یا عِصْمَةَ الْخآئِفینَ؛ خدایا در این ماه مرا با پوشش و عفّت زینت ده، و با لباس قناعت و کفاف بپوشان و بر رعایت عدالت و انصاف وادار کن، و از هر چه می ترسم ایمن گردان به نگهداریت ای نگهدارنده ترسیدگان.»[1]
در فراز آغازین دعای نورانی روز دوازدهم ماه رمضان می خوانیم: «اللهُمَّ زَینّی فیهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ؛ خدایا در این ماه مرا با پوشش و عفّت زینت ده».[2]
چیستی مفهوم «ستر» و «عفاف»
«ستر» به معنای پرده، یا چیزهایی است که اشیای مختلف را با آن می پوشند،[3] لذا «مهتوک سِترُه » به معنای انسان بی شرمی است که پرده های حیای او دریده است، و از ریشه «هتک» به معنای پاره کردن و دریدن گرفته شده است.[4]
«عفاف» تنها به معنای خویشتن داری در برابر آلودگی های جنسی نیست -آن گونه که در فارسی معنا می شود- بلکه از نظر واژه عربی، هرگونه خویشتن داری در مقابل گناه و کار خلاف را فرا می گیرد.[5]
بنابراین «عفت» به معنای خودداری کردن از حرام و هرگونه کار خلاف است؛ خواه در مسائل جنسی باشد یا غیر آن.[6]
پس عفّت فضیلت و حدّ اعتدال قوّه شهویه است آن هم به معنای عام کلمه که هر جاذبه ای را نسبت به چیزی قوّه شهویه می گویند مانند جاذبه مال، مقام، شهوت جنسی و غیره که اگر از حد بگذرد، حرص است و اگر به حدّ اعتدال نرسد، تنبلی و رکورد است و اگر حدّ اعتدال باشد عفاف است.[7]
لزوم پرده پوشی عیوب دیگران از نگاه دین اسلام
غالب مردم دارای نقاط ضعف و عیوبی هستند،[8] لذا همان گونه که خداوند «ستّار العیوب» است، دوست ندارد که افراد بشر پرده دری کنند و عیوب مردم را فاش سازند و آبروی آنها را ببرند.[9]
لیکن بسیاری از مردم سعی می کنند به اسرار زندگی و عیوب پنهانی دیگران پی ببرند و بر ملا سازند؛[10] در حالی که چنانچه عیوب مستور بماند می توانند با هم زندگی کنند، ولی بر ملاشدن عیوب پنهانی سبب بدبینی و بی اعتمادی نسبت به هر کس خواهد شد، و همین امر شیرازه امور اجتماعی را ازهم می پاشد.[11]
هم چنین تفتیش درباره عقائد و اسرار و عیوب دیگران سبب کینه توزی و عداوت در صحنه اجتماع و گاه منجر به درگیری های شدید می شود.اگر سلامت جامعه و امنیت و آرامش را طالب باشیم، باید از این امر به شدت بپرهیزیم.[12]
از سوی دیگر پرده دری ها از یک سو، احترام شخصیت افراد را در هم می شکند و از سوی دیگر، آنها را در ارتکاب گناه جسور می کند، زیرا در پرده بودن عیب همواره سبب احتیاط افراد است، امّا اگر کار به رسوایی کشید دیگر کسی ملاحظه نمی کند و از همه اینها گذشته پرده دری باعث اشاعه فحشاء در جامعه و آلوده شدن دیگران به گناه می گردد.[13]
به همین دلیل در احادیث اسلامی تأکید فراوانی بر این مطلب شده است، در حدیثی می خوانیم: «و اکتم سرّه و عیبه و اظهر منه الحسن؛[14] یکی از حقوق مؤمنان، بر یکدیگر این است که اسرار و عیوب یکدیگر را بپوشانند و خوبی ها را آشکار سازند».[15]
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «من ستر علی مؤمن عورة یخافها ستر اللّه علیه سبعین عورة من عورات الدّنیا و الآخرة؛ کسی که عیب مؤمنی را که از آشکار شدنش بیمناک است بپوشاند، خداوند هفتاد عیب او را در دنیا و آخرت می پوشاند».[16] امام علیه السلام در این فراز نورانی اشاره پر معنایی به این دستور اسلامی کرده و پایبندی خود را نسبت به آن آشکار ساخته، البته این در موردی است که عیوب پنهانی سرچشمه مشکلات اجتماعی نگردد که در آنجا وظیفه افشاگری به میان می آید.[17] ولی نباید به بهانه این استثنا اسرار و عیوب مردم را فاش کرد، بلکه باید به راستی محلّ روشنی برای این استثنا پیدا شود.[18]
کفاف و عفاف؛ بهترین پوشش و زینت در سبک زندگی اسلامی
