بيمارى در بستر بيمارى است. بنا بر تجربه و تشخيص تيم متخصّص و مجرّب پزشكى، هيچ اميدى به درمان او نيست و به سبب پيشرفت بيمارى تا چند روز ديگر قطعاً خواهد مرد، با اين فرض كه بيمار مذكور از درد و رنج جانكاهى برخوردار است و تحمل اين درد براى او طاقتفرسا و غیرقابلتحمل است و به همين دليل علاقمند به خاتمه دادن به زندگىاش است. لطفاً بفرماييد:
الف) آيا تيم پزشكى براى رهايى از رنج طاقتفرساى بيمار، حق (يا وظيفه) دارند با تزريق آمپول هوا، يا خوراندن دارويى مهلك (به او) به زندگىاش خاتمه بخشد؟
ب) آيا تيم پزشكى حق دارد بهطور غیرمستقیم عمل نموده و مثلاً زمانى كه بيمار مذكور به تنفّس مصنوعى احتياج مبرم دارد، يا نيازمند معالجات اضطرارى است، با خوددارى از انجام معالجه اضطرارى، يا تعلّل و تأخير در رساندن تنفس مصنوعى، يا قصور و تقصير در امر خوراندن داروهاى حياتى و موردنیاز بيمار زمينه را براى پايان دادن به زندگى وى مهيّا كرده و او را در آستانه مرگ قرار دهد؟
ج) در فرض مذكور، آيا تيم پزشكى حق دارد، داروهاى مهلك و كشنده را در اختيار بيمار مذكور قرار دهد تا براى رهايى از درد جانكاه با خوردن اين داروها (با قصد خودكشى) به زندگى دردآورش خاتمه بخشد؟
د) در مسئله مذكور آيا فرقى بين انجام عمل و ترك عمل وجود دارد؟ به اين معنى كه اگر كسى بهطور مستقيم داروى مهلك را به بيمار تزريق كند فرقى باکسی كه بهطور غیرمستقیم و مثلاً با نرساندن تنفس مصنوعى، موجب مرگ بيمار میشود، دارد؟
ه ) درصورتیکه بيمار در حالت اغما و بيهوشى فرورفته باشد و هيچ علائم حياتى مبنى بر شعور وزنده بودن در او مشاهده نشده و به حيات نباتى زنده باشد، آيا اولياى دم و بستگان بيمار حقدارند، درباره تداوم معالجات پزشكى يا عدم تداوم و قطع آن تصميم بگيرند؟
شخصى دوازده سال است كه براثر تصادف بیهوش است، يا بيمارى كه مدّت طولانى است كه پس از عمل جرّاحى به هوش نيامده است، آيا در چنين مواردى میتوان با تزريق آمپول به زندگى آنها پايان داد؟
افرادی که در شهرهای زندگی میکنند که دارای آبوهوای خیلی گرمی است ازآنجاییکه روزه در تابستان در آن مناطق طاقتفرسا است و انسان را از فعالیتهای روزمره بازمیدارد، وظیفهی آنها چیست؟