خانمی به اصرار شوهر و تحت فشار روحی به دلیل این که شوهر می گوید نمی خواهم به تو دینی داشته باشم برای حفظ علاقه شوهر و زندگی به صورت لفظی مجبور شده به شوهرش اعلام کند مهریه را بخشیده ام و مد نظرش این نبوده که اگر شوهر فوت کرد به خانواده پدر شوهرش بخشیده باشد و هیچ سند و مدرکی هم در این خصوص امضا نشده است، حال شوهر فوت نموده و خانواده پدرشوهر اصرار دارند که با توجه به این که شما تحت آن شرایط لفظا اعلام به بخشش کرده ای حق گرفتن مهریه را نداری، حق با کدام طرف است؟
آیا شوهر می تواند بدون هیچ دلیل موجهی و هرگاه که اراده کرد ، زن را مجبور به این بکند که زن جهیزیه خود را از منزل بیرون ببرد و حاضر نباشد که جهیزیه زن را بپذیرد؟
آيا اقرار توأم با اجبار در نزد مأمورين انتظامى از راههاى ثبوت جرم مىباشد و يا اين كه بايد در محضر حاكم شرع و با رعايت شرايط و ضوابط مقدّس اسلام صورت گيرد؟
چند نفر به زنى بهاجبار تجاوز کردهاند:
الف) آیا هرکدام باید جداگانه یک مهرالمثل بپردازند یا همه یک مهرالمثل میدهند؟
ب) هرگاه تجاوز از یک نفر چند بار واقع شود آیا مهرالمثل نیز تکرار میشود؟
چنانچه زوجه در مقابل بخشش مهریهی خود حضانت فرزندان خود را تا بلوغ قبول کرده است (چه با نفقه یا بدون نفقه)، بعد از طلاق امتناع نماید، آیا دادگاه میتواند او را ملزم به آن نماید؟
فردی با دختری بدون رضایت ازدواج مینماید، بعد از عقد مرد به او میگوید من مجبور به ازدواج بودهام، مهریهی خود را ببخش تا طلاق گرفته و بعداً دوباره عقد نماییم، طلاق صورت گرفته، البته در زمان عقد از پشت نیز نزدیکی صورت گرفتهشده است، حال عقد سابق صحیح بوده است وظیفهی مرد نسبت به مهریه چیست؟
در مورد پزشكى كه در استخدام دولت است، بفرماييد:
۱. اگر از طرف دولت موظّف شود كه براى كنترل مواليد، مردان وزنان را عقيم كند چه تكليفى دارد؟
۲. اگر طبيب را براى انجام اين كارها مجبور نمودند در چه مرحلهای از اجبار، چنين اقدامى براى وى معصيت محسوب نمیگردد؟
۳. آيا در مورد اجبار، طبيب ضامن خواهد آمد؟
برخى از متخصصین، بيماران خود را مجبور میکنند كه پروتز لازم (وسايلى كه در داخل بدن كار گذاشته میشود) را از جايى مشخص تهيّه كنند، كه گاه بدون کیفیت و باقیمت بسيار بالاتر است. اجبار بيمار در اين موارد چه حكمى دارد؟
در بعضى از بیمارستانها، از دانشجويانى كه دوره عملى آشنايى باکارهای پزشكى را میگذرانند میخواهند كه بيماران مراجعهکننده را معاينه كنند و قصدشان تعليم امور درمانى است، بفرماييد:
۱. در صورت عدم رضايت بيماران، آيا میتوان آنان را بهنوعی مجبور به معاينه نمود؟ مثلاینکه پزشك معالج اصلى بگويد: «اگر از معاينه دانشجویان ممانعت نمايى، تو را معالجه و درمان نخواهم كرد.» اين كار چه حكمى دارد؟
۲. اگر اقدام فوق فقط در مورد ضرورت تعليم جايز باشد، مورد ضرورت كدام است؟
طبق بند دِ مادّه 82 قانون مجازات اسلامى، زناى به عنف موجب قتل زانى مى باشد. از طرفى مستحضرید که میان اکراه و اجبار تفاوت وجود دارد; زیرا اکراه زمانى محقّق مى شود که شخص مکرَه اراده انجام فعل دارد، ولى رضایت به انجام آن ندارد. ولى در اجبار، شخص اراده انجام فعل را نیز ندارد. مستدعى است درباره اکراه در زنا بفرمایید:
الف) آیا زنا با شخصى که در حالت مستى، یا خواب آلودگى، یا بى هوشى، یا معتقد به حلیّت است، مصداق اکراه مى باشد، تا زانى محکوم به قتل گردد؟
ب) آیا میان صورتى که زانى، زانیه را براى ارتکاب زنا، مست یا بى هوش نموده، و حالتى که زانى نقشى در مستى یا بى هوشى زانیه نداشته تفاوتى هست؟
ج) آیا مراد از عنف، اظهار نا رضایتى است، یا منظور صرف نبودن رضایت است؟
این جانب مدّتى است که در یکى از باجه هاى مخابرات مشغول به کار هستم. کارفرمایم معتقد است که از نرخ هاى مخابرات بیشتر باید گرفت. ضمنا کار دیگرى که انجام مى دهیم، خدمات فورى است؛ مثلا کارهایى از قبیل خلافى ماشینها باید زود گرفته شود، ولى به دلایلى زود انجام نمى شود. وى مى گوید: «ارباب رجوع را با دروغ بفرست تا بروند» حال اگر من دروغ بگویم، گناه کرده، و به خلق خدا نیز ظلم نموده ام، و اگر راستش را بگویم، ارباب رجوع با من درگیر شده، کارم را هم از دست مى دهم. و مشکل دیگر این است که اگر کسى تلفن بزند و مبلغ آن 27 تومان شود، به خاطر نبودن پول خُرد، مجبور هستم 30 تومان بگیرم؛ با توجه به این مطلب وظیفه کارگر چیست؟