همسرم در دفتر اسناد رسمی مهریه خود را از 680 سکه به 5 سکه ابراء کرد و پس از گذشت دو سال خودم به دفتر خانه مراجعه کرده و سند ابراء همسرم را باطل نمودم آیا همسرم میتواند 680 سکه مهریه را مطالبه کند؟
خانمی به اصرار شوهر و تحت فشار روحی به دلیل این که شوهر می گوید نمی خواهم به تو دینی داشته باشم برای حفظ علاقه شوهر و زندگی به صورت لفظی مجبور شده به شوهرش اعلام کند مهریه را بخشیده ام و مد نظرش این نبوده که اگر شوهر فوت کرد به خانواده پدر شوهرش بخشیده باشد و هیچ سند و مدرکی هم در این خصوص امضا نشده است، حال شوهر فوت نموده و خانواده پدرشوهر اصرار دارند که با توجه به این که شما تحت آن شرایط لفظا اعلام به بخشش کرده ای حق گرفتن مهریه را نداری، حق با کدام طرف است؟
در مهریه ی دخترم طبق قرار قبل از عقد یک دستگاه اپارتمان70 متری طی صورت جلسه کتبی و امضای بیش از بیست نفر شهود و قید کلیه ی مشخصات اپارتمان تعیین کردیم ولی بعلت اماده نبودن قباله ی اپارتمان صبح روز عقد و قبل از عقد محضری طی یک و کالتنامه ی محضری از طرف داماد وکالت بلاعزل و عدم ضم وکیل و تام الاختیار اپارتمان مزبور را دراختیار دخترم قرار داده ولی بعلت عدم سازش و تقاضای طلاق از طرف داماد اکنون ادعای هبه و استرداد اپارتمان را از طریق دادگاه نموده است در صورتیکه نه هبه نامه ای چه محضری و چه مابین وجود ندارد و وکیل نامبرده از دادگاه تقاضای لغو وکالت نامه نموده است ؟
همسرم توان پرداخت مهریه ام رادارد اما نمیدهد اگر بخواهم باید شکایت کنم و از او جدا شوم حالا میشود گاهی از پولش بدون اجازه بعنوان مهریه ام بردارم و برای خودم نگه دارم؟
اگر زوج 4 دانگ منزلی را مهر زوجه قرار دهد و بعد زوجه را در همان منزل اسکان دهد و با هم زندگی کنند باتوجه به اینکه 2 دانگ دیگر منزل به مالکیت مشاعی زوج است آیا زوجه می تواند مطالبه ی نفقه اسکان کند؟ اگر نتواند مطالبه نفقه اسکان کند آیا می تواند مطالبه ی اجاره ی آن4 دانگ را از زوج بکند؟ و اگر بتواند مطالبه اجاره و اجرت المثل کند، وقت حساب اجاره، از اولین روز اسکان می باشد یا صورت دیگری دارد؟
مردی به دلیل اینکه تجدید فراش کرده، خانمش را تحت فشار گذاشته که از منزل و زندگیش بیرون برود، زن هم به منزل پدر میرود و پدرش او را در یک واحد مستقل از دارایی خودش اسکان میدهد، این زن برای گرفتن نفقه خود از شوهر بنا به راهنمایی کارشناس دادگاه قرارداد اجاره نامه صوری بین خود و پدر مینویسد تا دادگاه مرد را موظف کند که مبلغ اجاره ذکر شده در اجاره نامه صوری را به زن بدهد، این کار برای این افراد و کسانی که این اجاره نامه را شهادت میدهند و امضا میکنند چه حکمی دارد؟
خانواده ى شوهرم ومن در شهرستان زندکى مىکنند وقتى ما يه هفته به ديدن آنها مى رويم يه دعوايي با شوهرم داريم اما توخونه ى خودمون اصلا دعوا نداريم حالا شوهرم تصميم گرفته کلا زندگيمان را به شهرمون ببرد و محل زنگيمان را پيش اقوام باشد اگر اين کار را بکند زندگى ما هميشه دعوا است من چکار کنم اطاعت کنم يا نه ايا ملزم به تمکين هستم يا نه؟
