دستگاهی است که ظرف مدّت دوازده ساعت، انگور را به کشمش تبدیل میکند. ممکن است براثر حرارت و درنتیجه جوش آمدن آب داخل انگور این کار انجام شود، استفاده از این انگورها چه حکمی دارد؟
روستای ما طوری است که به یکطرف شیب دارد و اگر باران ببارد همه آبها از بالای روستا بهطرف پایین سرازیر میشود. با توجه به این مطلب اگر در بالای روستا قسمتی از زمین نجس شود (مثلاً با خون) و بعد باران ببارد بهطوری آب جاری شود ولی بهقدری نباشد که عین نجاست را برطرف کند، با توجه به اینکه بعد از قطع ریزش باران هم مقداری آب جاری است و این آب گلآلود است، اگر این آب از روی عین نجاست هم عبور کند آیا به هر جا میرود زمین را نجس میکند؟ یعنی تمام خیابان از بالا تا پایین نجس میشود؟
آیا میتوان در مورد مسائلی که در متن صریح قرآن آمده نظر داد؟ و آیا یک مجتهد میتواند با توجه به اجتهاد خود نظر دهد که این آیه به فرض در زمان کنونی با زمان پیامبر (ص) فرق میکند و نظر جدیدی بدهد؟ مثلاً در مورد مقدار دیه زن و مرد که در متن صریح قرآن آمده است با توجه به شرایط کنونی مقدار آن را تغییر داد؟
با توجه به تعدد فتاوای مراجع معظم تقلید و مشکل شدن کار روحانیون کاروانها در تفهیم مردم، آیا معظم له اجازه میفرمایید که ماهم بهعنوان مسئول شرعی اعمال مردم احتیاطهای واجب را بیان نکرده و بهجای آنها فتوای مراجع مساوی و یا اعلم را بهصورت یکدست برای مردم بیان کنیم؟
امروزه متأسفانه بيان احكام شرعى در برخى منابر و مجالس مذهبى به فراموشى سپردهشده، يا بهاندازه كافى به آن پرداخته نمىشود؛ و از سوى ديگر، برخى از افراد و روزنامهها و كتابهاى فاقد صلاحیت، به اظهارنظر در مسائل شرعى مىپردازند. توصيه شما به دو گروه فوق و مردم چيست؟
مسأله 2437ـ هرگاه کسى ملکى را با دادن سرقفلى به صاحب آن براى مدّتى اجاره کند مادام که وقت اجاره او تمام نشده است مى تواند ملک را به ديگرى با همان مبلغ اجاره دهد، ولى حقّ سرقفلى را به هر مقدارى که با يکديگر توافق کنند مى تواند بگيرد و موافقت صاحب ملک نيز در انتقال اجاره شرط است، مگر اين که از اوّل، اين حق به مستأجر واگذار شده باشد.
مسأله 2318ـ هرگاه در اوقاف عمومى متولّى خيانت کند و عايدات آن را به مصرفى که معيّن شده نرساند، حاکم شرع بايد متولّى امينى براى آن معيّن نمايد يا در کنار او بگذارد و اگر متولّى وقف خاص خيانت کند، حاکم شرع با موافقت طبقه موجود براى آنها متولّى تعيين، يا ضميمه مى کند.
مسأله 2278ـ اگر زن در جايى که احتياج به اجازه شوهر دارد با اجازه او نذر کند، شوهرش بنابراحتياط واجب نمى تواند نذر او را به هم بزند يا او را از عمل کردن به نذر جلوگيرى نمايد.
مسأله 2088ـ هرگاه پرستار يا طبيب ناچار باشد دست به عورت بيمار بزند بايد دستکش يا مانند آن در دست داشته باشد، همچنين اگر طبيب و پرستار مرد ناچار باشد دست به بدن زن بزند يا طبيب و پرستار زن دست به بدن مرد بزند، ولى در صورت ضرورت و ناچارى اشکالى ندارد.
مسأله 2027ـ هرگاه زن و مردى به کسى وکالت داده اند صيغه عقد آنها را بخواند تا يقين نکنند که وکيل صيغه را خوانده بر يکديگر حلال نمى شوند، ولى اگر وکيل مورد اعتماد باشد و بگويد خوانده ام کافى است.
مسأله 1874ـ هرگاه حيوانى را براى بردن بار شکستنى اجاره دهد چنانچه آن حيوان بلغزد يا رم کند و بار را بشکند صاحب حيوان ضامن نيست، ولى اگر به واسطه زدن و مانند آن يا کوتاهى در هدايت حيوان از راه مورد اطمينان، حيوان به زمين خورد و بار را بشکند ضامن است، همچنين در مورد چپ شدن اتومبيلها و تلف شدن بارها اگر تخلّفات يا کوتاهى او، سبب تلف گردد ضامن است، امّا اگر اتومبيل سالم، به علّتى بعضى از قسمتهايش بشکند و چپ شود و بار تلف گردد ضامن نيست.
مسأله 1873ـ هرگاه قصّاب سر حيوانى را ببرد و آن را حرام کند، بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد، خواه مجّانى سر بريده باشد يا در برابر مزد، و مزدى هم طلبکار نيست.
مسأله 1851ـ انسان مى تواند از طرف ديگرى وکيل شود و مال او را اجاره دهد، همچنين ولى يا قيّم صغير مى تواند مال او را اجاره دهد به شرط اين که مصلحت او رعايت شود و احتياط اين است که زمان بعد از بلوغ او را در اجاره داخل نکند مگر اين که بدون آن، مصلحت صغير حاصل نشود و در صورتى که ولى و قيّم ندارد بايد از حاکم شرع اجازه گرفت و هرگاه دسترسى به مجتهد عادل و نماينده او نباشد از يک نفر مومن عادل که مصلحت صغير را مراعات کند مى توان اجازه گرفت.
مسأله 532ـ مرد نمى تواند زن را غسل دهد، همچنين زن نمى تواند مرد را غسل دهد، مگر زن و شوهر که هر کدام مى تواند ديگرى را غسل دهد، هرچند احتياط مستحب آن است که اگر ضرورتى نيست اين کار را نکنند.
در نماز میت پنج تکبیر رکن است اگر کسی یا امام تکبیر پنجم را فراموش کند و دیگر مأمومین گفته باشند آیا از واجب کفایی کفایت میکند یا نماز باطل است و امام دوباره نماز بخواند؟
اگر فردی وصیت لفظی کرده باشد که شخص معینی بر میتش نماز بخواند، حال کس دیگری نماز خواند و میت را به خاک سپردند و در این هنگام موصیله از جریان مطلع شد، چه باید بکند؟
امام جماعتی برای نماز و دعاء میت دعوت میشود اگر امام به فسق میت اطلاع دارد تکلیف گفتن این عبارت (اللهم انا لا نعلم منه ...) از قبل او چیست؟ و لو با فرض اینکه میت توبه هم کرده باشد ولی خلاصه امام از سابقه شر او خبر دارد و باید این دروغ را هم بگوید؟