دختری بدون اذن پدر ازدواجکرده و نزدیکی داشتهاند، الآن نزدیک 4 ماه است که هیچ ارتباطی با او ندارد و در حال حاضر خواستگار دارد، الآن هرچقدر اصرار مرد میکند طلاق جاری کند اصلاً قبول نمیکند، اگر هم طلاق جاری کند باید عده نگهدارم. آبرویم به خطر میافتد، لطفاً راهنمایی نمایید؟
افرادی هستند که منزل مسکونیشان در کنار مدارس دخترانه است، گاهى از اوقات، مخصوصاً به هنگام مراسم صبحگاهى دانشآموزان، صداى آنها را در حال قرائت قرآن، یا دعا، یا سرودهاى دستهجمعی مىشنویم، حکم آن چیست؟
اگر پزشک بهطورقطع تشخیص دهد که فرزندان بعدى زنوشوهری، ناقصالعضو خواهند شد، بفرمایید:
1. آیا بر طبیب واجب است، در صورت سؤال والدین، واقعیّت را به آنان اطلاع دهد؟
2. آیا در صورت عدم سؤال، بر طبیب واجب است به آنان بگوید تا از پیدا کردن چنین فرزندانى جلوگیرى نمایند؟ اگر واجب نیست، آیا گفتنش حرام است؟
3. اگر طبیب احتمال دهد که در صورت اطّلاع والدین از این مطلب، هر بار که فرزندى پیدا کنند، اقدام به سقط وى خواهند نمود، در اینجا وظیفه طبیب چیست؟
شغل بعضى از خانمها ذکر توسّل به اهلبیت (علیهمالسلام) در مجالس زنانه است، گاهى از اوقات درزمانی که مشغول روضهخوانی هستند مرد و یا بچههایى که خوب و بد را میفهمند وارد حیاط آن خانه میشوند و صداى این خانم را میشنوند، حکم این قبیل روضهخوانیها چیست؟
چنانچه طبق فتوای مجتهد شوهر پوشاندن انگشتر و حلقهی ازدواج واجب باشد اما طبق فتوای مجتهد زن لازم نباشد، آیا شوهر میتواند زن را منع نماید و آیا زن باید اطاعت نماید؟
خانمی درگذشته یک گناه بزرگ کرده و فرزند خود را که متعلّق به همسرش نبوده را به او نسبت داده است، شوهر نیز چون عقد کرده نبودهاند از او میخواهد بچه را سقط کند، الآن پشیمان شده، حالا وظیفهی او چیست؟(درصورتیکه اگر نگوید مسئله انتساب آن فرزند و ارث و مسئله محرمیت اگر دختر باشد مخفی میماند و اگر بگوید زندگیاش به هم میخورد)
آیا حکومت میتواند، یا بر او لازم است، از بدحجابى یا بىحجابى بعضى از خانمهایى که در این امر مهم کوتاهى مىکنند، جلوگیرى نماید؟ توضیح اینکه: بنده دانشجو هستم. چندى قبل استاد در کلاس این شُبهه را مطرح کرد و مدّعى شد که هیچ دلیل فقهى وجود ندارد که حکومت را ملزم کند تا مواظب حجاب خانمها باشد، همانطور که وظیفه ندارد مواظب نماز صبح افراد باشد. علاوه بر این گفتند: حضرت امیر (ع) دستور داده که حجاب راازسرکنیزانى که خودراشبیه زنان آزادکرده بودند، بردارند. نظر شما چیست؟
آیا وظیفه زن مسلمان صرفاً تمکین است؟ اگر چنین است، نگهداری از فرزندان، نظافت منزل، شستشوی ظروف و البسه و پختوپز وظیفه کیست؟ تقسیمکاری که رسولالله (صلیالله علیه و آله) بین دختر گرامی و داماد عزیزش انجام داد (وسائل الشیعه، ج 14، ابواب مقدمات النکاح، باب 89، ح 1) که کار بیرون منزل را به علی (علیهالسلام) و کار درون منزل را به زهرا (سلامالله علیها) واگذار کرد به چه معنایی است؟ اگر فلسفهی ازدواج، فقط رفع شهوت است، آیا بهتر نیست مرد با هزینهای کمتر از آوردن زن به خانه بهعنوان موجودی پرخرج، شهوتش را بیرون خانه به طریق شرعی (صیغه) رفع کند؟ اگر وظیفهی زن صرفاً تمکین است، چرا مرد مخارج عروسی، خوردوخوراک، لباس، وسایل رفاهی، پزشکی، درمانی، مهریه، شیربها و مانند آن را بر گردن میگیرد؟ بهتر نیست مجرد و بیمسئولیت به کار و عبادت وزندگی خود بپردازد؟ نه دغدغه خاطری، نه دلبستگی، نه ترس از دست دادنی، نه جنگ اعصابی و نه نگرانیهای دیگر. لطفاً نظرتان را بهطور صریح در این زمینه بیان فرمایید.
اگر دختر و پسری آزمایش خون دادند ولی نتیجه آزمایش بهگونهای بود که با یکدیگر همخوانی نداشتند، درحالیکه صیغه عقد دائم قبلاً خواندهشده بود تکلیف آنها چیست؟
بنده یک دختر طلبه هستم که برای رعایت کاملتر مسائل شرعی و عمل کردن بر طبق این حدیث شریف حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) که فرمودهاند: «بهترین زنان کسی است که نه مردی او را ببیند و نه او مردی را ببیند» از پوشیه استفاده میکنم و از نشستن بر سر سفرهای که نامحرم سر آن سفره باشد اجتناب میکنم و از معاشرت و نشستوبرخاست بانامحرمها ابا دارم لکن بنده از طرف مردم و اقوام و نزدیکان مورد مواخذه واقع میشوم و درنهایت تعجب بعضیها این عمل من را مخالف شریعت قلمداد میکنند. خواهشمند است که برای واضح شدن این مسئله نظر خود را در خصوص اینگونه رفتار بهصورت کامل واضح بیان فرمایید.
خانمی با مردی عقد موقت خوانده و قرار شده هر وقت خواستگار برای زن آمد عقدرو فسخ كنند و در محضر به زن حق فسخ یکطرفه را داده است، ولي حالا كه زن خواستگار دارد مرد زده زير قولش و قبول نمیکند و میگوید نمیزارم ازدواج كنی، وظیفهی زن چیست؟
خانمی با مردی عقد موقّت خوانده که زمان عقد را با رضایت زن، فقط مرد میداند. الآن یک سالی است آن مرد ناپدیدشده آیا زن میتواند با مرد دیگری ازدواج کند؟