نماز و روزههای فراوانى از من فوتشده است، ولى متأسفانه اكنون بيمارم و قادر بر انجام آن نيستم و اميدى به بهبودى در آينده نيست، آيا میتوانم در حال حيات، شخصى را اجير كنم كه آنها را از سوى من بجا آورد؟
اگر پزشكى خطرناك بودن بيمارى بيمار و نااميد بودنش را از حيات بيمار به وى بگويد، اسباب نگرانى شديد روحى بيمار و كسان وى را فراهم مینماید. ولى از طرف ديگر براى گرفتن اذن از بيمار و كسان وى در صورت نياز به عمل جرّاحى گفتن آن لازم است؛ و چهبسا موجب میشود بيمار وصیت نمايد، يا امانات مردم را به آنان بازگردانده و از آنها كسب حلّيّت كند و خود پزشك هم مورد اعتراض بعدى بازماندگان بيمار نسبت به عدم اخبار به آنان در مورد خطرناك بودن بيمارى قرار نگيرد؛ و چنانچه خطرناك بودن بيمارى را اطّلاع ندهد، صدمه روحى و فكرى به بيمار وارد نمیشود ـ هرچند تأثيرى هم در جهت بهبودى مريض ندارد ـ اگر راه منحصر در گفتن صريح خطرناك بودن بيمارى و يا نگفتن باشد، طبيب چه بكند؟
اگر بيمارى به پزشك مراجعه نمايد و پزشک هم در معاينات وى به سرّى از اسرار بيمار مطلع شود كه در صورت كتمان، نفع بيمار و كسان وى در آن لحاظ میگردد و بيمار هم خواهان مكتوم ماندن آن بيمارى پنهان باشد، ولى اگر به اطّلاع مسئولين مملكتى و حكومتى برساند، نفع و مصلحت جامعه در آن وجود دارد، اينجا طبيب چه تكليفى دارد؟
براى معاينه کلیهها لمس مستقيم ضرورى است، ولى از روى لباس نازك و بدون نگاه هم بيمارى قابلتشخیص است. آيا در اين صورت لمس و نگاه بدون پوشش، يا با پوشش جايز است؟
اگر فرصت و امكان آزمايش وجود داشته باشد، امّا به دلايل ديگر (همانند: عدم قدرت بيمار بر پرداخت هزینهها، نبودن امكانات موردنیاز، نداشتن وقت كافى از ناحيه بيمار و مانند آن) آزمایشهای لازم صورت نگيرد، در اين صورت وظيفه پزشك چيست؟
اگر پزشك براثر فراموشى انواع و علائم بیماریها ـ به خاطر گستردگى موضوع ـ بيمارى شخص را تشخيص ندهد، درنتیجه اصلاً دارويى تجويز نكند; درصورتیکه بيمارى تشديد و يا منجر به مرگ گردد، اين پزشك در چه حدّى مسئول است؟ (درصورتیکه امكان ارجاع به متخصّص باشد)
شخصی پس از سکته مغزى و بسترى شدن در بیمارستان، بعد از دو روز بیهوشى از مرگ نجاتیافته، و از بیمارستان مرخص شد. نامبرده درحالیکه در صحت جسمى و فکرى کامل نبود ملک خود را بین پسر و دخترش بهطور مساوى تقسیم کرد، و این تقسیم به خاطر دریافت سند عادى از ثبتاسناد بهصورت خریدوفروش نوشتهشده است ولى درواقع هیچگونه مبادلهای صورت نگرفته، و از طرف خریداران هیچ مبلغى پرداختنشده، و قبض و اقباضى صورت نگرفته است، آیا شخص مذکور با چنین حالى، که در اثر سکته مغزى قسمتى از مغزش ازکارافتاده، میتواند شخصاً به نقلوانتقال مالى دست بزند؟ آیا تقسیم مزبور در تمام مال نافذ است، یا نسبت به ثلث مال اثر دارد؟