«السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ، عَلَيْكُمْ مِنّى جَميعاً سَلامُ اللَّهِ ابَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ؛سلام بر تو و بر روان هايى كه فرود آمدند به آستانت، بر شما همگى از جانب من سلام خدا باد هميشه تا من برجايم و برجاست شب و روز»[1]
معنای روح
در فرازی از زیارت عاشورا می خوانیم: السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ؛ سلام بر تو و بر روان هايى كه فرود آمدند به آستانت».[2]
ارواح جمع روح است و در اصل به معنى نفس كشيدن و دميدن است؛ لذا روح به معنى«جان» و«تنفس» است. [3]،[4]
بعضى از ارباب لغت معتقدند كه «روح» در اصل از «ريح» مشتق شده كه به معنى باد و نسيم هوا است؛ و اگر «روح انسان» كه گوهر مستقل مجردى است، به اين نام، ناميده شده، به خاطر آن است كه از نظر تحرك، حيات آفرينى و ناپيدا بودن، همچون «نفس و باد» است.[5]
لذا روح انسان همان گوهر مستقل و مجردى است كه سرچشمه حيات و تفكّر و انديشه است، و جوهر لطيفى است كه از نظر تحرّك و حيات بخش بودن همچون نَفَس و نسيم است، به علاوه پيوند روح با بدن رابطه نزديكى با نفس كشيدن دارد؛ لذا اين كلمه در مورد روح انسان استعمال شده است.[6]زیرا روح چيزى جز خواصّ مادّه نيست، به عبارت دیگر روح در عين اين كه موجودى مافوق مادّه است، پيوند و ارتباط و اتّصال فوق العاده با جسم و مادّه دارد.[7]
بر این اساس معنى اصلى اين مادّه ظهور و جريان يك امر لطيف است، خواه در عالم جسم باشد يا در عالم جان و معنى؛ و به همين دليل به ظهور مقام نبوّت و جريان وحى و تجلّى نور حق نيز اين كلمه اطلاق شده است.[8]
منظور از «ارواح» در عبارت «وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ»
اكنون سخن در اين است كه منظور از ارواح در فراز مورد بحث چيست؟[9] البته، «روح» معانى مختلفى دارد كه در هر مورد، به تناسب قرائن موجود، ممكن است مفهوم خاصى ببخشد؛ روح انسان، روح به معناى قرآن، و روح به معناى «روح القدس» و به معناى فرشته وحى، همه از معانى «روح» است.[10]
لذا شاید گفته شود منظور از ارواح در این فراز نورانی، ملائكه اطراف قبر آن حضرت هستند كه رحل اقامت خود را بر در خانه ی آن حضرت انداخته و شب و روز بر آن حضرت گریان میباشند.[11]
همانگونه که در روایات مختلف می خوانیم هيچ ملك مقرّب و پيامبر مرسلى نيست مگر اين كه از خدا طلب مى كند كه اذن زيارت امام حسين عليه السلام را برايش صادر كند، پس پيوسته، فوجى از ارواح انبيا و فرشتگان (از آسمانها) پايين مى آيند و فوجى بالا مى روند.[12]،[13]
و یا این روایت که هر شب هفتاد هزار فرشته از آسمان فرود مى آيند و پس از طواف خانه خدا و زيارت قبر پيامبر صلى الله عليه و آله واميرمؤمنان عليه السلام، به زيارت قبر امام حسين عليه السلام مى روند وقبل از طلوع خورشيد به آسمان عروج مى كنند.[14]،[15]
و نیز از این فراز روایی می خوانیم: خداوند هزاران فرشته را مأمور قبر امام حسين عليه السلام قرار داده، و هيچ زائرى به زيارت آن حضرت نمى رود مگر اين كه از او استقبال مى كنند، و هيچ زائرى با آن حضرت وداع نمى كند مگر اين كه او را بدرقه مى نمايند، و هيچ زائرى مريض نمى شود مگر اين كه از او عيادت مى كنند و هيچ زائرى نمى ميرد مگر اين كه بر جنازه اش نماز مى خوانند و بعد از مرگش براى او استغفار مى كنند،[16] و مطابق روايت ديگرى اگر در اثناى سفر از دنيا برود ملائكه غسلش مى دهند و درهاى بهشت به رويش باز مى شود!.[17] هم چنین هفتاد هزار فرشته را خداوند مأمور قبر امام حسين عليه السلام قرار داده كه در آن جا عبادت خدا بجا مى آورند و يك نماز آنان برابر با هزار نماز از انسان هاست، ثواب نمازشان براى زوّار قبر امام حسين عليه السلام نوشته مى شود![18]،[19]
