نسبت به كسى كه اعتصاب غذا نموده، و جان خود را به خطر انداخته، يا لااقل سلامتى خود را دچار مخاطره كرده، و تنها با تغذيه اجبارى توسّط پزشك مىتوان او را از خطر جانى حفظ نمود، بفرماييد:
1. آيا اين كار براى پزشك واجب است، يا مىتواند اقدامى نكند؟
2. اگر تغذيه واجب، و راه آن منحصر به ضرب و جرح اعتصاب كننده باشد، براى نجات وى، چه مقدار ضرب و جرح او مجاز است؟
3. اگر ضرب و جرح چنين كسى موجب تغيير رنگ پوست وى، و مستلزم ديه گردد، ديه آن بر عهده كيست؟
4. آيا حكم فوق نسبت به اعتصاب كنندهاى كه مىداند با اعتصاب غذا، خود را در معرض مرگ قرار مىدهد، با شخصى كه از عواقب كارش بى خبر است فرق مىكند؟ اگر فرق دارد، وظيفه طبيب در مورد او چيست؟
5. اگر پزشك را مجبور به تغذيه اجبارى نسبت به اعتصاب كننده غذا بنمايند، نه به جهت حفظ جان اعتصاب كننده، بلكه براى اقرار گرفتن از وى نسبت به امرى، پزشك چه تكليفى دارد؟
نظر اسلام در مورد اعتصاب غذا، که بعضى از زندانیان سیاسى و غیر سیاسى به عنوان اعتراض به وضع نامناسب زندان، و یا اعتراض به حکمى که دادگاه صادر کرده، به آن متوسّل مى شوند چیست؟
در مجموعه هاى سازمانى که غذا به طور دسته جمعى تقسیم و صرف مى شود، غذای زیادی اسراف مى شود، به طورى که برخی یک سوّم غذایى را که کاملا قابل خوردن است دور مى ریزند؛ با توجه به این مطلب، به نظر حضرتعالى کسانى که غذایشان اضافه مى ماند، اگر بیشتر از حدّ نیاز از مقسّم غذا بگیرند این کار چه حکمی دارد؟