زوج در حال عصبانیت و ناراحتى و اختلاف با زوجه موقّت خود، ابراى مدّت و زمان عقد مینماید ولى بلافاصله نادم و پشیمان میگردد آیا زوجه با این ابرا میتواند با دیگرى ازدواج نماید و یا ابرا صحیح نیست و زوجیت باقى است؟
در صورت حالّ بودن (نقد) مهریّه، زوجه غیر مدخول بها حق دارد تا گرفتن مهریّه تمکین نکند امّا آیا این حق را دارد که در غیر تمکین نیز از زوج اطاعت نکند، مثلاً منزل خانواده خود بماند و هرجا خواست برود و هرکار خواست انجام دهد و با این حال مى تواند مطالبه نفقه نماید؟
مردی گرچه مسلمانزاده ولی کافر است و ضروریاتی مانند اعتقاد به نبی و نماز و روزه و حج و ... را نه اعتقاد دارد و نه انجام میدهد بلکه گاها تمسخر نیز میکند فرزند حاصل از ازدواج این مرد با زنی مسلمان ازنظر شرع حرامزاده محسوب میشود یا حلالزاده است؟
چنانچه خانمی که از شوهرش فرزند دارد ادعا نماید که شوهر او قادر به نزدیکی نیست و ادعا دارد که در اثر ملاعبه با شوهر حامله شده و سزارین نموده است، آیا ادعای او پذیرفته است؟ برای اثبات عنن میتوان به نظریهی کارشناسان اعتماد نمود؟
زوجه مدّعى عنین بودن زوج است، ولى زوج براى نفى ادّعاى زوجه حاضر نیست اعمالى از قبیل معاینه دکترهاى عدول و مجامعت با زوجه انجام دهد و نیز حاضر نیست که نفقه زوجه را بدهد، حکم شرعى در اینگونه موارد چیست؟
زوجهای به علّت بیمارى پیسى زوج (بیمارى برص که در هر دو پا و هر دو دست اوست) از تناول غذا با زوج و نیز در انجام وظایف زناشویى با او کراهت دارد. حال با توجّه به اینکه بیمارى زوج مسلّم و مبتنى بر گواهى پزشکى قانونى است و با عنایت به اینکه اقوام و خویشاوندان زوجه به لحاظ بیمارى زوج محدودیّت شدیدى در رفتوآمد خود قائل شدهاند و تقریباً قطع رابطه نمودهاند و حتّى مردان آنها حاضر به دست دادن با زوج نیستند، آیا چنین وضعیّتى براى زوجه «عسر و حرج» محسوب میشود؟
اگر فردى ازلحاظ جنسى در حالت عادى موفّق به عمل نزدیکى نباشد، ولى با استفاده از داروهاى موجود که توسّط پزشکان مورد تأیید و تجویز است، قادر به این کار باشد. آیا بیمارى مذکور عنن محسوب و موجب فسخ نکاح میشود؟
زن و مردى پس از چند سال ازدواج بچهدار نشدند، دکتر تشخیص داده است که عیب از جانب مرد بوده است و اکنون زن میگوید شوهرش فاقد بیضه است و بچهدار نشدن آنها بدینجهت است، در این صورت آیا زن میتواند عقد را فسخ کند؟
اگر مردى قبل از ازدواج از نزدیکى عاجز باشد و زن بعد از مراسم عروسى بفهمد و فوراً عقد و نکاح را به هم نزند و از شوهر جدا نشود، آیا در این صورت زن میتواند بدون طلاق شوهر کند؟
زن و مردى به دلایل مختلف (خانوادگى و اجتماعى و مانند آن) بدون اجراى عقد به طريق شرعى، زندگى مشترك خويش را آغاز كرده و پس از گذشت سالها داراى فرزندانى هستند، كه باعث گرمى كانون خانوادهشان میباشند، آیا آنها زن و شوهر محسوب میشوند؟ آیا فرزندانشان ارث میبرند؟ آیا احكام حلالزاده بر آنها مترتّب میشود؟
چنانچه مرد مقلّد مرجعى است که مثلاً تعدّد موجب و قابل را شرط میداند و زن از مجتهدى تقلید میکند که اتّحاد موجب و قابل را کافى میداند، در اینجا طبق نظر کدامیک از این دو مرجع باید عمل کرد؟
پوشیدن لباسى که مخصوص زن نمیباشد و صرفاً براى پوشیدن در شبیهخوانی درستشده است (این لباس از قطعهای پارچه سیاه که تااندازهای شبیه چادر دوختهشده میباشد تشکیلشده است) و مردانى که در نقش زن انجاموظیفه مینمایند از آن استفاده میکنند، چه صورت دارد؟
زنى به اتّهام قتل عمد مردى قصاص شده است; با توجّه به این که دیه مرد دو برابر دیه زن است، آیا مى توان علاوه بر قصاص یک دوّم دیه مرد مقتول را هم مطالبه نمود؟
در صورتى که مردى زوجه اش را عمداً به قتل برساند و ورّاث مقتوله منحصر به مادر و یک دختر باشد و با عنایت به عدم امکان قصاص پدر توسط دختر و تقاضاى قصاص قاتل توسّط مادر مقتوله: الف) با عنایت به لزوم پرداخت نصف دیه توسط متقاضیّه قصاص به قاتل، آیا نسبت به سهم دختر باید دیه پرداخت کند یا خیر و با توجّه به این که قاتل داراى پدر مى باشد که جدّ صغیره محسوب مى شود، آیا رعایت غبطه صغیر، و تقاضاى دیه یا عفو به عهده جد مى باشد یا خیر؟ ب) در صورت امتناع و یا عدم توانایى مالى متقاضى قصاص نسبت به پرداخت دیات متعلّقه، آیا حقّ قصاص ساقط یا تبدیل به دیه مى گردد یا اجراى آن به تأخیر مى افتد و در صورت تاخیر، آیا محکوم از زندان آزاد مى گردد یا خیر؟