شوهرم پزشك محترم و مطلعی بوده كه بعد از چند سال زندگانى مشترك زناشويى متأسفانه مبتلا به جنون شد. من اختلال حواس او را به دادگاه اعلام و پزشك قانونى هم مراتب را تأييد كرده است، درصورتیکه حاكم شرع حجر را ثابت و او را محجورعلیه بداند، آيا با صرف صدور حكم حجر، عقد نكاح فسخ مىشود؟ يا جهت وقوع فسخ ازدواج باز بايد به محكمه مراجعه شود؟
آيا زوج مى تواند طلاهايى را كه براى زوجه اش در زمان عقد يا عروسى يا پس از آن خريده و تحويل او داده است و معلوم نيست كه قصد تمليك داشته يا نه؟ و نيز وضعيت هبه آن نامعلوم است، هرچند احتمال هبه در قبال اعمال مشروع غير از استمتاعات زياد است، استرداد نمايد؟
زوجينى كه قرابت نسبى ندارند در مورد مالى اختلاف دارند زوج به عنوان اين كه فلان مال را به زوجه هبه كرده بخواهد رجوع كند، و زوجه مدّعى باشد شوهر به بيع يا صلح يا مانند آن از عقود لازمه به او تمليك كرده و بيّنه و مانند آن هم در بين نباشد، قول كدام يك مسموع است؟ اگر زوجه در فرض هبه، مدعى از بين رفتن يا تغيير و تبديل عين موهوبه باشد و زوج منكر باشد حكم چگونه است؟
من زمان مجرد دو ميليون پسانداز داشتم که اوايل ازدواجم همسرم اين پول را بهعنوان قرض از بنده گرفتند که دو سال ديگر برگردانند، ولي الآن چهار سال است و از پول خبري نيست. و من الآن بدون اینکه شوهرم بداند براي خانوادهام هدايايي میخرم. آيا مشکل شرعي دارد. و بعید ميدانم همسر من اين پول را به من برگرداند، و من راضي نيستم.
مسأله 2396ـ هرگاه مردى از دنيا برود و فرزند نداشته باشد، يک چهارم مال او را همسر دائمى او مى برد و بقيّه را ورثه ديگر و هرگاه از آن زن يا از زن ديگر فرزند داشته باشد، يک هشتم مال به زن او مى رسد و بقيّه به وارثان ديگر.
آیا زوجه مطلقه شرعاً می تواند مطالبه مبلغی را بنماید که در زمان بقای زوجیت بابت فک رهن ملکی پرداخت نموده که متعلق به زوج بوده و پس از فک رهن از سوی زوجه ، زوج بدون دریافت وجهی کلاً ملک مزبور را به زوجه بابت مهریه منتقل نموده است و زوجه با قبول آن خود را در دادگاه مطلقه نموده است؟
شما اخیرا در مورد پاسخ خانمی که شرایطی برای ازدواج گذاشته بوده ، فرموده اید که در هیچ کجای دنیا با هیچ برده ای چنین رفتاری نمی شود ، ولی استاد عزیزم ، آن شرایط دقیقا به صورت شرعی شده در اسلام در مورد زن اجرا می شود ، مثل عدم حق طلاق ، عدم مسافرت خارج بدون اجازه ی همسر ، عدم حضانت فرزند و تمکین در امر زناشویی ( که اگر زن تمکین نکند مرتکب نشوز شده و می شود او را طلاق داد ) ، نظرتان در مورد این مسائلی که باعث می شود مرد برده بشود ، اما در مورد زن همین ها اجرا می شود چیست ؟ چرا ؟