لیکن از قرائن موجود در زیارت نامه، می توان دریافت که مراد از ارواح مورد سلام، همان شهدای همراه سید الشهداء در سرزمین کربلا هستند. شهدایی که در چند ساعت به بالاترين شرافت هاى دنيوى و اخروى دست يافتند و كارشان آنچنان بركتى داشت که منشأ تمام انقلاب ها و برنامه هاى اسلامى شد[20]لذا می خوانیم:«السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلى اوْلادِ الْحُسَيْنِ، وَعَلى اصْحابِ الْحُسَيْنِ؛ سلام بر حسين و بر على فرزند حسين و بر فرزندان حسين و بر اصحاب و ياران حسين»[21]
اين نكته نیز مشهور است كه یکی از ابعاد اهميت زيارت عاشورا، به سبب زيارت شهداى كربلا است[22]همانگونه که محتوای کلی زیارت عاشورا سلام بر سید الشهداء، فرزندان و یاران او، اعلام دوستی و وفاداری نسبت به آن حضرت و بیان بیزاری از دشمنان ایشان است.[23]
اینگونه است که وقتی جابر بن عبداللَّه انصارى براى زيارت قبر امام حسين عليه السلام حركت كرد و به كربلا رسيد، خطاب به ساير شهيدان گفت:«أَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الْأَرْواحُ الَّتي حَلَّتْ بِفِناءِ الْحُسَيْنِ، وَأَناخَتْ بِرَحْلِهِ، أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ، وَآتَيْتُمُ الزَّكاةَ، وَأَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَجاهَدْتُمُ الْمُلْحِدينَ، وَعَبَدْتُمُ اللَّهَ حَتّى أَتاكُمُ الْيَقينُ ؛ درود بر شما اى ارواحى كه بر آستان حسين فرود آمده، و در كنارش آرام گرفتيد؛ گواهى مى دهم كه شما نماز را بر پا داشتيد و زكات را ادا كرديد، امر به معروف و نهى از منكر نموديد و با ملحدان و بى دينان پيكار كرديد و تا هنگام مرگ خدا را عبادت نموديد».[24]
آنگاه افزود: «وَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَقَدْ شارَكْناكُمْ فيما دَخَلْتُمْ فيهِ ؛ سوگند به خدايى كه محمد را به حق براى پيامبرى برانگيخت، ما با شما شهيدان در راهى كه وارد شده ايد، شريكيم!».[25]
در زیارت نامه های دیگر نیز برای سید الشهداء علیه السلام پس از زیارت بر امام حسین علیه السلام و علی اکبر علیه السلام وارد شده است که به جانب ساير شهدا توجّه كنید و به قصد زيارت آنها بخوانید:«السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اوْلِيآءَ اللَّهِ وَاحِبَّآئَهُ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اصْفِيآءَ اللَّهِ وَاوِدَّآئَهُ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا انْصارَ دينِ اللَّهِ وَانْصارَ نَبِيّهِ، وَانْصارَ اميرِ الْمُؤْمِنينَ، وَانْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ...؛سلام بر شما اى اوليا و دوستداران خدا، سلام بر شما اى برگزيدگان با محبّت و عاشق خدا، سلام بر شما اى ياوران دين خدا و ياوران پيامبرش و ياوران اميرمؤمنان و ياوران فاطمه سرور بانوان جهانيان..»[26]
ظاهر زیارت نیز سلام بر افرادی است که در رکاب آن حضرت به وصال معشوق رسیده اند لذا احتمال دوم به صحت نزدیکتر است[27]،[28]
تأملی در مفهوم «حلت بفنائك»
منظور از «فنا» در عبارت «حلت بفنائک»، نه به معنای فانی شدن بلکه به معنای آستانه، پیشگاه و درگاه است، حال اسلام در تعليمات خود اين درس بزرگ را به ما آموخته بود كه شهادت در راه خدا و در طريق حق و عدالت و تبعیت از امام ، نه به معنى فناء و نابودى و مرگ ، بلكه سعادت است و زندگى جاويدان و افتخار ابدى.[29]
