در يك منازعه دسته جمعى بر اثر اصابت سنگ به ناحيه سر شخصى، وى به قتل مىرسد، على رغم انكار متّهم، به لحاظ وجود قرائن ظنيّه شخصى، با اجراى مراسم قسامه به وسيله اولياى دم، متّهم به قصاص نفس محكوم مىشود ولی در حين اجراى حكم، فرزند متّهم اقرار به قتل مىنمايد و مىگويد كه مىخواسته شخص ديگرى را كه يكى از بستگانش را به سختى مجروح كرده است، با سنگ مضروب نمايد؛ ولى سنگ به مقتول كه در مجاورت شخص مورد نظر بوده، برخورد كرده است. اينك با فرض اين كه عمل هر دو نفر (شخصى كه ابتدا محكوم به قصاص شد و مُقِرّ) در صورت انتساب قتل به هر كدام، و با توجّه به اين كه اولياى دم با اعلام نظر خود مبنى بر اين كه قتل به وسيله اوّلى صورت پذيرفته، على رغم اصرار دادگاه در اعلام شكايت عليه يكى از دو نفر، عليه هيچ كدام از اين دو بطور منجّز اعلام شكايت ننموده بلكه اعلام داشتهاند، از هر كدام كه دادگاه او را قاتل تشخيص دهد، شاكى و تقاضاى قصاص دارند؛ حال سؤال این است که تكليف دادگاه در مواجهه با شكايت اولياى دم، كه تعيين قاتل را به دادگاه واگذار نمودهاند، چيست؟ آيا اقرار شخص دوّم مىتواند به عنوان قرينه معارضى، موجب خروج موضوع (از باب لوث) نسبت به شخص اوّل گردد؟
با توجّه به قاعده ى «البیّنة على المدّعى و الیمین على من انکر» و با عنایت به حدیث شریف «لایمین فى حدّ» بفرمایید:
الف) در صورت فقدان بیّنه و اقرار در دعاوى کیفرى، آیا شاکى مى تواند از متّهم تقاضاى قسم نماید؟
ب) در صورت مثبت بودن پاسخ، در صورت نکول متّهم و ردّ قسم به شاکى، آیا با قسم شاکى مى توان نامبرده را به مجازات مقرّر محکوم نمود؟ج) چنانچه متّهم عمل ارتکابى را انکار نماید، و بگوید: «اگر شاکى قسم یاد کند مسؤولیّت آن را مى پذیرم» آیا به استناد حلف شاکى مى توان متّهم را به مجازات جرم ارتکابى محکوم نمود؟د) در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا در جرائمى مانند سرقت ـ که داراى جنبه حقّ اللّهى و حق النّاسى هر دو مى باشد ـ از جهت اثبات جنبه مالى و کیفرى تفاوتى وجود دارد؟هــ) در فرض فوق آیا بین حدود، قصاص، دیات و تعزیرات تفاوتى هست؟
هزينه درمان و بهبود شخصي که در اثر اجراي حد يا قصاص اطراف، يکي از اعضاي خود را از دست داده، به عهده بيت المال است يا محکوم عليه؟ و چنانچه به عهده بيت المال باشد، حکم اختصاص به معالجات اوليه دارد يا معالجات بعدي را نيز در بر ميگيرد؟ و تفاوتي بين حد و قصاص در این مورد وجود دارد؟
مردى همسر خود را به قتل مى رساند و اولیاى دم، از جمله فرزندان مقتول، تقاضاى قصاص مى نمایند، با توجّه به این که اگر پدر فرزند خود را بکشد، قصاص نمى شود، آیا فرزندان مى توانند تقاضاى قصاص پدر را بنمایند؟
چنانچه به تشخیص پزشکى قانونى اجراى حدّ یا قصاص عضو بر فرد بیمار یا شخص سالمى، که دچار ضعف شدید جسمانى است، باعث مرگ یا ابتلاى وى به بیمارى یا تشدید آن گردد، تکلیف چیست؟
