اگر بين كسانى كه مال براى آنان وقف شده اختلافى پيدا شود به گونهای که بيم آن مىرود كه فسادى به بار آيد، خونى بريزد يا اموالى تلف شود در این صورت تکلیف چیست؟
آیا در تبدیل به احسن نمودن اموال موقوفه زمانی که مال جدید را جایگزین مال موقوفه قبلی می کنیم آیا اراده ای از جانب واقف و یا از سوی متولی به جهت وقف نمودن مال جدید لازم می باشد یا خیر ؟
در روستایی، شخصی زمینی را چند سال پیش وقف حسینیه نموده ولی نیاز به حسینیه نداشته اند اهالی، زمین مزبور را خانه عالم ساخته اند واقف خبردار شده می گوید کارتان شرعاً صحیح نیست آیا شرعاً این کار اشکال دارد یا نه؟
متولّى موقوفه ای بسیار قدیمی ادّعا دارد كه مسؤوليّت تكيه و مسجد از قبيل انتخاب روحانى ايّام ماه مبارك رمضان و دهه محرّم و صفر، انتخاب مدّاحان و خادمين مسجد، و حسينيه با اوست، وحتّى ورود به داخل مسجد و حسينيّه جهت اقامه نماز و عزادارى بايد با اجازه او باشد. آيا مىتواند چنين ادعايى داشته باشد؟
چنانچه واقف، توليت موقوفه را طىّ وقفنامهاى براى اشخاص معيّنى به ترتيب قرار دهد و افراد فوق به ترتيب مقرّر در وقفنامه ضمن اقرارنامههاى رسمى از قبول توليت اعراض نمايند، آيا پس از اعراض مىتوانند رجوع نمايند و خواهان توليت گردند؟
هیأت امناى مسجدى قصد دارند فاضلاب توالت عمومى مسجد را به وسیله لوله کشى از قبرستان متروکه اى که حدود سى و پنج سال در آن مرده اى دفن نکرده اند و ظاهراً آثار و شواهدى در آن جا دلالت بر قبرستان بودن نمى کند عبور دهند بدون این که نجاست تماسى با خاک قبرستان داشته باشد، آیا این کار جایز است؟
صفات اصلى براى صدق «ارشد بودن» به ترتیب اولویّت چیست؟ آیا مفهوم «رشد» نسبت به موارد و موضوعات مختلف، داراى قیود اضافه ترى مى باشد؟ مثلا در مورد سؤال، آیا خبره بودن در امر کشت و زرع را مى توان در مفهوم رشد دخالت داد؟
هرگاه عرصه و اعیانِ ملکی موقوفه باشد و براثر گذشت زمان طولانی، اعیانی فرسوده شده و از بین رفته باشد و بانی برای ایجادِ اعیانی موقوفه نباشد و از عرصه بهتنهایی هیچگونه درآمدی نتوان کسب کرد که به مصرف مورد وقف برسد، برای احیای عرصهی موقوفه و کسب درآمد، آیا متولی میتواند عرصه را به فردی اجاره داده تا مستأجر بر روی آن بنایی احداث نماید و اعیانی جنبهی وقفی نداشته باشد و درآمد حاصله از اجارهی عرصه به مصرف مورد وقف برسد؟ (مانند آنچه آستان قدس رضوی در مورد زمینهای موقوفه انجام میدهد)
اگر شخصى زمين موقوفهاى را از متولی اجاره نمايد، سپس چاه آبى در آن زمين حفر نمايد. آيا مستأجر مىتواند از آب زمين موقوفه بهصورت مجانى استفاده نمايد، يا بايد براى آب هم اجاره بپردازد؟
امام جماعتى از منزل موقوفه مسجد در طول ساليان حضورش در آن مسجد، استفاده نموده است، درحالیکه خود، صاحبمنزل شخصى است. آيا مىتواند پس از تركِ منزلِ مسجد و انتقال به منزل شخصى خويش، اين منزل موقوفه را به شخص ثالثى اجاره داده و خود، مالالاجاره را تملّك كند؟
دو نفر از مؤمنین که کارهاى روزمره و متداول مسجد و امامزاده اسماعیل جهرم را سروسامان میدهند با پول خود اقدام به ساختن دو باب مغازه در گوشهای از قبرستان متروکه امامزاده کردهاند، آنگاه آن دو مغازه را بهعنوان اجاره به مدّت بیست سال در اختیار هیأت مدیره شرکت تعاونى محل قرار دادهاند و مالالاجاره آن را براى مصارف مسجد و امامزاده در نظر گرفتهاند اکنون با توجّه به اینکه مسجد و امامزاده متولی شرعى ندارد و وقف نامهای هم موجود نیست به پرسشهای زیر پاسخ دهید:
الف) آیا ساختن مغازه و بهخصوص اجاره آن نیاز به اذن فقیه جامعالشرایط داشته است؟
ب) آیا اجاره انجامگرفته شرعاً معتبر است؟
ج) در صورت بطلان اجارهای تخلیه آن مغازه توسط متصدّیان شرکت تعاونى و واگذارى آن به هیأت امناى مسجد جهت استفاده کارهاى لازم از قبیل انبار، دفتر واجب است؟
د) آیا براى تخلیه آنها، متصدّیان شرکت تعاونى حقّ دریافت وجوهى اعم از مقدار پرداختشده و یا اضافه بر آن و یا مبالغى که جهت گرفتن امتیاز آب و برق و یا تعمیر مصرف کردهاند رادارند؟
حقیر بنا به اقتضای موقعیت شغلی در قبال انجام کار (وکالت برای موقوفات) از محل درآمد بقعه مرحوم عرب باغی (مروج فرقه اخباریت در ارومیه) حق السعی دریافت مینمایم، اخیراً در کتاب «آن روی پنهان سید حسین عرب باغی» نوشتۀ محمدرضا آبرون، در صفحه 776 مطلبی با عنوان تأیید فرمایشات حضرت آیتالله مرعشی نجفی از زبان حضرتعالی قرائت نمودم (طرد عرب باغی)؛ آیا دریافتیِ حقیر از اوقاف در قبال خدمت به موقوفات عذر شرعی دارد و شرعاً دریافتی حقیر حلال و بدون شبهه است؟ (حقیر بالیقین میدانم که پرداختی به اینجانب از محل درآمد بقعه عرب باغی است).