چنانچه در زمان وقوع نکاح، مهریه زوجه طبق سند رسمی سهمی از شش دانگ از پلاک ثبتی مفروض تعیین و پس از آن زوج حسب تعهد نامه عادی و پیرو آنچه در سند نکاحیه به آن متعهد شده، ملتزم گردد که مورد صداق به صورت واحد تجاری ساخته شود و تغییر کاربری از مسکونی به تجاری نماید ولیکن پس از مراجعه زوج به شهرداری این تغییر کاربری حسب اعلام شهرداری مقدور نگردیده و زوج آنچه حسب سند رسمی ازدواج بر ذمه و عهده او بوده است را به زوجه انتقال داده و دعوی زوجه مبنی بر الزام زوج به تغییر کاربری به لحاظ اینکه به کیفیت مطروحه قابلیت استماع نداشته قرار رد دعوی آن صادر شود و این قانون از سال 1367 بوده و زوج در سال 1391 این تعهد را داده است؛ سؤال این مسئله:
1- آیا زوجه میتواند زوج را به پرداخت مابه التفاوت قیمت مسکونی و تجاری و ساخت پلاک مورد نظر ملزم نماید؟
2-باتوجه به اینکه قطعه مورد درخواست یعنی 26 سهم از 77 سهم از 235 سهم شش دانگ از پلاک ثبتی فرضی حسب اعلام شهرداری زیر حد نصاب تفکیکی شهرداری است لیکن کل پلاک قابلیت تغییر کاربری را دارد آیا زوج موظف است نسب به تغییر کاربری کل پلاک اقدام نماید تا بتواند مورد تعهد را انجام دهد یا همینکه مورد تعهد قابلیت اجرایی ندارد بیش از آن تعهدی بر ذمه زوج نمی باشد؟
حسب نظریه شورای نگهبان ، افزایش مهریه بعد از عقد نکاح شرعی نیست، حال اگر زوج علاوه بر عقد نکاح و به موجب قرارداد عادی مستقل تعهد به تملیک ملکی به زوجه بنماید و زوجه قبول نماید ، اساسا این قرارداد و تعهد باطل است یا صرفا به عنوان مهریه تلقی نمی شود و به عنوان تعهد مستقل صحیح می باشد ؟
شخصى ازدواج میکند و در حین اجراى عقد عالماً و عامداً مهریّهای معیّن میکنند که زوج فعلاً توانایى پرداخت آن را بههیچوجه ندارد و ممکن است مدّت طولانى هم نتواند آن را بپردازد. عرفاً هم اینگونه مهریهها را در ذمّه زوج نسیه حساب میکنند و زوجه هم در موقع اجراى عقد قصد مطالبه ندارد. آیا اینگونه مهریهها در شرع مقدّس حال است، یا مؤجّل؟
درصورتیکه عقد نکاح به علت جنون زوجه فسخ شود و زوجه از بدو ازدواج تا هماکنون از تمکین و انجام وظائف زناشویی استنکاف نموده و از مراجعت به منزل زوج خودداری کرده و ناشزه بوده (طبق حکم قطعی دادگاه) و از طرفی زوجه ادعای وقوع نزدیکی با زوج را بنماید و زوج بهکل منکر آن شود (طبق اظهار پزشک پرده بکارت زوجه از نوع حلقوی است)، ارشاد فرمایید آیا زوج میتواند با انجام سوگند، عدم نزدیکی با زوجه را در دادگاه ثابت نماید؟
زوج چگونه ثابت کند با زوجه نزدیکی نکرده است؟ در این شرایط و بعد از صدور حکم فسخ نکاح به دلیل جنون زوجه، تکلیف مهریه چگونه است؟
با توجّه به اینکه در قانون مدنى، نکاح اعمّ از دائم و منقطع است، درصورتیکه زوج شروط مندرج در عقدنامه را پذیرفته باشد و ازدواج مجدّد (اعم از دائم یا منقطع) نماید، آیا زوجه میتواند تقاضاى طلاق کند؟ آیا همسر دیگر، شامل نکاح موقّت هم میشود؟ آیا در صورت اثبات و تحقّق تخلّف، دادگاه میتواند حکم فسخ نکاح را صادر نماید؟