حسينيّه شهر ما چهل سال قبل ساخته شده و اكنون گنجايش همه جمعيّت را ندارد. به همين جهت نياز به توسعه دارد. خود حسينيّه يك زمين وقفى دارد، ولى بين حسينيّه و اين زمين وقفى يك ملك شخصى فاصله است و براى توسعه حسينيّه غير از گرفتن همين منزل شخصى هيچ راه ديگرى وجود ندارد. مالك اين زمين شخصى مىگويد: «اگر زمين حسينيّه را به من بدهيد حاضرم زمين خودم را براى توسعه حسينيّه بدهم». آيا اين كار جايز است؟
مقرّر گرديد با تخريب و توسعه و تبديل به احسن مسجدى كه از نظر ساختمان عمر مفيد خود را
سپرى كرده، مصلّاى شهر ما احداث گردد لذا در بناى جديد ضرورت دارد بخش كمى از شبستان
قديم براى تعريض ديوارها، يا احداث ستون، يا مأذنه (گلدسته)، يا محل ايراد خطبه اختصاص داده شود. آيا اين تصرّفات جايز است؟
يك جريان طبيعى آب از چشمهسارهای دامنه يك كوهستان از قدیمالایام وجود دارد، مزارع و باغاتى نيز از گذشته در اطراف مجراى آب مزبور به وجود آمده، كه از همين آب مشروب میشده است. در سالهایی كه بارندگى زياد و مقدار آب بيش از نياز مزارع و باغات مىباشد مقدار آب زائد بر مصرف داخل در مسيل گرديده و پس از عبور از يك مسير كوهستانى لميزرع در فاصله 30 كيلومترى به مزرعه و روستاى ديگرى مىرسد كه اهالى آن روستا، آن را بر آب قنات خويش اضافه نموده و از آن استفاده مىكنند. در سالهای كم باران مقدار آب بيش از نياز مصرفى مزارع بالادست نبوده و طبعاً آبى به روستاى بعدى نمىرسد و همين امر مايه نزاع بين اهالى دو روستاى مزبور شده كه هنوز نيز ادامه دارد. مقررات فقهى موجود و اصل 49 قانون اساسى و قانون توزيع عادلانه آب، مصوّب سال 1361 مجلس شوراى اسلامى و ماده 156 قانون مدنى، مبنى بر حقّ تقدّم مزارعى كه به منبع آب نزدیکترند، ظاهراً براى رفع خصومت و قطع مايه نزاع كافى نيست. لطفاً در اين موضوع نظر خود را در خصوص چگونگى حقّ تقدّم استفاده از آب چشمهسارهای طبيعى كه توسّط آبادیها و روستاهاى اطراف آن چشمهسارها بهصورت سنّتى و بدون قرارداد مدوّن مورد بهرهبردارى قرار مىگيرد و موجب اختلاف مىشود بیان نمایید؟
مسأله 2413ـ اگر به واسطه توسعه نفوذ سياسى يا اقتصادى و تجارى بيگانگان، خوف آن باشد که آنها بر ممالک اسلامى تسلّط پيدا کنند، بر همه واجب است که از نفوذ آنان جلوگيرى نموده، ايادى آنها را قطع کنند، همچنين در مورد برقرار ساختن روابط سياسى با دولتهاى غير اسلامى بايد طورى باشد که موجب ضعف و ناتوانى مسلمين يا اسارت آنها در چنگال بيگانگان يا وابستگى اقتصادى و تجارى نگردد.
منزلی در مجاورت مسجد جهت توسعه مسجد و در صورت وجود بودجه احداث کتابخانه و سالن مطالعه وقف شده است،
آیا در حال حاضر که بودجه ای در اختیار متولی موقوفه و مسجد جهت الحاق آن به مسجد نیست میتوان منزل مذکور را اجاره داد و خلاف متن وقف نامه عمل کرد؟
شخصی حدود 40 سال پیش دو قطعه زمین کنار هم هدیه داده برای مسجد و مهدیه در یکی از آنها ساختمان مسجد بنا شده و در دیگری ساختمان مهدیه الان به علت کمبود جا در ساختمان مسجد امکان گنجایش جمعیت ندارد می خواهند آن را گسترش دهند اما اطراف آن زمین دیگری موجود نیست مگر ساختمان قدیمی مهدیه که به آن چسبیده است، آیا حضرتعالی اجازه میفرمایند ساختمان قدیمی مهدیه که به مسجد چسبیده را خراب نموده و به ساختمان مسجد ملحق نمایند؟ ضمنا شخصی که دو زمین را سابق هدیه نموده بوده موافقت خود را با این کار اعلام نموده اند؟
نظر به اینکه عرض مسعى را از سمت شرق (بيرون مسجدالحرام) موازى سالن موجود توسعه مىدهند و در آينده چند متر به عرض آن اضافه مىشود و قبلاً نيز قسمتهایی از كوه صفا و مروه (در ابتدا و انتهاى بخشى كه افزوده مىشود) برداشتهشده و هماکنون چيزى از كوه صفا و مروه در اين دو قسمت وجود ندارد، سعى در قسمت افزودهشده جديد چه حكمى دارد؟ (شایانذکر است كه طبق نظر كارشناسان و كسانى كه از سالها پيش سابقه تشرّف دارند، كوه صفا و مروه تا اين قسمت نيز امتداد داشته و هماکنون نيز ريشه كوه وجود دارد.)
آیا با شرایط فعلى که شهر مکه بزرگشده و مسجد تنعیم در داخل مکه قرارگرفته، این مسجد همچنان میقات است و میتوان ازآنجا احرام بست؟ در صورت میقات بودن، شب و روز و در سایه رفتن و نرفتن ازنظر حکم شرعى تفاوت میکند؟
یکی از بستگان ما اقدام به توسعه منزلش از طریق غیر قانونی نموده است، این کار از نظر شرعی چه حکمی دارد؟ آیا منزل مذکور غصبی است و نمی توان در آن نماز خواند؟
چنانچه مسجدی کوچک بوده و برای برگزاری مجالس دینی و نماز جماعت مخصوصاً در ایام ماه رمضان مشکلاتی را داشته و نیاز به توسعه داشته باشد، آیا میتوان باغچهای که در کنار آن است و داخل آن درخت میوه وجود دارد و وقف نامهی خاصی را ندارد، به مسجد اضافه نمود و ملحق به مسجد کرد؟
مقرّر گرديد با تخريب و توسعه و تبديل به احسن مسجدى كه از نظر ساختمان عمر مفيد خود را
سپرى كرده، مصلّاى شهر ما احداث گردد لذا در بناى جديد ضرورت دارد بخش كمى از شبستان قديم براى تعريض ديوارها، يا احداث ستون، يا مأذنه (گلدسته)، يا محل ايراد خطبه اختصاص داده شود. آيا اين تصرّفات جايز است؟