مادرم باغی به بنده داده که من همه کارهای آن را انجام دهم و محصول و مالکیت آن بصورت نصف نصف باشد و پس از چند ماه که در آن کار کردم، ملک را با اجبار از بنده پس گرفت و اکنون برادرنم آن ملک را با آگاهی از عدم رضایت بنده خریداری نموده اند آیا ملک مذکور برای مادر و برادرانم مباح است؟
اگر شخصى منزلى را به نام همسرش در محضر اسناد ثبت كند ولى نه صيغه هبه بخواند و نه منزل را تحويل او دهد يعنى منزل را تخليه نكرده است و در اختيار او نگذاشته است بلكه خودش و همسرش و فرزندانشان در آن منزل زندگى مى كنند و صاحب اختيار منزل خود اوست، تا اين كه زن وفات مى كند. آيا اين منزل ملك آن زن محسوب مى شود يا مال شوهر است؟
اگر میت در زمان حیات ملکی (خانه مسکونی خودش را)به نام یکی از ورثه بزند ولی تحویل نداده باشد آیا وی مالک می شود و یا ورثه دیگر نیز در آن سهمی دارند و حکم وصیت را دارد؟
پدرى 2500 متر مربع از ملك مشاعى خود را به صورت مكتوب، به دخترش هبه كرده، و ملك را در اختيار وى قرار داده، تا به هر شكلى كه مايل است در آن تصرّف كند. با توجّه به اين كه مطابق قانون، تصرّف در ملك مشاع بدون اذن ساير شركاء ممكن نيست، قبض و اقباض در ملك مشاع چگونه محقّق مى شود؟ آيا مى توان همين مقدار كه ملك در اختيار دختر بوده و مى توانسته آن را بفروشد را قبض تلقّى نمود، يا در چنين مواردى نياز به قبض عملى وجود ندارد؟
چنانچه ادعای غبن در معامله یک ملک پس از گذشت مدت طولانی صورت پذیرد، آیا مغبون میتواند برای سالهایی که ملک در اختیار خریدار بوده است، طلب اجاره نماید؟
هرگاه شخصى مالک شرعى و قانونى قطعه زمینى باشد و با فرد دیگرى مشاعاً در آن، اعیانى بنا کنند و مالک عرصه به علّت گرفتارى مالى بخواهد تمامى عرصه و اعیان را به شخص ثالثى بفروشد و سهم شریک در اعیانى را بپردازد، ولى شریک در اعیانى بههیچوجه حاضر به فروش سهم خود نباشد، ازنظر شرعى تکلیف چیست؟
اگر براثر جارى شدن آب از ناودان ملک به دیوار ملک دیگری به ملک دیگری ضرری وارد گردد، آیا خسارت بر عهده صاحبخانه که آب ناودان او بر روی دیوار دیگری ریخته شده است؟ و درصورتیکه کارشناسى براى تشخیص مسئله بیاورند و برای این امر نیز هزینهای بپردازد این هزینه بر عهده کیست؟
فردى قلمه، یا شاخه، یا ریشه اى از درخت غیر را غصب نموده، و در ملک خود مى کارد، در صورتى که رشد کند و تبدیل به درخت شود، چه کسى مالک آن درخت و میوه اش مى باشد؟
مسأله 1531ـ اگر معدنى را که در ملک ديگرى است استخراج کند، آنچه از آن به دست مى آيد مال صاحب آن زمين است و چون صاحب ملک براى بيرون آوردن آن خرجى نکرده، بايد خمس تمام آنچه از معدن استخراج شده بدهد، ولى اگر اين کار به دستور او انجام گرفته هزينه آن بر عهده اوست و از درآمد معدن کم مى شود.
مسأله 2434ـ صاحب ملک مى تواند ملک خود را به ديگرى اجاره دهد و علاوه برمال الاجاره از او سرقفلى بگيرد، در اين صورت ملکى را که اجاره داده نمى تواند به ديگرى اجاره دهد، هرچند مدّت اجاره تمام شده باشد، ولى اگر مستأجر اوّل که سرقفلى پرداخته موافقت کند مى تواند به ديگرى اجاره دهد، مستأجر اوّل نيز حق دارد سرقفلى آن ملک را به ديگرى واگذار کند، خواه به قيمتى بيشتر يا کمتر باشد.
مسأله 2321ـ هرگاه ملکى را وقف کنند که عايدى آن خرج تعمير مسجد و امام جماعت و اذان گو و مانند آن شود، در صورتى که معلوم باشد براى هر کدام چه مقدار معيّن کرده بايد به همان گونه مصرف کنند و اگر مقدارى براى آن تعيين نشده بايد مطابق نظر متولّى آن طور که صلاح و مصلحت است عمل نمايند.
مسأله 1882ـ هرگاه پيش از شروع مدّت اجاره ملک بطورى خراب شود که قابل استفاده نباشد، يا قابل استفاده اى که در قرارداد گفته اند، نباشد، اجاره باطل مى شود و پولى که مستأجر به صاحب ملک داده به او برمى گردد، ولى اگر بعد از گذشتن مقدارى از مدّت که در آن قابل استفاده بوده خراب شود، اجاره مدّتى که باقى مانده است باطل مى شود.
مسأله 1850ـ واگذار کردن منافع ملک يا منافع شخص خود را به ديگرى «اجاره» گويند و اجاره دهنده و اجاره کننده بايد بالغ و عاقل باشند و با قصد و اراده خودشان اجاره را انجام دهند و نيز بايد حقّ تصرّف در اموال خود داشته باشند، بنابراين سفيهى که توانايى بر اداره صحيح اموال خود ندارد و آن را بيهوده مصرف مى کند اجاره اش باطل است.
مسأله 1850ـ واگذار کردن منافع ملک يا منافع شخص خود را به ديگرى «اجاره» گويند و اجاره دهنده و اجاره کننده بايد بالغ و عاقل باشند و با قصد و اراده خودشان اجاره را انجام دهند و نيز بايد حقّ تصرّف در اموال خود داشته باشند، بنابراين سفيهى که توانايى بر اداره صحيح اموال خود ندارد و آن را بيهوده مصرف مى کند اجاره اش باطل است.
مسأله 802ـ هرگاه بعضى از ورثه ميّت، صغير يا ديوانه يا غايب باشند تصرّف در ملک آنها و نماز در آن حرام است، ولى تصرّفات جزيى که براى برداشتن ميّت معمول است اشکال ندارد.
مسأله 799ـ هرگاه رضايت صاحب ملک از قرائن روشن و قطعى باشد نماز خواندن در آن ملک اشکالى ندارد، هرچند به زبان نگويد و بعکس اگر با زبان اجازه دهد امّا بداند قلباً راضى نيست نمى تواند نماز بخواند.