در فراز دوم از دعای روز دوازدهم ماه رمضان می خوانیم: «وَاسْتُرْنی فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکفافِ؛ خدایا در این ماه مرا با لباس قناعت و کفاف بپوشان».[19]
بی شک کفاف و عفاف در جنبه های مختلف زندگی دنیا برتر از هر چیز است[20]؛ زیرا عفاف به معنی اقتصار و قناعت کردن بر تناول شی ء قلیل و مختصر است، که باقیمانده از چیزی است. سپس معنی از این فراتر رفته و به حالت کنترل در مقابل شهوات به معنی عام اطلاق شده است، شهوت مال، جاه، خوردن، تکلم کردن، شهوت جنسی و غیره، عفّت و عفاف در همه اینها کنترل کننده است.[21]
لذا در روایتی از امام علی علیه السلام می خوانیم:«حلّوا أنفسکم بالعفاف و تجنّبوا التبذیر و الإسراف: «خودتان را با عفاف و قناعت زینت دهید و از تبذیر و اسراف بپرهیزید».[22]،[23]
در روایت آمده است: «عفاف زینت فقر و تنگدستی است»[24]،[25] که نشان می دهد اصولاً کسی که به حدّ لازم زندگی قانع باشد به پرهیزگاری و عفاف و پاکی از گناه آراسته خواهد شد، در غیر این صورت غالباً آلوده گناه می شود، علی علیه السّلام می فرماید: «من اقتنع بالکفاف ادّاه الی العفاف؛کسی که به مقدار کفایت قانع شود او را به سوی عفّت و پاکی هدایت می کند!»[26] اضافه بر این قناعت به مقدار لازم برای زندگی علاوه بر جنبه های معنوی و اخلاقی، سبب آرامش روح و جان آدمی در همین دنیاست.[27]
نسبت عدالت و امنیت در جامعۀ اسلامی
در فراز دیگر از این دعای نورانی می خوانیم: «وَاحْمِلْنی فیهِ عَلَی الْعَدْلِ وَالْإِنْصافِ، وَ امِنّی فیهِ مِنْ کلِّ ما اخافُ؛ مرا در این ماه بر رعایت عدالت و انصاف وادار کن و از هر چه می ترسم ایمن گردان».[28]
در عصری به سر می بریم که گذشت زمان و شکست قوانین مادّی و پدید آمدن بن بست های جهانی و کشیده شدن بشریت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را خسته کرده است و آنان را به این حقیقت واقف ساخته که اصول قوانین مادّی و سازمان های به اصطلاح بین المللی، نمی توانند مشکلات زندگی را حل کنند و عدالت را در جهان حکمفرما سازند،[29] بلکه تمام نظامات مادّی و سازمان های بشری در اجرای اصول عدالت و احقاق حق و برقراری امنیت و آرامش، عاجز و ناتوان می باشند.[30] لذا تلاش برای تحقق عدالت در جامعه اسلامی و اصلاح بلاد و آسایش عباد و امنیت مظلومان و ستمدیدگان امری غیر قابل انکار است.[31]
بدیهی است «امنیت» اعم امنیت از مجازات پروردگار و یا امنیت از حوادث دردناک اجتماعی،هم چون جنگها، تجاوزها، مفاسد، جنایات، و حتی امنیت و آرامش روحی تنها موقعی به دست می آید که در جوامع انسانی دو اصل حکومت کند، ایمان و عدالت اجتماعی، اگر پایه های ایمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئولیت در برابر پروردگار از میان برود و عدالت اجتماعی جای خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنیت در چنان جامعه ای وجود نخواهد داشت، و به همین دلیل با تمام تلاش و کوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط ناامنی های مختلف در دنیا می کنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنیت واقعی بیشتر می گردد، زیرا پایه های ایمان لرزان شده و ظلم جای عدالت را گرفته است.[32]
به عنوان نمونه نسبت عدالت و امنیت در امر اقتصاد را می توان در مولفۀ توزیع درآمدها جستجو نمود که اسلام اصالتاً «کارِ مستقیم» را ملاک توزیع قرار داده و برای هر یک از عوامل تولید از سرمایه و ابزار نیز حقوق و مقرراتی وضع کرده است.[33] به نحوی که رسیدن به عدالت اجتماعی اقتصادی، تأمین نیازهای حیاتی فرد و جامعه، و دست یابی به امنیت سیاسی اقتصادی از اهداف نظام توزیعی اسلام است.[34]
از این رو عمران و آبادانی، فراوانی امکانات، ارتقای سطح زندگی مردم، رشد علمی، گسترش امنیت و عدالت همراه با معنویت است.[35]
