من در مكاني بودم كه آب براي وضو نبود ولي شخصي آبي در دست داشت كه با منت آنرا به من میداد، آيا آب گرفتن از او لازم بود تا وضو بگيرم يا خير به خاطر منتش بايد تيمم كنم؟
يك جريان طبيعى آب از چشمه سارهاى دامنه يك كوهستان از قديم الايّام وجود دارد، مزارع و باغاتى نيز از گذشته در اطراف مجراى آب مزبور به وجود آمده، كه از همين آب مشروب مى شده است. در سال هايى كه بارندگى زياد و مقدار آب بيش از نياز مزارع و باغات مىباشد مقدار آب زائد بر مصرف داخل در مسيل گرديده و پس از عبور از يك مسير كوهستانى لميزرع در فاصله 30 كيلومترى به مزرعه و روستاى ديگرى مىرسد كه اهالى آن روستا، آن را بر آب قنات خويش اضافه نموده و از آن استفاده مىكنند. در سال هاى كم باران مقدار آب بيش از نياز مصرفى مزارع بالادست نبوده و طبعاً آبى به روستاى بعدى نمىرسد و همين امر مايه نزاع بين اهالى دو روستاى مزبور شده كه هنوز نيز ادامه دارد. مقرّرات فقهى موجود و اصل 49 قانون اساسى و قانون توزيع عادلانه آب، مصوّب سال 1361 مجلس شوراى اسلامى، و ماده 156 قانون مدنى، مبنى بر حقّ تقدّم مزارعى كه به منبع آب نزديكترند، ظاهراً براى رفع خصومت و قطع مايه نزاع كافى نيست. لطفاً در اين موضوع نظر خود را در خصوص چگونگى حقّ تقدّم استفاده از آب چشمه سارهاى طبيعى كه توسّط آباديها و روستاهاى اطراف آن چشمه سارها به صورت سنّتى و بدون قرارداد مدوّن مورد بهرهبردارى قرار مىگيرد و موجب اختلاف مىشود بیان نمایید؟
فردى داراى ملک موروثى است از میان این ملک آب گرم خدادادى جریان داشته و دارد، فرد موردنظر آب گرم را بهصورت استخر درآورده و از استحمامکنندگان پول میگیرد و از بقیّه آب در مزرعه خود استفاده میبرد حال سؤال این است که آیا مالک زمین، مالک آب گرم هم هست؟ و یا کسى میتواند بدون پرداخت قیمت زمین و آب گرم، آنها را مصادره کند و حوضهای نامبرده را تبدیل به احسن کرده و خود مالک شود؟
روستایی داراى یکرشته قنات است که از داخل بعضى از خانههای مسکونى و باغها میگذرد و براى کشاورزى در خارج از باغها مورداستفاده قرار میگیرد. در این سالهای خشکسالی که مقدارى از آب قنات کم شده، بعضى از کشاورزان مدّعى هستند که مقدارى از آب قنات در منازل براثر خرابى نهر قدیمى و مقدارى هم در باغها به خاطر ریشهی درختان از بین میرود. لذا بنا دارند نهر این قنات را که از داخل خانهها عبور میکرده، به خارج از محل انتقال دهند و نهر داخل باغها را باسیمان اصلاح کنند که این کار با مخالفت صاحبان منازل و مالکین باغها روبرو شده است. چراکه آب داخل خانهها قطع میشود و درختان باغها، خشک خواهد شد؛ سؤال این است که:
1. آیا انتقال راهآب از منازلى که محل عبور آب بوده، به خارج از محل جایز است؟
2. درصورتیکه اصلاح نهر داخل منازل ممکن باشد، ولى مدّعیان اصرار داشته باشند که نهر قدیمى را به خارج محل انتقال دهند، این کار چه حکمى دارد؟
3. آیا سیمان کردن نهر داخل باغها بدون رضایت مالکین جایز است؟
4. درصورتیکه ممکن باشد نهر داخل باغ را با رضایت مالک به بیرون باغ منتقل کنند تا ضررى به درختهای باغ متوجّه نشود، تغییر مسیر آب چه حکمى دارد؟
فردی یک حلقه چاه عمیق در زمین اهدایى توسّط یک نفر از اهالى، صرفاً بهقصد تأمین آبلولهکشی روستا، با بودجه و سرمایهگذاری على السویه خانوارهاى موجود آن روستا و با پروانه جهاد سازندگى، حفر نموده. ولى مصالح و مخارج آن را (از قبیل منبع هوایى، لولههای آب و برق و دینامى که آب بهوسیله آن خارج میشود) همه و همه را جهاد سازندگى داده است
1. حال سؤال ین که مالک آب کیست؟ و کمکهای دولتى تملیک است، یا اباحه؟
2. آیا کمکهای دولتى مخصوص خانوارهاى زمان حفر است، یا شامل افراد و نسلهای آینده هم میشود؟
3. کسانى که از اولاد و بستگان حافران چاه در زمان حفر چاه نبوده و قهراً در پرداخت هزینههای چاه هم شرکت نکرده و بعدها صاحبمنزل شدهاند، (به فرض که کمکهای دولتى شامل اینها هم باشد)، آیا میتوانند به منزلشان لولهکشی نمایند؟ چنانچه پرداخت وجهى لازم باشد، آیا سهم هر نفر در زمان حفر معیار است، یا قیمت روز؟
4. اگر آب چاه تغییر یابد و دیگر قابل شرب نباشد و اهالى با توافق همدیگر بخواهند آب را در امور کشاورزى مصرف نمایند، آیا احکامى که در سؤالات سهگانه بالا آمد شامل این صورت هم میشود؟
اگر براثر جارى شدن آب از ناودان ملک به دیوار ملک دیگری به ملک دیگری ضرری وارد گردد، آیا خسارت بر عهده صاحبخانه که آب ناودان او بر روی دیوار دیگری ریخته شده است؟ و درصورتیکه کارشناسى براى تشخیص مسئله بیاورند و برای این امر نیز هزینهای بپردازد این هزینه بر عهده کیست؟
چنانچه شخصی بنا بر ضرورت شغلی برای رعایت موازین بهداشتى، مجبور باشد که هرروز یک یا چند بار در استخر «کلر و آب» فرورفته و خارج شود، روزهی او چه حکمى دارد؟
اگر شخصی برای فرار از روزه به فردی که مقلد معظم له است بگوید: با فروبردن سر در آب روزه را باطل کند و بعد از اتمام ماه رمضان، برای جبران کفاره آن به آیتالله سیستانی عدول نماید، این کار جایز است؟