سربازانى كه چنين درسى را در اين مكتب بزرگ آموخته اند هرگز قابل مقايسه با سربازان عادى نيستند، سرباز عادى به حفظ جان خود مى انديشد، اما آنها براى حفظ مكتب پيكار مى كنند و پروانه وار مى سوزند و قربانى مى شوند و افتخار مى كنند.[30]
لذا این عبارت، کنایه از فدا شدن شهدای کربلا در پیشگاه با عظمت سرور و سالار شهیدان بوده و بیانگر تسلیم بودن آن شهیدان والا مقام در برابر خواست و اراده امام و مولای خود است، هم چنان که شهدای کربلا در شب عاشورا نيز با پيشوای خود هم صدا شدند و در آن جلسه تاريخى معروف، هنگامى كه امام عليه السّلام بيعت خود را از آنها برداشت و به آنان اجازه بازگشت داد، هر يك از آنان به نوبه خود برخاستند و با عبارات مختلف كه امروز به صورت يك حماسه جاويدان، در تاريخچه كربلا باقى مانده، بيان داشتند تا آنجا كه بعضى گفتند كه ما ايستاده ايم، هر چند شهيد شويم، سپس پيكر ما را بسوزانند و بار ديگر زنده شويم و اگر هفتاد بار اين كار تكرار گردد، دست از حمايت تو كه حمايت حق و عدالت است بر نمى داريم.[31]،[32]و اینگونه ياران جانباز سید الشهدا علیه السلام، در راه عشق به حقّ و فضيلت و براى خدا همه چيز خود را فدا كردند؟![33]
این مسأله مهم «ماهيت بيعت» را آشکار می سازد که يك نوع قرار داد و معاهده ميان بيعت كننده از يك سو، و بيعت پذير از سوى ديگر است، و محتواى آن بر مبنای قانون كلى«أَوْفُوا بِالْعُقُودِ؛[34]به پیمان ها وفا کنید» اطاعت و پيروى و حمايت و دفاع از بيعت شونده است.[35]
لذا بيعت «تعهد اطاعت» و یک نوع عقد لازم از سوى بيعت كننده است كه عمل بر طبق آن واجب مى باشد، بنا بر اين بيعت كننده حق فسخ را ندارد، ولى بيعت پذير چنانچه صلاح بداند مى تواند بيعت خود را بر دارد و فسخ كند، در اينصورت بيعت كننده از التزام و عهد خود آزاد مى گردد.[36]،[37]
با همۀ این تفاسیر صحنه اعلان وفادارى اصحاب در شب عاشورا علیرغم برداشتن بعیت، از زيباترين و باشكوه ترين صحنه هاى تاريخ بشرى و مبین معنای حقیقی تسلیم بودن آن شهیدان والا مقام در برابر خواست و اراده امام و مولای خوداست.[38]
که نشان مى دهد یاران امام حسین علیه السلام افرادى مؤمن، وفادار، فداكار و پاكباخته بوده اند. گواه روشن اين حقيقت، سخن امام عليه السلام در شب عاشورا در وصف ياران خويش است كه فرمود:«فَإِنِّي لا أَعْلَمُ أَصْحاباً أَوْلَى وَ لا خَيْراً مِنْ أَصْحابِي، وَ لَاأَهْلَ بَيْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي ؛ من يارانى بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بيتى نيكوكارتر و به وظيفه خويشاوندى پاى بندتر از اهل بيتم نمى شناسم».[39]،[40]
اتحاد روحانی با امام حسین علیه السلام
در فراز پایانی از این بخش از زیارت عاشورا می خوانیم:«عَلَیكُمْ مِنِّی جَمِیعا سَلامُ اللَّهِ أَبَدا مَا بَقِیتُ وَ بَقِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ؛ بر شما همگى از جانب من سلام خدا باد هميشه تا من برجايم و برجاست شب و روز »[41]
مراد از سلام این است که خداوند آن ذوات مقدسه را از جمیع کاستی ها و عیوب حفظ و سلامت نگه داشته است، و اینگونه خداوند متعال در قرآن کریم در باب صفت عبادالرّحمن مى فرمايد:أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَ سَلَاماً* خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقَاماً[42]؛(آرى،) آنها (عبادالرّحمن) هستند كه درجات عالى بهشت در برابر شكيباييشان به آنان پاداش داده مى شود؛ و در آن، با تحيّت و سلام رو به رو مى شوند. در حالى كه جاودانه در آن خواهند ماند؛ چه قرارگاه و محلّ اقامت خوبى!»[43]
