این جانب زمینی را وقف حسینیه شهر خود نموده ام در ضمن شرط کرده ام که یا خود ویا هیئت امناء حسینیه در این زمین مغازه بسازند که تاکنون ساخته نشده است آیا با این شرط میشود وقف را فسخ کرد و یا ملک بهتری جایگزین این زمین موقوفه کرد؟
کل قطعه زمینی جهت مسجد وقف گردید بعد از ساخت مسجد مقداری از زمین باقمانده است که هیئت امناء جدید این قسمت باقیمانده را در طبقه ی همکف سه باب مغازه و طبقه ی بالا را کارگاه ساخته و از زیرزمین مسجد برای امور تجاری استفاده میشود اکنون بین هیات امناء جدید و واقف اختلاف نظر حاصل گردید هیات امناء بیان میکنند بر قسمت باقیمانده زمین وقفی ، صیغه خوانده نشده و واقف میگوید کل زمین جهت مسجد وقف گردید و نباید برای تجاری و کارگاه استفاده شود، لذا از حضرتعالی تقاضامندیم اظهار نظر بفرمایید؟
اگر شخصی بهائی فوت کند و دارای تنها یک ورثه دختر مسلمان باشد و مابقی چند پسر بهائی باشند و از طرفی در گذشته زمین های این روستا وقف اولاد ذکور شده باشد؛آیا این وقف طبق قوانین اسلامی برای حاکم شرع می باشد؟ یا همانند وصیت بر وقف بر پسران بهائی باطل است و تنها به دختر مسلمان میرسد؟
به مادر بزرگ من پولی به ارزش ۱۰۰ میلیون تومان در سال ۸۵ ارث رسیده است که وقف شده که به صرف روضه خوانی رسیده شود ولی پسر ایشان این پول را به زور از مادربزرگم گرفته و از بین برده است.
آیا مادربزرگم میتواند در قبال این وقف مسئولیتی دارد و یا این که این مسئولیت را میتواند گردن پسرشان بگذارد؟ اگر مادربزرگم در وصیتنامه وصیت کند که بخشی از ارث پسر باید صرف همین روضه خوانی شود، ایا مسئولیت از ایشان سلب میشود؟ (حتی اگر پسر به وصیت عمل نکند.)
با توجه به این که ارزش پول در سال ۸۵ با ارزش کنونی آن متفاوت است، چگونه میزان پولی که هم اکنون باید برای وقف جدا شود را محاسبه کنیم؟
اینجانبان صاحبان مغازه هایی در یک پاساژ هستیم؛ سال ها پیش مغازه های خود را با عقد سرقفلی از مالک پاساژ خریداری کرده ایم؛ متأسفانه چندی پیش مالک پاساژ بدون اطلاع مغازه داران و بدون مشورت با ایشان، کل پاساژ را وقف کرده اند؛ در متن وقفنامه علاوه بر اصل ملک، تمام لواحق و منضمات و عوائد حاصل از مغازه های پاساژ وقف شده اند؛ مدتها پس از انجام صیغه وقف و به اتمام رسیدن امور اداری آن، مغازه داران مطلع شدند که متاسفانه به دلیل ثبت وقفنامه، امکان جلوگیری از آن حاصل نشد؛ لیکن بر اثر وقف، ضرر هنگفتی متوجه مغازه داران شده است زیرا علاوه بر کاهش چشمگیر مبلغ سرقفلی مغازه ها، دیگر کسی حاضر به خرید حق سرقفلی مغازه ها نیست آیا این وقف که بدون اجازه و اطلاع صاحبان مغازه ها انجام شده است، به لحاظ شرعی صحیح است؟
