چنانچه به پولی که خمس تعلقگرفته است، آیا میتوان مقدار خمس را جدا کرده که به دست مرجع یا نمایندهی او برسانند و در بقیه تصرف نمایند؟(توجه شود در ذمه گرفته نمیشود و اینکه اجازه نمیخواهیم فقط حکم مسئله را میخواهیم)؟
پدرى که ثروتش از راه حرام بهدستآمده، چنانچه جهیزیهای براى دخترش تهیّه کند، یا هدیهای به او بدهد، آیا دختر میتواند از آن در خانه شوهر استفاده کند؟ راه پاک کردن آن چیست؟
ممکن است در مواردی یقین داشته باشم که پول های حلال و حرام در بانک وجود دارد و به من می دهند یا این که احتمال چنین وضعیتی را بدهم در هر یک از این صورت ها وظیفه من چیست؟
اگر پول مخمس را به همراه پول خمس نداده اى در بانك مسكن برای دریافت وام مسكن و ازدواج و ادامه تحصيل به صورت حساب پس انداز قرار دهيم، اين وام چه حكمى دارد؟
در بعضى از کشورها، دولت قسمتى از زمینهای ثروتمندان را گرفته و بین کشاورزانى که در همان زمین کار میکردند، تقسیم کرده است. اگر صاحبان اصلى این زمینها از محاربین اهل کتاب باشند، آیا تصرف کشاورزان در آن زمینها جایز است؟
شخصى در حریم زمین و قریه دیگران ساختمانى درست میکند، در ابتدا کسى از اهل قریه از ساختن عمارت جلوگیرى نمیکند ولى بعد از ساختن آن اعلام نارضایتى میکنند، شرعاً چه کسى مالک این عمارت است؟
اگر شخصى حقیقى یا حقوقى صاحب سرقفلى مکانى باشد و مالک شخص دیگرى باشد و مدّتى صاحب سرقفلى مستأجر آن ملک بوده است، ولى بعداً صاحب سرقفلى حقّ خود را به نفر سوّم صلح میکند و صاحبملک هم به همان نفر سوّم ملک را اجاره میدهد; نفر سوّم به علّتى قرارداد با هر دو را فسخ مینماید، آیا ازنظر شرعى صاحب اوّل سرقفلى میتواند بدون اجازه و اذن در آن تصرّف کند؟ و اگر تصرّف او اشکال دارد لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید؟ الف) آیا تصرّف صاحب سرقفلى غاصبانه و عدوانى است؟
ب) اگر تصرّف عدوانى است، آیا منافع مغصوبه باید به «اعلى القیم» اخذ شود؟
ج) درصورتیکه تصرّف عدوانى باشد، آیا متصرّف مستحق تعزیرات شرعى است؟
د) درصورتیکه مالک براى رسیدن به منافع مغصوبه مخارجى را متحمّل شده باشد، آیا میتواند از غاصب و متصرّف عدوانى اخذ نماید؟
یک قطعه زمین موات چندین سال پیش به اینجانب واگذارشده است و مبلغ یکصد و پنجاه تومان بهعنوان وجه نقد بابت واگذارى زمین مذکور در همان زمان جهت عمران و آبادى محل پرداختنمودهام، آیا این واگذارى که طبق مقررات آن زمان است صحیح است؟ و با توجّه به تصرف اینجانب، آیا بنده در حال حاضر مالک زمین مذکور میباشم؟
شخصى که داراى مقداری پول نقد بوده سکته مغزى نموده و در اثر آن در مشاعر و حواسّ او اختلال پیشآمده، بهطوریکه عملاً سفیه شرعى محسوب شده و محجور میگردد; همسر و یکى از فرزندان او تصمیم میگیرند خانهای با همان پول خریدارى کنند تا این فرزندى که در سنّ ازدواج بوده در آن سکونت نماید; قابل توجّه اینکه شخص محجور، ولی خاصی ندارد و همسر و فرزندان او نیز از طرف حاکم شرع یا بهحکم قانون قیّم او نیستند و از طرف دیگر، هیچیک از همسر و دو فرزند مذکور قصد تملّک و خرید خانه براى خود نداشته و قصد قرض گرفتن پول را نیز نداشتهاند، حال در این صورت شرعاً چه کسى مالک آن خانه است؟ و چنانچه فرزندى که در آن خانه سکونت کرده و سند به نام اوست، مخارجى در آن منزل بنماید تکلیف این مخارج چیست؟