لذاعبادالرحمن با فتح قلّه عبوديّت و بندگى، به مقامى مى رسند كه فرشتگان خداوند به ملاقات آنها مى آيند، و به آنها تحيّت و سالم مى گويند![44]
از آنجا که انسان خود را شایسته سلام به ذوات مقدسه نمی داند لذا خود را حامل سلام خدا کرده و به این اعتبار بر آنها سلام و تحیت می فرستد؛ تحيّت و سلامی که مايه احترام و اظهار محبت همیشگی نسبت به ائمۀ معصومین علیهم السلام است و به نوعی پیوند و اتحاد روحانی با حضرت سیدالشهدا علیه السلام است که از محبت فطری مردم در جوامع بشری به نهضت امام حسین علیه السلام نشأت می گیرد[45]،[46]
به بیان سيّد قطب :«فَما مِنْ شَهِيدٍ فِي الْأَرْضِ تَهْتَزُّ لَهُ الْجَوانِحُ بِالْحُبِّ وَالْعَطْفِ، وَ تَهْفُو لَهُ الْقُلُوبُ، وَ تَجِيشُ بِالْغَيْرَةِ وَ الْفِداءِ كَالْحُسَيْنِ- رِضْوانُ اللَّهِ عَلَيْهِ- يَسْتَوِي فِي هذا الْمُتَشَيِّعُونَ وَ غَيْرُ الْمُتَشَيِّعِينَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ كَثِيرٍ مِنْ غَيْرِ الْمُسْلِمِينَ ؛ هيچ شهيدى در روى زمين يافت نمى شود كه همانند حسين (رضوان اللَّه عليه) تمام وجود انسان ها به خاطر محبّت و علاقه به او به لرزه درآيد و دل ها براى او به طپش افتد و براى ايثار و فداكارى آماده شود. در اين الگو گرفتن (از حسين عليه السلام) شيعه و غير شيعه از ديگر مسلمانان، بلكه بسيارى از غير مسلمانان برابرند».[47]
سخن آخر:(با حسین علیه السلام همیشه و همه جا)
منظور از جمله « سَلامُ اللَّهِ أَبَدا مَا بَقِیتُ وَ بَقِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ؛[48] سلام خدا باد هميشه تا من برجايم و برجاست شب و روز » ؛ تداوم پیروی و تبعیت از نهضت حسینی است زیرا«سلام »، در لغت به معناى اطاعت است، و اين واژه، حاکی از تسليم بودن در برابر فرمان خدا است.[49]،[50]
و از آنجا که نهضت انبیاء زمان و مكان را در مى نوردد و به عصر و زمان خاص و مكان خاصّى محدود نمى شود.[51]لذا نهضت عاشور يك نهضت فرا زمانى و فرامكانى است و نفوذ نهضت حسینی در طول زمان ، عرض و گستره جغرافيايى زمين، عمق و نفوذ ژرف در جان آزادگان جهان شگفت آور است.[52]
حال ما نیز باید به نحو مستمر شجاعت ها، فداكارى ها، مبارزه با شرك و ظلم و باطل و دفاع آنها را از حق درروح خود حاضر كنيم و در فكر فرو رويم كه بر ما لازم است به پيشواى بزرگ خود اقتدا كنيم و گامى در جاى گام هاى آن حضرت بگذاريم و در حلقه پيروان او درآييم که اين خود نوعى شفاعت تكوينى است.[53]
از این رو نيز زمانى كه به زيارت تربت پاكش در كربلا مى رويم و محلّ شهادت آن حضرت عليه السلام و ياران پاكبازش را از نزديك مى نگريم احساس كنيم كه ما نيز بايد درهمان مسير و در همان طريق وارد شويم و با يزيديان زمان خود به پيكار برخيزيم و اسلامى را كه آن حضرت براى حفظ آن، خون خود و خون عزيزان و يارانش را فدا كرد زنده نگه داريم و در وجود خود پياده كنيم، حريمش را پاس داريم و در برابر دشمنانى كه در هر عصر و زمانى وجود دارند بايستيم و دفاع كنيم تا مشمول شفاعت آن بزرگوار شويم و این است رمز حقیقی سلام هميشه ي خدا برحسين علیه السلام.[54]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص395.
