در توضیح المسائل حضرتعالی آمده: «کسى که به خاطر ازدواج نکردن به گناه میافتد، واجب است ازدواج نماید.» لطفاً بفرمایید که:
الف) آیا منظور از گناه فقط زناست، یا چشمچرانی، خودنمایی زن، عشوه و ناز زن براى مرد نامحرم و مانند آن را نیز شامل میشود؟
ب) منظور از عبارت «به خاطر ازدواج نکردن به گناه میافتد» کدامیک از این دو حالت زیر است؟
اوّل: اگر به خاطر ازدواج نکردن مرتکب گناه شد، بعدازآن ازدواج بر مواجب میشود.
دوّم: وقتى به خاطر ازدواج نکردن میل شدیدى به گناه پیدا کرد، قبل از ارتکاب گناه ازدواج بر مواجب میشود.
ج) آیا این حکم (هرکسی که به خاطر ازدواج نکردن به گناه میافتد واجب است ازدواج کند.) اعم از دائم و موقّت است، یا فقط منظور ازدواج دائم است؟
طبق یکی از فرمایشات حضرت امام محمدباقر (ع) جایز نیست برای زنان که شبیه مردان شوند زیرا که رسول خدا لعنت کرد مردانی را که شبیه به زنان شوند و لعنت کرد زنانی را که شبیه مردان شوند در پوشیدن لباسها. با توجه به اینکه امروزه تمام شلوارهای زنانه ازلحاظ مدل شبیه شلوارهای مردانه است و اکثر پیراهنهای زنانه بهصورت یقهمردانه هست 1- پوشیدن چنین لباسهایی ازنظر شرعی چه حکمی دارد؟ و آیا شامل لعنت پیامبر میشود؟ 2- پوشیدن بلوز و شلوار برای زنان در منزل بدون دامن (که لباس راحتی محسوب میشود) چه حکمی دارد؟ آیا شامل لعنت پیامبر میشود یا نه؟
منظور از ریبه و تلذذ چیست؟ آیا برای معنای آن روایت خاصی وجود دارد؟ اگر فردی که متأهل است و مسلماً با دیدن مناظر اندام و یا مدل لباس زنان قرار نیست دنبال زنا برود آیا نگاه او حلال میشود؟
با توجه به لزوم لمس و نظر حرام ضرورت برای زنی که رحم را اجاره میدهد نیز لازم است با توجه به اینکه غالباً ضرورتی برای زن وجود ندارد که رحمش را اجاره دهد و آیا ضرورت مربوط به زوجی که بچهدار نمیشوند برای هر دو طرف کفایت میکند؟
آیا شرکت در سرقت، منوط به مداخله اجرایى در سرقت است؟ و این دخالت اجرایی تنها شامل بیرون آوردن مال و اخراج آن از حرز است؟ یا هر نوع همکارى که در تحقّق سرقت مؤثّر باشد (مانند شکستن حرز، یا باز کردن رمز گاوصندوق، و مانند آن) را نیز شامل مى شود؟
منظور از شکستن ستون فقرات چیست؟ آیا منظور شکسته شدن یکى از مهرههاست؟ یا منظور جدا شدن اتّصال مهرهها از یکدیگر است؟ آیا شکسته شدن یکمهره از ستون فقرات سبب پرداخت دیه میشود، یا ارش؟
در کتابهای تحریر الوسیله، منهاج الصالحین، و مانند آن، معامله سلف به این صورت تعریفشده است: «ابتیاع کلی مؤجّل بثمن حال» سؤال اینکه در تعریف مذکور، عبارت «ابتیاع کلی» آمده، که ظاهراً منظور از کلی «کلی فى الذمه» میباشد، آیا «کلی فى المعیّن» در اینجا حکم «کلی فى الذمّه» را دارد، یا حکم شخصى؟
فقها براى از بین بردن هر یک از سوراخهای بینى ثلث دیه کامل و براى سوراخ کردن بینى (بهطوریکه هر دو سوراخ و پرده فاصل میان آن پاره شود، یا اینکه آن را سوراخ نماید) درصورتیکه باعث از بین رفتن آن نشود ثلث دیه کامل و اگر جبران و اصلاح شود خُمس دیه کامل در نظر گرفتهاند. لطفاً بفرمایید:
اولاً: منظور از سوراخ کردن بینى چیست؟ آیا منظور بسته شدن بینى، یا قطع شدن، یا تغییر شکل عضو آن است؟
ثانیاً: آیا سوراخ کردن دیواره بین مجارى بینى که از عوارض عملهای جرّاحى داخل بینى است، نیز مشمول این حکم میگردد؟
ثالثاً: با توجّه به معالجات ترمیمى امروز تکلیف چیست؟ آیا همان دیه منظور است، یا میتوان آن را کم یا زیاد نمود؟
با توجّه به مادّه 442 قانون مجازات اسلامى، مبنى بر اینکه: «دیه شکستن استخوان هر عضوى که براى آن عضو دیه معیّنى است، خُمس آن است و اگر معالجه شود و بدون عیب گردد، دیه آن 54 دیه شکستن آن است...» و مادّه 382 همان قانون، مبنى بر اینکه: «اگر با شکستن، یا سوزاندن، یا امثال آن، بینى را فاسد کنند، درصورتیکه اصلاح نشود، موجب دیه کامله است و اگر بدون عیب جبران شود، دیه آن یکصد دینار است» و نظر به رویّه حاکم در اکثر محاکم که هرگاه بینى در اثر صدمات عمدى یا غیرعمدی صرفاً دچار شکستگى شود، احتساب دیه را خارج از قاعده کلی ملحوظ در مادّه 442 قانون مجازات اسلامیدانسته و مستند به مادّه 382 قانون مذکور، جانى در صورت اصلاح شکستگى، محکومبه پرداخت یکصد دینار میگردد و در صورت عدماصلاح، یک دیه کامله منظور میگردد. درحالیکه به نظر میرسد موضوع این مادّه فساد بینى است و شکستن، یا سوزاندن، یا امثال آن بهعنوان اسباب فساد بینى مطرح گردیده، نه از مصادیق آن. لذا با عنایت به ابهام در مفهوم و مصادیق فساد بینى، بفرمایید:
اولاً: منظور از فساد بینى بهطور مشخص چه است؟ و چگونه جبران میگردد؟
ثانیاً: دیه شکستن بینى در صور مختلف چه مقدار است؟
لطفاً در مورد «مؤلفة قلوبهم» به سؤالهای زير پاسخ دهيد:
الف) در صدر اسلام «مؤلفة قلوبهم» چه كسانى بودند؟
ب) معيار در «مؤلفة قلوبهم» چيست؟
ج) آيا كشورهاى ديگر جزء «مؤلفة قلوبهم» حساب میشوند؟
د) اگر كشورى با دولتهای استكبارى متجاوز، دشمنى داشته باشد، براى تقويت آن كشور میتوان به آنها بهعنوان «مؤلفة قلوبهم» كمك كرد؟
ه ) آيا بهحساب آوردن كشورها و افراد بهعنوان «مؤلفة قلوبهم» فقط براى جلوگيرى از ضرر و خصومت آنها و جلب حمايتشان در محافل بینالمللی میتواند معيارى براى قرار گرفتن تحت عنوان «مؤلفة قلوبهم» باشد؟