اگر اولیاى دم تقاضاى قصاص کنند، آیا تا قبل از اجراى حکم فقط مى توانند عفو کنند؟ یا امکان مطالبه دیه نیز وجود دارد؟ آیا در این حالت مى توانند با قاتل مصالحه و چیزى زاید بر دیه مطالبه کنند؟
در صورتی که سه زن و سه مرد مشارکتاً دو برادر و دو خواهر را عمداً به قتل برسانند، اگر اولیاء دم مقتولین بخواهند همه قاتلین را قصاص کنند به هر یک از قاتلین باید چه مقدار از دیه به عنوان تفاضل دیه داده شود؟
با توجّه به عدم جواز قصاص مسلمان در برابر کافر، آیا اسلام آوردن قاتل پس از ارتکاب قتل کافر، مانع از اجراى قصاص مى شود؟ و آیا بین اسلام آوردن ظاهرى (به انگیزه فرار از قصاص) با اسلام واقعى قلبى تفاوتى در حکم به وجود می آورد؟و
در صورتى که مردى زوجه اش را عمداً به قتل برساند و ورّاث مقتوله منحصر به مادر و یک دختر باشد و با عنایت به عدم امکان قصاص پدر توسط دختر و تقاضاى قصاص قاتل توسّط مادر مقتوله: الف) با عنایت به لزوم پرداخت نصف دیه توسط متقاضیّه قصاص به قاتل، آیا نسبت به سهم دختر باید دیه پرداخت کند یا خیر و با توجّه به این که قاتل داراى پدر مى باشد که جدّ صغیره محسوب مى شود، آیا رعایت غبطه صغیر، و تقاضاى دیه یا عفو به عهده جد مى باشد یا خیر؟ ب) در صورت امتناع و یا عدم توانایى مالى متقاضى قصاص نسبت به پرداخت دیات متعلّقه، آیا حقّ قصاص ساقط یا تبدیل به دیه مى گردد یا اجراى آن به تأخیر مى افتد و در صورت تاخیر، آیا محکوم از زندان آزاد مى گردد یا خیر؟
اگر ولی دم مقتول بگویند که ما از قصاص گذشت کرده و دیه می خواهیم ولی قاتل بگوید که من به هیچ وجه دیه نمی دهم از زندگی سیر شدم ومی خواهم که قصاص بشوم در اینجا قاتل را باید قصاص کرد یا اینکه به پرداخت دیه محکوم می شود؟
در مورد حکم قصاص، تساوی حقوق زن و مرد در چیست؟ با توجه به این که در حال حاضر در برخی از خانواده ها نان آور خانواده زن است، مثل خانواده هایی که مرد آن معتاد بوده یا فوت کرده است و سرپرستی بچه ها و تأمین معاش آنها نیز با مادر است یا زن و مردهایی که هر دو شاغل بوده و در برخی از موارد حقوق ماهیانه زن بیشتر از مرد است. اگر مردی چنین زنی، را چه به عمد یا غیر عمد به قتل برساند، باز حکم او قصاص نیست و حتماً باید برای قصاص نیمی از دیه پرداخت شود؟
با عنایت به این که اگر شخصى دست راست دیگرى را قطع نماید، به هنگام قصاص چنانچه جانى فاقد دست راست باشد دست چپ او، و در صورت فقدان دست چپ، پاى او قطع مى گردد، بفرمایید: آیا این حکم در مورد پا و دیگر اعضاى زوج بدن نیز قابل اجرا است؟ مثلا اگر جانى پاى راست ندارد، و پاى راست دیگرى را قطع کرده، آیا این جا نیز ابتدا پاى چپ وى و در صورت فقدان آن، دست او قطع مى گردد؟
فردى که دستش قطع شده، دست فرد دیگرى را به خود پیوند مى زند، آن گاه این دست توسّط دیگرى قطع مى شود، آیا بین صورتى که دست پیوند زده شده به طور کامل ترمیم یافته، و صورتى که به طور ناقص بهبود یافته، تفاوتى وجود دارد؟