[2] همان.
[3] مفردات.
[4] تفسير نمونه ؛ ج 10 ؛ ص58.
[5] لغات در تفسير نمونه ؛ ص258.
[6] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص113.
[7] ارتباط با ارواح ؛ ص39.
[8] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص113.
[9] تفسير نمونه ؛ ج 12 ؛ ص252.
[10] سورۀ اسراء؛ آيه 85( تفسیر نمونه؛ج 12؛ ص 277)، سورۀ زمر؛ آيه 42(تفسیر نمونه؛ ج 19؛ ص 504)، سورۀ معارج؛ آيه 4(تفسیر نمونه؛ ج 25؛ ص 26).
[11] كليات مفاتيح نوين ؛ ص358.
[12] كامل الزيارات؛ ب 39؛ ص 114؛ ح 4.
[13] كليات مفاتيح نوين ؛ ص358.
[14] كامل الزيارات؛ ب 39؛ ص 114؛ ح 2.
[15] كليات مفاتيح نوين ؛ ص358.
[16] كامل الزيارات؛ ب 39؛ص 119؛ ح 1.
[17] همان؛ ب 46؛ ص 128؛ ح 2.
[18] همان؛ ب 42؛ ص 121؛ ح 1.
[19] كليات مفاتيح نوين ؛ ص358.
[20] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص74.
[21] كليات مفاتيح نوين ؛ ص399.
[22] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص635.
[23] همان.
[24] همان؛ ص 624.
[25] همان.
[26] كليات مفاتيح نوين، ص: 429.
[27] شفاء الصدور؛ ص171.
[28] كليات مفاتيح نوين، ص: 429.
[29] تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص523.
[30] همان.
[31] ر.ک: بحار الانوار؛ ج 44؛ ص 392 به بعد .
[32] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 2 ؛ ص340.
[33] فلسفه شهادت ؛ ص14.
[34] سورۀ مائده؛ آیۀ 1.
[35] تفسير نمونه ؛ ج 22 ؛ ص71.
[36] در ماجراى كربلا مى خوانيم كه امام حسين علیه السلام شب عاشورا خطبه خواند و ضمن اظهار قدردانى از يارانش بيعت خود را از آنها برداشت، تا هر جا مى خواهند بروند،ولى آنها هم چنان وفادار ماندند.( کامل؛ ج 4؛ ص 57).
[37] تفسير نمونه ؛ ج 22 ؛ ص71.
[38] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 449.
[39] تاريخ طبرى؛ ج 4؛ ص 317 ، بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 392.
[40] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص30.
[41] كليات مفاتيح نوين ؛ ص395.
[42] سوره فرقان؛آیۀ75و76.
[43] والاترين بندگان ؛ ص247.
[44] والاترين بندگان ؛ ص248.
[45] تفسير نمونه؛ ج 15؛ ص 171.
[46] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص366.
[47] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص 663.
[48] كليات مفاتيح نوين ؛ ص395.
[49] سورۀ بقره؛ آيه 208( تفسیر نمونه؛ ج 2؛ ص 101).
[50] لغات در تفسير نمونه ؛ ص298.
[51] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص662.
[52] همان ؛ ص34.
[53] اهداف قيام حسينى ؛ ص119.
[54] همان.