مردى به مسافرت رفته و مسافرتش بیش از یک سال به طول کشیده است. در این مدّت همسرش پسرى به دنیا آورده که بعداً باعث اختلاف بین زوجین شده و بدین سبب مرد زنش را طلاق داده است. اینک آن زن از دنیا رفته و آن پسر بزرگشده و حقّش را میخواهد. مرد میگوید: «زنم این بچّه را بعد از یک سال از مسافرتم به دنیا آورده است، او پسر من نیست هرچند همسرم عفیفه و مؤمنه بوده و از او هیچ بدى ندیدهام» و زن تا آخر عمرش میگفت: «این بچّه فرزند شوهرم است و روز قیامت حقّم را خواهم گرفت» اکنون چند سؤال مطرح است:
الف ) آیا قول شوهر که میگوید: «چون زن بچّه را بعد از یک سال از جدایى او به دنیا آورده است پس فرزند من نیست» قبول میشود؟
باگر مشکوک باشد که زن بچّه را بعد از دوازده ماه از سفر زوج، یا قبل از دوازده ماه به دنیا آورده است، حکم چیست؟
جحکم ارث و محرمیت این پسر نسبت به آن زن و شوهر و بچههاى آن دو چیست؟
دحکم خود این پسر فى حدّ ذاته چیست؟
چنانچه طبق فتوای مجتهد شوهر پوشاندن انگشتر و حلقهی ازدواج واجب باشد اما طبق فتوای مجتهد زن لازم نباشد، آیا شوهر میتواند زن را منع نماید و آیا زن باید اطاعت نماید؟
زنانی در آمریکای جنوبی میخواهند مسلمان شوند ولی مشکل آنها این است که اگر مسلمان شوند باید از شوهرانشان جدا شوند و این کار موجب بروز مشکلاتی برای آنها است، وظیفه چیست؟
هرگاه زوجه از ایفاى وظایف زوجیت خوددارى نماید، ناشزه بوده ومستحقّ نفقه نخواهد بود، حال اگر شوهر از انجام وظایف زوجیت سرباز زند، بهگونهای که زوجهاش را معلّقِ قرار دهد، بفرمایید:
1 ـ آیا میتوان حکم به نشوز زوج کرد؟
2 ـ آیا در این صورت زوجه میتواند از دادگاه تقاضاى طلاق نموده و دادگاه نیز بر این اساس حکم به طلاق زوجه دهد؟
خانمی با مردی ازدواجکرده، بعدازازدواج شوهرش میگوید که درویش است از فرقه قادریه، موهایش را بلند میکند گاهی اوقات تیغبازی میکنندیالامپ مهتابی میخورند، وظیفهی او چیست؟
فردی باخانمی که دوشیزه بوده است ازدواج دائم نموده، این فرد سعى داشته این ازدواج را به جهت داشتن همسر و فرزندان که در خارج بودند کاملاً مخفى نگه دارد، به همین دلیل به خاطر سنّ بالایش مانع فرزند دار شدن زن نیز شده، این فرد خانهای براى زندگى مشترک در تهران خریدارى و تا زمان فوت وى با یکدیگر زندگى کردهاند و سالى دو سه بار به خارج رفتوآمد میکرده است، وی در سال 1375 بهمنظور معالجه به خارجرفته و در همانجا مرحوم شده است، اکنون همسر و فرزندان او منکر زوجیت این زن شدهاند، درحالیکه زوجیت آنها بر کسى پوشیده نبوده و متأسفانه عقدنامه عادی آنها نیز مفقودشده، امّا فتوکپى آن موجود است یکى از شهود عقد و همچنین پدر و مادرزن که شاهد عقد بودهاند، نیز در قید حیات هستند، لطفاً حکم مسئله را بیان فرمایید.
شوهر من بعدازسيزده سال زندگی يادش اومده كه در دوره قبل از ازدواجمان با برادرم لواط کرده؛ از برادرم پرسيدم ميگه دروغه؛ ولی شوهرم بازمیگوید ما به یکدیگر حرام هستیم؛ وظیفهی من چیست؟
زوج در موقع ازدواج، با اشتغال زوجه در خارج از منزل موافقت کرده و متعهّد شده که ممانعت نکند، حال پس از گذشت چند سال از ازدواج و اشتغال زوجه، مانع ادامه کار او شده است، آیا زن در اینجا حقّ فسخ دارد؟
شوهرم پزشک محترم و مطلعی بوده که بعد از چند سال زندگانى مشترک زناشویى متأسفانه مبتلابه جنون شد، من اختلال حواس او را به دادگاه اعلام و پزشک قانونى هم مراتب را تأیید کرده است، درصورتیکه حاکم شرع حجر را ثابت و او را محجورعلیه بداند، آیا با صرف صدور حکم حجر، عقد نکاح فسخ میشود؟ یا جهت وقوع فسخ ازدواج باز باید به محکمه مراجعه شود؟
زن و مردى پس از چند سال ازدواج بچهدار نشدهاند، دکتر تشخیص داده است که عیب از جانب مرد بوده است، اکنون زن میگوید شوهرش فاقد بیضه است و بچهدار نشدن آنها بدینجهت است، در این صورت آیا زن میتواند عقد را فسخ کند؟
برخى از مراجع عظام تلقيح را در صورتى تجويز فرمودهاند كه:
«نطفه شوهر بدون ايجاد مقدّمات حرام، توسّط خود شوهر در رحم زن تزريق گردد». حال اگر به علّت نداشتن تخصّص و آشنايى، اين كار باعث عفونت ثانویه و احياناً مرگ همسرش گردد، آيا شوهر ضامن است، يا ضمان متوجّه افراد متخصّصى بوده كه بدون دادن آگاهیهای لازم او را نسبت به اين عمل ترغيب کردهاند؟
در موردى كه تخمك زن سالم است، امّا رحم قدرت نگهدارى و پرورش جنين را ندارد، اگر اسپرم شوهر با تخمك زن در آزمايشگاه تركيب شود و سپس نطفه ترکیبشده يا جنين حاصله در آزمايشگاه به رحم زن ديگرى منتقل گردد، رابطه شرعى اين كودك ازنظر نسب، ارث، محرمیت و نكاح با شوهر زن صاحب رحم چگونه است؟ و آيا پس از تولد، شوهر زنى كه نطفه طفل پسازانعقاد در رحم او قرار دادهشده میتواند بدون دليل و با اجراى لعان منكر انتساب طفل به خود شود؟
یکی از روشهای بارورى آزمايشگاهى (TVF)، جدا كردن اسپرمهای فعّال (سلولهای جنسى نر) از منى مرد در آزمايشگاه و تزريق آن به رحم همسرش است آیا این کار جایز است؟
اگر زن دائمى بدون اجازه شوهر از داروهاى ضدبارداری استفاده كند، يا بهطورکلی از حامله شدن امتناع نمايد؛ آيا عمل زوجه، به خاطر اتلاف نطفه يا تضييع آن ديه دارد؟