مسأله 786ـ سوم از موارد عفو، لباسهاى کوچک نمازگزار است، مانند عرقچين و جورابى که نمى توان با آن عورت را پوشانيد، اگر نجس باشد نماز با آنها صحيح است و همچنين انگشتر و عينک که نجس شده است.
اگر اقراركننده به گناهی که محکوم به حد می باشد توبه کند، حسب نظر فقهاى عظام، حاكم شرع مىتواند عفو يا اجراى حد نمايد، آيا قاضى مأذون موظّف و مكلّف است كه مراتب توبه مقرّ را به ولىّ امر يا نايب او منعكس نمايد يا آن كه صرفاً مختار است؟
آیا عفو مطلق قاتل در مجازات ممسک و ناظر در قتل عمد براى عفو ممسک و ناظر کافى است، یا نیاز به عفو مستقلّى دارند؟ در صورت اختلاف اولیاى دم در عفو ممسک و ناظر تکلیف چیست؟
در ضرب و جرح عمدى اگر مجنىٌ علیه قبل از مرگ، جانى را از قصاص قصاص عضو، عفو کند و همان جنایت سرایت کند و موجب مرگ مجنىٌ علیه شود، آیا حق قصاص نفس ساقط مى شود یا این که ولى دم مى تواند قصاص را مطالبه نماید؟
آیا پدر مى تواند نسبت به فرزند صغیرش، در خصوص جراحات و صدمات، اعمّ از عمدى و غیر عمدى، که از سوى غیر به وى وارد آمده، هم از دیه بگذرد و هم از قصاص صرفنظر نماید؟ از آنجا که در باب قصاص فتوى و قانون براین است که: «ولىّ صغیر حق ندارد قاتل را مجّاناً عفو نماید.» آیا این موضوع به جراحات و صدمات موجب قصاص و دیه نیز سرایت مى کند؟
اگر محکوم به قصاص که به درخواست اولیاى دم حلق آویز شده و هنوز جان نسپرده، در این مرحله برخى از اولیاى دم قاتل را عفو کنند،
1. آیا باید اجراى حکم را متوقّف کرد، یا متوقّف کردن آن نیازمند به رضایت همه آنهاست؟
2. در صورت توقّف اجراى حکم و بهبود قاتل، اگر اولیاء خواهانِ قصاص، سهم الدیه عفو کنندگان را بپردازند، آیا مى توان مجدّداً وى را اعدام نمود؟
فقها گفته اند: حکم اکراه کننده در قتل، حبس ابد است و حکم نگاه دارنده، کور کردن چشم اوست، آیا در صورتى که یک نفر اکراه کند و دیگرى امساک کند و سوّمى مرتکب قتل شود همان گونه که اولیاى دم مى توانند از قاتل گذشت کنند، آیا از اکراه کننده و امساک کننده نیز مى توانند گذشت کنند؟ یا این که این یک حدّ الهى مانند حدّ زناست که قابل گذشت نیست؟
آیا جدّ پدرى، یا وصی، یا قیّم صغار، هرچند مادر آنها باشد، حق دارد سهم الدیهیا دیاتی که براثر جرح بر صغار تحت کفالت خود وارد میشود را به کمتر از دیه شرعی یا جانی مصالحه کند، یا بهطورکلی آن را عفو نماید؟
در مواردى که قصاص قاتل، مشروط به ردّ فاضل دیه از سوى اولیاى دم است، سؤالاتى مطرح مى شود، لطفاً پاسخ فرمایید:
1ـ فاضل دیه حقّ چه کسى است؟
2ـ در صورتى که حقّ قاتل باشد، آیا مى تواند از حقّ خویش گذشت کند؟
3- آیا انگیزه قاتل در حکم فوق تأثیرى دارد؟ مثلا اگر انگیزه قاتل محروم کردن ورثه از دیه، یا خروج از بلا تکلیفى و نجات از زندان باشد( به هنگامى که اولیاى دم به دلیل اعسار، قادر به پرداخت فاضل دیه نیستند، و از طرف دیگر نه حاضر به دریافت دیه هستند، و نه قاتل را عفو مى کنند) آیا عفو در همه موارد صحیح است؟
بیشتر ورثه مقتول، قاتلى که بایستى اعدام شود را عفو کردهاند. یک یا چند نفر از ایشان نه حاضر به دادن رضایت هستند و نه قادر به پرداخت سهم الدّیه سایر ورثه میباشند. آیا ورثه مصرّ به قصاص میتوانند مبلغ لازمه را از بیتالمال مطالبه کنند؟ اگر چنین امرى ممکن نباشد، آیا قاتل با پرداخت و تودیع سهم الدّیه ورثه معترض، از قصاص معاف خواهد شد؟
انسان بسیار گنهکارى هستم که گناهان وحشتناکى مرتکب شده ام؛ از اعمال گذشته توبه کرده و در اوّلین مرحله، پشیمان و نادم هستم، آیا خدا مرا مى بخشد؟ چه کارهایى اجر بسیار زیاد دارد که در ابتدا آنها را انجام دهم تا آرامش یابم؟
همانگونه که مستحضرید دیه زن در جراحات و اعضا تا ثلث، مساوى بادیه مرد است و در بیش از آن به نصف تقلیل مییابد، با توجّه به این مطلب لطفاً بفرمایید:
الف) آیا مجنىّ علیها (زن) میتواند براى اینکه مقدار دیه بیش از ثلث نشود، نسبت به بعضى از جراحات و صدمات گذشت کند و نسبت به بقیّه تقاضاى دیه نماید؟
ب) آیا بین صورتى که مجنىّ علیها از ابتدا نسبت به برخى از جراحات و صدمات شکایت و مطالبه دیه نکرده و بین صورتى که مجنىّ علیها ابتدا نسبت بهکلیه آنها شکایت و مطالبه دیه کرده و سپس نسبت به برخى از جراحات و صدمات اعلام گذشت میکند، تفاوتى وجود دارد؟
ج) آیا قاعده مذکور شامل قتل غیر عمد هم میشود؟