مردى همسر خود را به قتل مى رساند و اولیاى دم، از جمله فرزندان مقتول، تقاضاى قصاص مى نمایند، با توجّه به این که اگر پدر فرزند خود را بکشد، قصاص نمى شود، آیا فرزندان مى توانند تقاضاى قصاص پدر را بنمایند؟
با توجّه به اين كه قتل كودكان توسّط پدر، يا جدّ پدرى قصاص ندارد، متأسّفانه مدّتى است كه اين امر در جامعه زياد اتّفاق مىافتد! جهت تشديد مجازات اين افراد چه باید کرد؟
خانمی ادعا می کند که شوهر او با فرزند دخترش به زور زنا کرده و دختر در قبال خواسته هاى نامشروع وى تمکین نموده، و از این طریق صاحب بچه شده است در این صورت حکم و نیز وضعیّت شرعى و حقوقى فرزند یاد شده چه می باشد؟
شخصی چندین سال است که در یکی از اتاقهای خانه پدری با همسر و فرزندش زندگی می کند پدرش می گوید من راضی نیستم در این خانه بنشینی و از آب و برق و غیره استفاده کنی . البته ایشان به اندازه مصرفش پولش را می دهد و فعلا بعلت ناچاری نمی تواند از آن جا کوچ کند. حکم نشستن، غسل ، وضو و نماز او چیست؟
پدرم اعتقاد چندانى به مسائل دینى ندارد، در نتیجه با عدم رعایت فروع دین، عدم اعتقاد عملى به اصول را نشان مى دهد. دوستى با ایشان من را نسبت به دین و حلال و حرام و واجبات بى تفاوت مى کند. چگونه مى توان این مطلب را به ایشان متذکّر شد به طورى که ناراحت نشود، و از طرف من نیز اتمام حجّت شده باشد. با توجّه به این که ایشان بسیار عاطفى هستند، و به کوچکترین انتقادات سازنده اى ناراحت مى شوند، و اشک مى ریزند؟
پدرم با شوهرم اختلاف پیدا کرده اند؛ در اثر این اختلاف، پدرم از دست من ناراحت شده و گفته حق ندارى به خانه من بیایى، تکلیف من چیست؟ با این که در آن خانه مادر و برادرم هستند و من مى خواهم به آنها سر بزنم(تا قطع رحم صورت نگیرد)، آیا مى توانم بدون اجازه پدرم به خانه آن ها بروم؟
اینجانب مقلد امام خمینى (رحمهالله) بودهام و به فتواى حضرتعالی بر تقلید از ایشان باقى هستم، ایشان در باب روزه مستحبى میفرماید اگر سبب اذیّت پدر و مادر و جدّ شود جایز نیست با توجّه به این مطلب که اینجانب قادر به ازدواج نمیباشم و گرفتن روزه مستحبى را تنها راه جلوگیرى از فعل حرام یافتهام و از طرفى هم پدر و مادرم راضى به گرفتن روزه مستحبى توسط من نمیگردند و نمیتوانم آنان را به این امر راضى کنم آیا باوجود چنین شرایطى میتوان بدون در نظر گرفتن رضایت پدر و مادر روزه گرفت؟
پدرم مقلّد امام خمینی رحمةالله علیه می باشد و اینجانب مقلّد حضرتعالی هستم؛ قابل ذکر است که پدرم هر ساله محصولات خرمای نخلستان را به شش نفر از فرزندانش واگذار می کند تا آنها پس از رسیدن محصول و فروش آن، درآمد آن را صرف تحصیل، لباس و مانند آن کنند؛ در مجموع محصول به حد نصاب زکات می رسد اما سهم تک تک فرزندان به حد نصاب نمی رسد. با توجه به این مطلب، پرداخت زکات آن چه حکمی دارد؟
در مورد بچههای غیربالغ که هنوز به فهم درستی نرسیدهاند ازنظر کفر و اسلام مشهور این است که ملحق به اشرف ابوین هستند؛ یعنی اگر یکی هم مسلمان بود ملحق به اوست آیا ازنظر شما همین است؟
چنانچه والدینی نماز و روزه ی قضا داشته باشند اما وصیت کرده باشند که لازم نیست برای آنها نماز و روزه به جا آورند، در این صورت وظیفه ی پسر بزرگ چه می باشد؟