همانگونه که مستحضرید: بر اساس برخى روایات وارده در باب دیات، خوب شدن بعضى جراحات یا نقص عضوها (نظیر شکستگى استخوان در اعضایى که دیه مقدّره دارد) میزان دیه را تغییر میدهد. با توجّه به اینکه امروزه به خاطر پیشرفت علم پزشکى، تعداد قابلملاحظهای از جراحات و نقص عضوها، قابلدرمان است. بفرمایید:
الف) آیا تأثیر درمان در میزان دیه را، میتوان به غیر موارد مصرّح در فقه تعمیم داد؟
ب) آیا پیوند عضو مقطوع در میزان دیه تأثیر دارد یا خیر؟ مثلاً درصورتیکه انگشت یا دست شخصى در اثر جنایت قطع شود، اگر بهموقع اقدام گردد میتوان عضو مقطوع را پیوند زد، حکم آن چیست؟
طبق مسأله 141 مناسک جامع حجّ آیة الله مکارم اگر شخصى پس از تشرّف به مدینه منوّره بر اثر حوادثى دیوانه بشود و حج سابقاً بر او مستقر شده و امید به بهبودیش نباشد و برایش نایب بگیرند و نایب به نیابت از اون شخص حجّ واجب انجام بدهد، اگر پس از انجام حجّ واجب توسّط نایب، آن شخص بهبود بیابد، آیا حجّ واجب انجام شده توسّط نایب کافی است یا اینکه آن شخص خودش هم باید حجّ واجب انجام بدهد؟
يكى از مؤمنين، كه بهقصد تشرّف به بیتالله الحرام وارد مدينه شده، متأسفانه سكته كرده و طبق نظر پزشكان بايد دو هفته در بيمارستان مدينه بسترى گردد و پسازآن وقت كافى براى انجام مناسك حج ندارد، تكليف او چيست؟
هرگاه در اثر جنایت حس بویایى، یا شنوایى، یا چشایى، یا بینایى، یا گویایى، یا عقل از بین برود و پس از پرداخت دیه مجنىّ علیه بهبود یابد (حس یا قدرت موردنظر برگردد) تکلیف چیست؟
اینجانب پزشك متخصّص جرّاحى عمومى هستم. فرض بفرماييد بيمارى با سرطان پيشرفته معده مراجعه كرده و از بنده مىپرسد آيا درمان شما مرا علاج میکند؟ و من پاسخ میدهد خير. فقط كمى به طول عمرتان اضافه میشود. دوباره مىپرسد: آيا اجبار دارم تن به درمان بدهم، درصورتیکه بار مالى آن را نمیتوانم تحملکنم و آزار و اذيت ناشى از جراحى و شیمیدرمانی را هم بهصرفه نمىدانيم؟
از طرف ديگر گاهى خود ما پزشكان مىدانيم آزار و اذیت عمل جراحى و شیمیدرمانی در سنين بالا و بيمار ضعيف واقعاً بهسختی تحمل میشود. اگر بيمار اين را بداند آيا حق دارد، درمان يا عدم درمان را انتخاب كند؟
خيلى از همكاران متعهد من قبل از شروع اين راه و آمدن خدمت شما اين توصيه را كردند كه اين راه را نروم چون بهجایی ختم نمیشود و حضرات عموماً اين مسئله را تلقى بر صدور مجوز مرگ قبل از وقوع مرگ میکنند و از ابتدا مخالفت میشود. درصورتیکه چنين قصدى نيست، بلكه فقط بايد بدانيم تا چه موقع حقداریم براى
بيمارى كه به مراحل آخر بيمارى رسيده كارهايى انجام دهيم كه سرمايه و جسم و روح و روان او را دستخوش تغييرات وسيعى قرار میدهد و مطمئناً بهجایی نمیرسد. لطفاً به سؤالات زير پاسخ دهيد:
الف) آيا بايد انسان آزمايشگاهى باشد كه داروها روى او امتحان شود و از مجموع قضايا به نتيجه رسيد؟
ب) آيا مقرّرات الهى اين بنده اقتضا میکند كه حتماً پول و جانش را در اختيار ما قرار دهد و زجر آن را هم بكشد؟
ج) آيا حق دارد در فرصت نامعلوم باقيمانده به اعمال و زيارات برجایمانده خود برسد و در یککلام مرگ راحتترى را براى خود انتخاب كند؟