آیا زن بدون اجازه شوهر میتواند برای تشییع جنازه پدر یا مادر خود از منزل خارج شود؟ به تعبیری دیگر اساسا میتوان گفت که تشییع جنازه پدر یا مادر به نوعی واجب است و لذا نیاز به اذن و اجازه شوهر ندارد؟
مرد وزن سنی مذهب باهم ازدواج کردند. بعد از ازدواج زن متوجه شد که مرد عیبِ فسخ کننده نکاح را دارد. در فقه جعفری داشتن چنین عیب نکاح را فسخ میکند ولی در فقه اهلسنت باید طلاق صورت بگیرد. یک مرد شیعه میخواهد با این زن ازدواج کند. سوال بنده از محضر حضرتعالی اینست که آیا نکاح زن فسخ شده است و مرد شیعه میتواند با او ازدواج کندو نیازی به طلاق نیست، یا باید زن طلاق بگیرد و بعداً مرد با وی ازدواج کند؟
با دختري غير ايراني و با مذهب بودايي در خارج از كشور آشنا شدم (بنده مقيم ايران نيستم)، آن دختر چندين ماه پس از آشنايي با من مسلمان شد، پس از آن متوجه شدم كه ازدواج كرده است اما از نظر عاطفي و زناشويي از همسرش جدا شده است و تنها با هم در يك خانه زندگي مي كنند، همسر او مسلمان نشد و پس از گذشت دو دوره عادت ماهانه طبق حكمي كه شنيده بودم (باطل شدن ازدواج زني كه مسلمان شده و همسرش كافر مي باشد) با او ازدواج موقت كردم و رابطه جنسي برقرار كردم و پس از چند ماه او به طور رسمي از همسر قبلي اش جدا شد. ايا دچار گناه شده ام؟ حكم ازدواج من با او به صورت دائم و يا موقت چيست؟
دختر نامزد بوده در دوره نامزدی وطی در دبر کرده و یا نزدیکی داشته ولی بکارت وی حالت ارتجاعی داشته و از بین نرفته بعدا طلاق گرفته و این موضوع به خواستگار اطلاع نداده حال آیا مرد حق فسخ دارد؟
آیا میتوان به حرف کسی که میگوید از شوهرش جدا شده؛ ولی هنوز خودش و 2 بچه اش نفقه خورشوهرش هستند و زیر یک سقف زندگی میکنند؛ و میگوید هیچ ارتباطی باهم ندارند؛ اعتماد کرد و ازدواج موقت کرد؟
من زن مطلقه ای هستم که با شوهر خاله ام برای مدت سه سال ازدواج موقت کردم ،بدون اینکه بدونیم نیاز به رضایت خاله ام داریم ، بعد از سه سال که گذشت از خاله ام رضایت را برای این سه سال گرفتیم، حالا یک سال هست که رابطمون قطع شده ولی تصمیم گرفتیم دوباره باهم ازدواج کنیم سوالم این است که برای ازدواج دوباره با شوهر خاله ام نیاز به رضایت دوباره خاله ام داریم؟
ببخشید میخواستم بدونم یکی از آشناهای ما با خانومش اختلاف داشتند وخانومش را ازخانه بیرون کرده وقصد جدایی دارند، شوهرش لباسهای خانومش را داده به ما،آیا استفاده کردن ازآنها درست است واگر با آنها نماز بخوانیم صحیح هست یا نه؟
اگر زنی با رضایت شوهر برای کسی که فوت، کرده روزه بگیرد اما در وسط کار شوهر از روی لجبازی بگوید که راضی نیستم آیا اگر خانمش روزه بگیرد روزهاش باطل است؟
شوهر من در ماه مبارک رمضان در شهر قم هستند و اصرار میکنند که من هم آخر هفته به آنجا بروم رفتن من به قم منجر به باطل شدن روزه من میشود وظیفه من اطاعت از امر شوهر هست یا روزهداری؟
اگر زن با اجازه و قبول شوهر نذر نماید ولی زمانی که می خواهد به نذر خود عمل نماید شوهر مخالفت نماید،آیا زن تکلیفی دارد؟ آیا مرد در صورت مخالفت گناه کرده و کفاره هم باید بدهد؟