موارد مصداق تصرف یا تحویل گرفتن در هبه برای فرزندان دختر و برای فرزندان پسر چه تفاوتی دارد؟ و به عبارتی دیگر تعریف تصرف بطور جامع و کامل چیست و چه اختیاراتی را شامل میشود و عدم تصرف چیست؟
شخصى مقدارى از اموال خود را در زمان حياتش به نام بعضى از فرزندانش نموده است ولى عايدات بعضى از آن اموال را خودش، و قسمتى ديگر را صاحبان همان اموال مصرف مى كرده اند، اين اموال شرعاً متعلّق به چه كسى است؟
اگر شخصی در هبه تصرف کند و بعد از تصرف در مال موهوبه، از هبه اعراض کند و به واهب برگرداند، آیا واهب می تواند مال موهوبه را که مورد اعراض واقع شده است، دوباره به شخص برنگرداند؟
پدرى 2500 متر مربع از ملك مشاعى خود را به صورت مكتوب، به دخترش هبه كرده، و ملك را در اختيار وى قرار داده، تا به هر شكلى كه مايل است در آن تصرّف كند. با توجّه به اين كه مطابق قانون، تصرّف در ملك مشاع بدون اذن ساير شركاء ممكن نيست، قبض و اقباض در ملك مشاع چگونه محقّق مى شود؟ آيا مى توان همين مقدار كه ملك در اختيار دختر بوده و مى توانسته آن را بفروشد را قبض تلقّى نمود، يا در چنين مواردى نياز به قبض عملى وجود ندارد؟
برادر بنده مشغول خدمت مقدّس سربازى است. یکى از دوستان او پاى خودش را با گلوله مى زند،
او را به بیمارستان مى برند، تمام وسایلش را به برادرم تحویل مى دهند، وقتى که او در بیمارستان
بود برادرم به مرخّصى مى رود، در حین مرخصى، آن آقا به عللى از خدمت سربازى معاف مى شود
و مى رود، وقتى که برادرم برمى گردد آن آقا رفته بود و وسایل او در دست برادرم مانده است، آن
وسایل چه حکمى دارد؟
مالکى قبل از انقلاب در روستایى ساکن بوده، اوایل انقلاب زمین این مالک را مصادره کردند و به افرادى که زمین نداشتند واگذار نمودند، آیا نماز و روزه متصرّفین اشکال دارد؟
برخی از تجهیزات پزشکی با کارکردی درمانی و دارای ارزش اقتصادی بالا در بدن بیماران قرار داده میشود، برخی از این تجهیزات کمکی هستند که بیمار بدون آن نیز میتواند ادامه حیات دهد در حالی که برخی از این ابزارها، مانند قلب مکانیکی، جزء اجزاء فرد بیمار شده که از کارافتادگی و یا خروج آن، مساوی با مرگ بیمار خواهد بود. با توجه به توضیحات فوق خواهشمند است پاسخ سوالات ذیل را مرقوم فرمایید:
الف : برداشتن تجهیزات مزبور، در دو فرض مرده بودن فرد و یا زنده بودن چه حکمی دارد؟
ب : آیا بدن افراد مزبور در حالتهای مذکور و برای این تجهیزات حرز محسوب میشود یا خیر؟
ج: آیا سردخانه بیمارستان و یا قبر حرز برای این تجهیزات محسوب می شود یا خیر؟