در رسالههای عملیّه نوشتهشده است که از باید مجتهد اعلم تقلید کرد، ازآنجاییکه تشخیص و تعیین فرد اعلم در میان مجتهدین براى اهل علم و خبره مشکل و براى عوام محال و ممتنع است، آیا میتوان در مسائل مورد اختلاف بهجاى تقلید از یک شخص معیّن، رأی اکثریت را ملاک عمل قرار داد؟
بسیارى از کسانى که بر تقلید میّت باقیماندهاند، مایلاند در تمام مسائل از مرجع تقلید زنده پیروى کنند; زیرا در برخى از مسائل دچار شک و تردید میشوند که آیا در زمان مرجع متوفی به فتواى او در خصوص فلان مسئله عمل کردهاند، یا خیر؟ آیا راهى وجود دارد که بهطورکلی از مرجع زنده تقلید کنند؟
شخصى از مجتهد زندهای تقلید میکند، ولى اعلمیت آن مجتهد برایش محرز نیست، همانطور که اعلمیت سایر مراجع نیز بر وى پوشیده است، آیا میتواند در بعضى از مسائل عمل به احتیاط نماید؟
آیا کسى که در میان مراجع کنونى، فقط درباره اعلمیت مثلاً سه نفر شک دارد، میتواند رساله هر سه نفر را بگیرد و بدون توجّه به نظر مراجع دیگر که احتمال اعلمیت آنها را نمیدهد، احتیاط کند؟
اگر مرجع تقلید در موضوعی از موضوعات اظهارنظر کند آیا بر مقلد واجب است که ازنظر او پیروی کند؟
در فرضی که مقلد یقین به موضوع خاصی مانند کثیر السفر دارد و بر این اساس عمل کند آیا لازم است که از مرجع تقلید خود در این زمینه نیز استفتاء کند یا عمل بهیقین خود کافی است؟
کسانى که مجتهد نیستند واجب است در مسائل شرعى و احکام غیرضروری دین از دستورات مجتهد جامعالشرایط تقلید کنند، آیا در مسائل سیاسى و حکومتى نیز چنین است مثلاً در نظام جمهورى اسلامى ایران آیا اطاعت از قوانین و مقررات دولت که به تصویب مجلس شوراى اسلامى و تأیید شوراى نگهبان رسیده، واجب شرعى است؟
مسأله 2416ـ هرگاه احتمال صحيح داده شود که سکوت، سبب مى شود که عمل منکرى معروف، يا عمل معروفى منکر شود، بر همه مخصوصاً علماى اسلام واجب است که حق را اظهار و اعلام کنند و سکوت جايز نيست.
مسأله 2303ـ اگر از روى فراموشى يا اجبار و اضطرار به قسم عمل نکند کفّاره ندارد و قسمى که آدم وسواسى مى خورد مثل اين که مى گويد و اللّه الآن مشغول نماز مى شوم، ولى وسواس مانع مى گردد اگر وسواس او طورى باشد که بى اختيار به قسم خود عمل نکند کفّاره ندارد.
مسأله 2299ـ كسى كه به عهد خود با شرايط بالا عمل نكند بايد كفّاره بدهد و كفاره عهد مانند كفاره نذر است، يعنى سير كردن شصت فقير، يا دوماه روزه پى در پى (يعنى سى و يك روز آن را پشت سر هم به جا آورد) يا آزاد كردن يك بنده؛ و در زمان ما که بنده آزاد کردن موضوع ندارد در میان دو چیز دیگر مخیّر است.
مسأله 2298ـ عمل کردن به «عهد» مانند نذر واجب است به شرط اين که صيغه عهد را بخواند، مثلاً بگويد: «با خدا عهد کردم که فلان کار خير را انجام دهم» امّا اگر صيغه نخواند، يا آن کار شرعاً مطلوب نباشد عهد او اعتبارى ندارد.
مسأله 1936ـ چنان که گفتيم عامل مى تواند عمل را ناتمام بگذارد، ولى اگر ناتمام گذاردن عمل سبب ضرر و زيان جاعل شود بايد آن را تمام کند و در صورتى که تمام نکند ضامن است، مثلاً اگر به طبيب بگويد اگر چشم مرا عمل کنى فلان مقدار به تو مى دهم و او جراحى را شروع کند، چنانچه ناتمام گذاردن آن باعث معيوب شدن چشم گردد حقّى بر جاعل ندارد و ضامن ضرر و زيان او نيز هست.
مسأله 1933ـ اگر عامل پيش از قرارداد آن کار را انجام داده باشد حقّى نسبت به مزد ندارد، همچنين اگر بعد از قرارداد کار را به قصد اين که پول نگيرد انجام دهد.
مسأله 567ـ هرگاه ميّت وصيّت کرده شخص معيّنى بر او نماز بخواند، عمل به وصيّت او واجب است و لازم نيست از ولى اجازه بگيرد، هرچند احتياط مستحب آن است که اجازه بگيرد.
مسأله 14ـ هرگاه كسى مدّتى اعمال خود را بدون تقليد انجام داده، سپس تقليد كند، اگر اعمال سابق، مطابق فتواى اين مجتهد باشد صحيح است و گرنه نظر مرجع خود را درباره¬ی آن سؤال کرده و مطابق آن عمل می¬کند، همچنين است اگر بدون تحقيق كافى از مجتهدى تقليد نموده باشد.
اگر فردی وصیت لفظی کرده باشد که شخص معینی بر میتش نماز بخواند، حال کس دیگری نماز خواند و میت را به خاک سپردند و در این هنگام موصیله از جریان مطلع شد، چه باید بکند؟