فردی به منظور وقف نمودن زمینی اقدام به خرید زمین از فروشنده می نماید در خصوص قرارداد فی ما بین طرفین، مقرر گردید مدتی بعد از انجام نقل و انتقال عرصه و قبض زمین توسط خریدار کلیه ثمن خرید زمین از خریدار به فروشنده در سررسید معینی انتقال یابد و در این راستا در هنگام نقل و انتقال هیچگونه مبلغی بابت ثمن معامله از خریدار به فروشنده منتقل نگردد؛ پس از انجام معامله خریدار اقدام به وقف نمودن عرصه مذکور نمود در هنگام وقف نمودن عرصه توسط خریدار، فرد ثالثی به عنوان متولی توسط خریدار منصوب گردید، پس از گذشت مدتی و قبل از موعد سررسید قرارداد ، خریدار ضمن اعلام عدم توانمندی در خصوص انجام تعهدات خود و عدم توان پرداخت ثمن معامله به فروشنده و در خواست خریدار از متولی منصوب در خصوص قبول تعهدات معامله، تمامی تعهدات خریدار در معامله مذکور طی سندی به متولی منتقل گردید، متولی در موعد مقرر به منظور انجام تعهدات خریدار نسبت به پرداخت ثمن معامله به فروشنده اقدام نمود با توجه به عدم پرداخت هیچگونه مبلغی توسط فرد اول بابت ثمن معامله آیا فرد اول به عنوان واقف محسوب می گردد و فرد فروشنده نسبت به عرصه وقف شده چه حکمی دارد؟
عموی اینجانب در سال 91 وقف نامه ای تنظیم نموده با دو شاهد که در حال حاضر در حیات نیستند و 9 مورد املاک خود را وقف نموده است، حال در سال 94 بعد از فوت عمو در منزلش وقف نامه پیدا شده است ،با توجه به اینکه در زندگانی از موقع خواندن صیغه تا مردنش وقف نبوده حتی اجاره هم دریافت میکرده از نظر شرعی چه حکمی دارد ؟ آیا وقف نامه معتبر است ؟
فردی زمین مشجری را وقف کرد و بیان کرده که عواید حاصل از میوه ها و اثمار آن صرف اطعام عزاداران تاسوعا و عاشورای حسینی در حسینه روستا شود و واقف خود و پس از آن فرزندان و صلب در صلب و بطن در بطن متولی وقف باشند حال آیا متولی که خود واقف نیز می باشد می توانند پس از اجرای صیغه وقف تولیت را به اداره اوقاف واگذار کند؟
جد پدری بنده زمینی را وقف امورخیر خاصی کرده است و برای آن از بین فرزندانش متولی مشخص کرده (متولی در قید حیات است ) این زمین توسط اداره اوقاف به یکی از ارگانهای دولتی تحویل داده شده و هم اکنون بیش از 10سال است که اداره اوقاف پولی جهت اجرای وقف به متولی نداده است و هدف وقف(که همان امر خیر مورد نظر واقف بوده است) اجرا نشده است؛و درحال حاضر سؤال بنده این است که وظیفه شرعی متولی علی رغم مذاکرات بی نتیجه متعددی که با اداره اوقاف صورت گرفته چیست ؟
در عقد وقف تعیین متولی بعدی به عهده متولی باشد و متولی در زمان حیات متولی بعد از خود را انتخاب و او قبول سمت کرده باشد آیا امکان عزل متولی انتخاب شده بعد قبولش مجاز می باشد؟
چنانچه در وقف نامه اقلیت های دینی قید گردیده باشد که ( چنانچه متولی از ایین زرتشتی خارج شود از تولیت عزل می گردد ) میتوان تولیت را به کسی که ایینی غیر از زرتشتی دارد واگذار نمود؟
در ابتدا مساله 2309 رساله می گوید احتیاط مستحب آن است که از هنگام خواندن صیغه وقف کند اما هنگام مثال می گوید اگر مثلًا بگويد اين مال بعد از وفات من وقف باشد اشكال دارد ظاهرا در ابتدا نیز باید احتیاط واجب باشد اگر شخص بگوید، اين مال بعد از وفات من وقف باشد؟