ملکى وقفی در طول سالیان گذشته به صورت مغازه هاى تجارى درآمده که اعیان احداثى مانند
عرصه، متعلّق به موقوفه مى باشد و اجاره داده شده است، تعدادى از مستأجرین که داراى حقّ
سرقفلى در مغازه می باشند، سرقفلى خود را بدون اجازه متولّى به غیر منتقل نموده اند؛ آیا مى توان جهت حفظ حقوق حقّه وقف از دادگاه صالحه تقاضا کرد در راستای تخلیه آن مکان ها از کسانى که بدون اجازه، مغازه ها را متصرّف شده اند و اجاره بهاى معوّقه و حقّ نقل و انتقال را طبق قانون اوقاف پرداخت نمى کنند اقدام کند؟
در روستایی، شخصی زمینی را چند سال پیش وقف حسینیه نموده ولی نیاز به حسینیه نداشته اند، اهالی زمین مزبور را خانه عالم ساخته اند واقف خبردار شده می گوید کارتان شرعاً صحیح نیست، آیا شرعاً این کار اشکال دارد یا نه؟
متولّى موقوفه ای بسیار قدیمی ادّعا دارد كه مسؤوليّت تكيه و مسجد از قبيل انتخاب روحانى ايّام ماه مبارك رمضان و دهه محرّم و صفر، انتخاب مدّاحان و خادمين مسجد، و حسينيه با اوست، وحتّى ورود به داخل مسجد و حسينيّه جهت اقامه نماز و عزادارى بايد با اجازه او باشد. آيا مىتواند چنين ادعايى داشته باشد؟
هرگاه عرصه و اعیانِ ملکی موقوفه باشد و بر اثرِ گذشت زمان طولانی، اعیانی فرسوده شده و از بین رفته باشد و بانی برای ایجادِ اعیانی موقوفه نباشد و از عرصه به تنهایی هیچگونه درآمدی نتوان کسب کرد که به مصرف مورد وقف برسد، برای احیای عرصهی موقوفه و کسب درآمد، آیا متولی می تواند عرصه را به فردی اجاره داده تا مستأجر بر روی آن بنایی احداث نماید و اعیانی جنبهی وقفی نداشته باشد و درآمد حاصله از اجاره ی عرصه به مصرف مورد وقف برسد؟ (مانند آنچه آستان قدس رضوی در مورد زمین های موقوفه انجام میدهد)
شخصی سال ها پیش قطعه ای زمین و مقداری پول به آموزش و پرورش واگذار کرده به این نیت که مدرسه ای در آن ساخته شود اما هنوز این مدرسه به علل نامعلومی ساخته نشده است و در حال حاضر عنوان می کنند که دیگر در آن منطقه به مدرسه نیازی نیست. تکلیف ورثه او چیست؟