ایجاد جامعۀ توحیدی بستر ساز تحقق عدالت و امنیت
هم چنین در تبیین پیوند عمیق و ناگسستنی عدالت و امنیت در ابعاد کلان، باید به راهبرد ایجاد جامعۀ توحیدی اشاره کرد، در این زمینه پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم می فرماید:[36] «تَقُولُونَ لا اله الّا اللَّهُ وَتَخْلَعُونَ الانْدادَ مِنْ دُونِه؛ به ریسمان توحید چنگ زنید و از شرک و بت پرستی دست بردارید؛ یعنی زیر چتر توحید درآیید تا قدرتمند گردید.»[37]،[38]
این جمله پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم هنوز هم برای جهانیان که از جنگ ها و اختلافات خسته شده اند راهگشاست؛ زیرا تنها راه برای ختم این مسائل و دستیابی به قدرت و عزّت توأم با امنیت و آسایش و گسترش عدالت حقیقی، بازگشتن به سوی شجره طیبه توحید است.[39]
سخن آخر
از دیدگاه قرآن برقراری و سر بلندی ملتها در صورتی است که خود را به بزرگترین نیروها و قدرتها متکی سازند، و در همه حال از او مدد بگیرند- به قدرتی تکیه کنند که فنا و زوال در او راه ندارد، و تنها در برابر او سر تعظیم فرود آورند، که اگر چنین کنند از هیچکس ترس و وحشتی نخواهد داشت و پیدا است که چنین مبدئی جز آفریدگار بزرگ نمی تواند باشد، آری این تکیه گاه خداوند است؛«لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ»[40]،[41]
لذا در فرازپایانی دعا می خوانیم:«بِعِصْمَتِک یا عِصْمَةَ الْخآئِفینَ؛ به نگهداریت ای نگهدارنده ترسیدگان»[42] زیرا پرهیزکاران وقتی به آیات مشتمل بر خوف و ترس و عذاب برخورد می کنند به خدا پناه می برند.[43]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] کلیات مفاتیح نوین؛ ص 814.
[2] همان.
[3] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 4؛ ص 512.
[4] همان؛ ج 10؛ ص 102.
[5] همان؛ ج 14؛ ص 723.
[6] همان؛ ص 724.
[7] گفتار معصومین علیهم السلام؛ ج 1؛ ص 138.
[8] اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص 351.
[9] برگزیده تفسیر نمونه؛ ج 1؛ ص 470.
[10] اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص 351.
[11] همان.
[12] همان.
[13] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 1؛ ص 424.
[14] اصول کافى؛ ج 2؛ ص 249؛ ح 3.
[15] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 1؛ ص 424.
[16] اصول کافى؛ ج 2؛ ص 200؛ ح 5.
[17] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 1؛ ص 425.
[18] همان.
[19] کلیات مفاتیح نوین؛ ص 814.
[20] همان؛ ج 2؛ ص 508.
[21] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)؛ ج 1؛ ص 340.
[22] غررالحکم؛ ح 8123.
[23] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 2؛ ص 398.
[24] بحارالانوار؛ ج 72؛ ص 93 / نهج البلاغه؛ حکمت 68؛ ص 340.
[25] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)؛ ج 2؛ ص 188.
[26] غرر الحکم؛ ح 286.
[27] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 2؛ ص 510.
[28] کلیات مفاتیح نوین؛ ص 814.
[29] پاسخ به پرسشهاى مذهبى؛ ص 224.
[30] همان؛ ص 225.
[31] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 5؛ ص 411.
[32] تفسیر نمونه؛ ج 5؛ ص 321.
[33] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 2؛ ص 344.
[34] همان.
[35] همان؛ ج 2؛ ص 208.
[36] مثالهاى زیباى قرآن؛ ج 2؛ ص 88.
[37] سیره ابن هشام؛ ج 2؛ ص 58 و 59.
[38] مثالهاى زیباى قرآن؛ ج 2؛ ص 88.
[39] همان.
[40] سورۀ بقره؛ آیۀ 83.
[41] تفسیر نمونه؛ ج 1؛ ص 333.
[42] کلیات مفاتیح نوین؛ ص 814.
[43] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)؛ ج 1؛ ص 492.