متولی موقوفه ای که عرصه و اعیان آن وقف بوده به جهت آنکه اعیانی در معرض خرابی قرار گرفته و قابل استفاده نبوده ، طی انعقاد قرارداد با سازنده ساختمان به شیوه ای که در جامعه معمول است ، آپارتمانی ۹ واحدی احداث می نماید که توافق می کنند ۶ واحد سهم سازنده و ۳ واحد سهم موقوفه باشد حال سوال این است که :
۱- آیا پس از احداث ساختمان ،اعیانی سه واحدی که سهم موقوفه بوده به خودی خود وقف خواهد بود و خرید و فروش آن ممنوع است یا طلق است؟
۲-آیا متولی می تواند صرفاً یکی از سه واحد ساخته شده را به عنوان اعیانی وقف منظور کند (جایگزین همان یک واحد مسکونی که تخریب شده) و دو واحد دیگر (فقط اعیانی آن ) را به عنوان عوائد موقوفه تلقی کند و بفروشد و وجه حاصل از فروش را صرف نیت واقف نماید؟
مسأله 1478ـ هرگاه ملکى را برافراد معيّنى، مثلاً اولاد خود وقف نمايد، چنانچه آن ملک درآمدى داشته باشد و از مخارج سال آنها زياد بيايد بايد خمس آن را بدهند.
مسأله 2320ـ هرگاه ملکى را براى تعمير مسجدى وقف کنند چنانچه آن مسجد احتياج به تعمير ندارد و احتمال هم نمى رود که تا مدّتى احتياج به تعمير پيدا کند در آمد آن ملک را مى توان به مصرف تعمير مسجد ديگرى رساند.
مسأله 2319ـ فرشى را که براى حسينيّه وقف کرده اند نمى توان براى نماز به مسجد ببرند و اگر ندانند آن فرش مخصوص حسينيّه است يا نه، باز بردن آن به جاى ديگر صحيح نيست، همچنين ساير اموال وقف، حتّى مهر نماز مسجدى را به مسجد ديگرى نمى توان برد.
مسأله 2314ـ هرگاه براى چيزى که وقف کرده متولّى معيّن کند، بايد مطابق قرارداد او رفتار نمايد و اگر معيّن نکند اگر از قبيل اوقاف عامّه (مانند مسجد و مدرسه) باشد تعيين متولّى وظيفه حاکم شرع است و اگر وقف خاص باشد (مانند ملکى که وقف بر اولاد است) در مورد کارهايى که مربوط به مصلحت وقف و منفعت طبقات بعد مى باشد، احتياط آن است که نسل موجود و حاکم شرع با موافقت يکديگر تعيين متولّى کنند و اگر تنها مربوط به منافع طبقه موجود است اختيار آن با خود آنهاست در صورتى که بالغ باشند و اگر بالغ نباشند اختيار با ولىّ آنهاست.
مسأله 1787ـ در وقف خاص هرگاه بين کسانى که مال براى آنان وقف شده چنان اختلافى پيدا شود که اگر مال وقف را نفروشند بيم آن مى رود که فسادى به بار آيد، خونى بريزد يا اموالى تلف شود، در اين صورت مى توانند آن مال را بفروشند و در مصرفى که به مقصود وقف کننده نزديکتر است صرف نمايند.
مسأله 1786ـ معامله اموال موقوفه باطل است، ولى هرگاه طورى خراب شود که نتوانند استفاده اى را که براى آن وقف شده ببرند، مثلاً فرش مسجد طورى پاره شود که نتوان از آن براى نماز در مسجد استفاده کرد فروش آن اشکالى ندارد، همچنين مصالح کهنه اى که بعد از تعمير و نوسازى مسجد زياد مى آيد، ولى پس از فروختن بايد پول آن را در همان مسجد به همان مصرف برسانند و اگر ممکن نشود به مصرفى که به مقصود واقف نزديکتر است و اگر نيازى نباشد در مساجد ديگر مصرف کنند.
گاهی موقوفه عرصه است و گاهی عرصه و اعیان وقف است و حسب ضرورت هایی از قبیل اجرای خیابان بخشی از موقوفه که گاهی عرصه است و گاهی اعیان و گاهی عرصه و اعیان وقف است ،سوال این است که الزام مطابقت عوض و معوض در تبدیل به احسن لازم است مثلا به جای عرصه عرصه جایگزین شود و بجای اعیان اعیانی جایگزین شود یا لازم نمی باشد؟ و می تواند اعیان جایگزین عرصه نمود؟