مسأله 798ـ اگر با پولى که خمس و زکات آن را نداده ملکى بخرد، تصرّف او در آن ملک حرام است و نمازش هم در آن اشکال دارد، همچنين است اگر به ذمّه بخرد امّا هنگام خريدن قصدش اين باشد از مالى که خمس يا زکاتش را نپرداخته پول آن را بپردازد که بنابر احتياط واجب بايد از آن اجتناب کند.
بانی مسجد قطعه زمینی برای ایجاد بنای مناسب در پیشرو امور دینی رفاهی وخیریه و اصلاح مرمت مسجد:زمینی را وقف کرده و از طرفی سرقفلی ۷ دهنه مغاز های مسجد را نیز به اجاره داده اند برای مسجد امکان ساخت آن وجود ندارد؛ آیا اجازه می دهید زمین فوق را فروخته وسرقفلی مغازه های مسجد را پس گرفته تا از طریق اجاره دادن آنها امور مسجد نیز به نحو احسن اداره شود ضمنا تولیت وقف با امام جماعت می باشد و اینجانب این روش راتبدیل به احسن دانسته و رها کردن انرا خلاف مصلحت مسجد میدانم؟
در روستای ما شخصی یک قطعه زمینی در دل مسجد دارد ومی خواهد آن را منزل مسکونی بسازد که نمای مسجد را از بین میبرد وزمین مورد پسند آن پیدا نشد تا تعویض کنند آیا می توان از حیاط مسجد تعویض کرد که بسیار به استفاده ی مسجد است؟
ارثی که از پدر به فرزندان میرسد اگر یکی فرزندان سهم ارث خود راوقف کند آیاوقف به تمام ارث تعلق مگیرد مثلا باغ خانه زمین یا میشود سهم ارثش را جدا کرد مثلا باغ یا زمین خانه یک کدامش وقف کرد؟
ما چند عدد بلوک ساختماني که متعلق به خودمان بود را در کوچه جلوي درمان گذاشتيم، همسايه ما بعد مدتي درون اين بلوکها عسلي ديده بود و آن راکنده بود بدون اجازه ما و ما هم از وجود عسل بي اطلاع بوديم حکم اين عسل براي همسايه چيست؟بايد برگرداند يا نه؟
بنده ده سال پیش اپارتمانی را به اسم دختر هشت ساله ام خریداری کردم ، همسرم با استفاده از عواطف مادر و فرزندی و بدون اطلاع بنده برای دختر نابالغ حکم رشد گرفته و سپس خانه را به اسم خودش منتقل نموده است و با نیات شوم بنای ناسازگاری گذاشته و قفل درب خانه را تعویض نموده و اجازه ورود به خانه ام را نمیدهد ، بنده خانه را که با دست رنج خودم خریداری کرده بودم هبه کرده بودم به دخترم که تحت ولایتم بود ولی اکنون از ان خانه علیه خودم و زندگیم استفاده میشود، ایا می میتوانم از نظر فقه ای خانه ام را که هبه کرده بودم بر گردانم و از هم پاشیده شدن زندگی ام جلوگیری کنم ؟
جهاد سازندگی در سالهای گذشته و اقدام به عریض نمودن خیابان شهر ما نموده و در این اقدام مقداری از زمین ما را تصرف نموده بدون آنکه بهای آن را بپردازد حال که در شهر ما شهرداری ایجاد شده و مالکیت خیابانها در اختیار شهرداری قرار گرفته است ما باید بهای زمین خود را از جهاد مطالبه نماییم یا شهرداری؟
چنانچه در زمان وقوع نکاح، مهریه زوجه طبق سند رسمی سهمی از شش دانگ از پلاک ثبتی مفروض تعیین و پس از آن زوج حسب تعهد نامه عادی و پیرو آنچه در سند نکاحیه به آن متعهد شده، ملتزم گردد که مورد صداق به صورت واحد تجاری ساخته شود و تغییر کاربری از مسکونی به تجاری نماید ولیکن پس از مراجعه زوج به شهرداری این تغییر کاربری حسب اعلام شهرداری مقدور نگردیده و زوج آنچه حسب سند رسمی ازدواج بر ذمه و عهده او بوده است را به زوجه انتقال داده و دعوی زوجه مبنی بر الزام زوج به تغییر کاربری به لحاظ اینکه به کیفیت مطروحه قابلیت استماع نداشته قرار رد دعوی آن صادر شود و این قانون از سال 1367 بوده و زوج در سال 1391 این تعهد را داده است؛ سؤال این مسئله:
1- آیا زوجه میتواند زوج را به پرداخت مابه التفاوت قیمت مسکونی و تجاری و ساخت پلاک مورد نظر ملزم نماید؟
2-باتوجه به اینکه قطعه مورد درخواست یعنی 26 سهم از 77 سهم از 235 سهم شش دانگ از پلاک ثبتی فرضی حسب اعلام شهرداری زیر حد نصاب تفکیکی شهرداری است لیکن کل پلاک قابلیت تغییر کاربری را دارد آیا زوج موظف است نسب به تغییر کاربری کل پلاک اقدام نماید تا بتواند مورد تعهد را انجام دهد یا همینکه مورد تعهد قابلیت اجرایی ندارد بیش از آن تعهدی بر ذمه زوج نمی باشد؟
چنانچه دو برادر، هر کدام ملکی را خریداری نموده و با توافق یکدیگر هر کدام در ملک دیگری سکونت کنند ولی بعد از فوت یکی از برادران، برادر متوفّی این قضیه را به فرزندان فوت شده اعلام می کنند ولی آنها این ادعا را قبول نمی کنند و برای این قضیه شهودى هم ندارند حال تکلیف چیست؟
در یک مجتمع مسکونی در قسمتی از حیاط بدون اینکه رضایت کامل ساکنین را جلب کنند اقدام به ساخت مسجد میکنند در حین کار و بعد از اتمام کار به دنبال امضاء گرفتن از ساکنین رفتن نسبت به اینکه این مکان وقف برای مسجد باشد حال با توجه به شرایط بالا:
الف: عدهای به خاطر اینکه آنها را ضد دین و مسجد نخوانند بدون رضایت قلبی امضاء دادند؛ حکم این کار چیست؟
ب: عدهای هم بهصورت مشروط امضاء کردند که اگر آقای زید و عمر بهعنوان هیئتامناء نباشند رضایت به این وقف دارند در غیر این صورت بههیچوجه من الوجوهی راضی نیستند در ملک مشاعشان مسجدی بنا شود، آیا مشروط کردن وقف اشکال دارد؟
آیا مالکین مشاع یک باب خانه، که داراى دو طبقه مجزّاست، و هر طبقه در تصرّف یک شریک مى باشد، مى توانند سهم خود را (که در آن زندگى نمى کنند،) به غیر شریک خود اجاره دهند؟ اگر یکى از شرکا مانع از اجاره دادن سهم شریک خود شود، ضرر و زیان آن متوجّه کیست؟
دیوار اختصاصى همسایه رو به خرابى است. و با خراب شدن آن، مالک مجاور متحمّل ضرر مى گردد. چنانچه وضع ویژه ملک به گونه اى باشد که دفع ضرر جز با تخریب و بازسازى دیوار ناممکن، یا مستلزم ضررى تحمّل ناپذیر و هنگفت براى مالک مجاور باشد، آیا مى توان همسایه را اجبار به تخریب دیوار و بازسازى آن نمود؟
معاملهای که ثمن آن پرداختشده ولی تحویل آن سه ماه بعد بوده ولی بعد از سه سال فروشنده مورد معامله را تسلیم نکرده، آیا فروشنده میتواند درحالیکه در قرارداد شرط جریمه برای هرروز تأخیر لحاظ شده است ثمن آن را به قیمت روز دریافت کند یا معامله تمام است؟
شخصی به رحمت خدا رفته و خانهای از خود به ارث گذاشته است، یکى از وراث قرار گذاشته که سهم دیگران را به نرخ عادلانه بخرد، حق السّهم بعضى را بهطور کامل و بعضى دیگر را بهطور ناقص پرداختنموده است; ولى در موقع تحویل ملک و انتقال سند مالکیت، شهردارى اعلام عقبنشینی نموده است، درحالیکه هیچکدام از وراث، اعم از خریدار و فروشنده، از عقبنشینی مطلع نبودهاند. آیا مبیع معیوب حساب میشود؟
شخصى ششدانگ یک قطعه زمین را که داراى سند ثبتى به مساحت یکصد و نود مترمربع میباشد خریدارى نموده است، هنگام معامله شهردارى ابراز داشته که این زمین چهل متر عقبنشینی دارد و خریدار قبول کرده است، اما بعد از اینکه تمام ششدانگ زمین به نام خریدار در محضر سند زده شد، در طرح تفصیلى جدید شهردارى، 40 مترمربع عقبنشینی از بین رفته است، آیا خریدار نسبت به فروشنده چیزى بدهکار است؟
شخصی سه دونگ خانهی پدرش رو به مقداری پولی میخرد ولی پولی را نداده و مدتی بعد پدر فوت کند بااینکه وارث دیگری هم دارد تکلیف آن خانه و معامله انجامشده چیست؟
منزلى مسکونی ما داراى سند رسمى است که به شش نفر به ارث رسیده است؛ مدّتى پیش سازمان میراث فرهنگى، یکى از اتاقهاى این منزل را به عنوان آثار باستانى اعلام نموده و گفته:
1ـ حقّ تخریب خانه را ندارید.
2ـ حقّ فروش خانه را هم ندارید؛ مگر این که اتاق مزبور را نفروشید.
با توجّه به این که بعضى از ورثه قصد فروش سهم خود و برخى دیگر هم قصد تخریب و نوسازى خانه را دارند و سازمان هم به علّت کسرى بودجه نمى تواند آن را بخرد، تکلیف ما چیست؟
خانه مسكونيم را به دو نفر از فرزندانم صلح كردم، به شرط اين كه تا زندهام استيفاى منافع و حقّ فسخ مورد صلح براى خودم محفوظ باشد و بعد از مرگم در اختيار متصالحين قرار گيرد و ساير ورثه سهمى از آن نداشته باشند. متأسّفانه متصالحين به تحريك مادرشان ناسپاسى كردند، من هم قبل از اين كه بميرم از اختياراتم استفاده كردم و مورد صلح را كه در خلال اين مدّت در يد و تصرّف خودم بود فسخ كردم و موضوع منتفى شد. با توجّه به مقدّمه مذكور، به سؤال زير پاسخ فرماييد :
دفاتر ازدواج شرطى را به امضاى زوجين مىرسانند كه اگر زوج زوجه را طلاق دهد نصف دارائيش را، كه در زمان زناشويى به دست آورده، به زوجه انتقال دهد. من خانه فوق الذكر را سالها قبل از ازدواج و انعقاد شرط مذكور خريدهام. زوجه مطلقه فسخ صلح را كسب مالكيّت جديد پنداشته و مطالبه نصف آن را مىنمايد. در حالى كه ملك مذكور قبل از ازدواج با او خريدارى شده و فسخ صلح هم در حكم تحصيل حاصل بوده، نه خريد مجدّد. حضرتعالى فسخ چنين صلحى را كسب مالكيّت جديدى مىدانيد، يا برگشت به مالكيت اوّليه؟