بعضى از زائران ايرانى، كلماتى مانند «لبّيك»، «غير»، «يوم» و مانند آن را بهگونهای ادا مىكنند كه گاه احساس مىشود متمايل به كسره است. در مقابل بعضى از اهل دقّت، يا وسواسیها، اظهار مىدارند كه فتحه بايد کاملاً ظاهر شود و به هنگام تلفّظ چنان اشباع مىكنند كه شبيه به «الف» مىشود (و لبّايك مىگويند) درحالیکه اساتيد قرائت زبان عربى و حتّی خود عربها نيز به دقّتى كه گروه دوّم لازم مىدانند، ادا نمىكنند. لطفاً بفرماييد طرز صحيح قرائت اين كلمات چگونه است؟
آیا این مطلب که «اگر کسى بخواهد به کمالات معنوى برسد، باید ادعیه و اذکار را مانند دارو بداند، و آن را زیر نظر طبیب روحانى و مجتهد مصرف کند؛ زیرا ادعیه داراى مراتب روحى است» صحیح است؟
در برخى روایات پیرامون فضیلت خواندن برخى از دعاها، و تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از نماز آمده است: «هر کس این دعاها و تسبیحات را بخواند مثل این است که تازه از مادر متولّد شده، و هیچ گناهى ندارد.» نسبت به کرم و بخشندگى خداوند هیچ شکّى ندارم، ولى کسى که گناهان فراوانى دارد، آیا با خواندن این دعاها تمام گناهانش بخشیده مى شود؟ اگر نمازهاى قضاى زیادى داشته باشد، به طور مثال با احیا گرفتن شب هاى قدر، یا خواندن این دعاها، آیا خداوند تمام گناهانش را مى بخشد؟
لطفاً به سؤالات زیر در مورد قرائت نماز پاسخ دهید:
1ـ در بحث قرائت نماز، وقف به چه معناست؟ آیا ملاک نَفَسْ گرفتن است، حتّى اگر توقّفى صورت نگیرد؟ یا ملاک وقف عرفى است، حتّى اگر نَفَسى گرفته نشود؟
2ـ آیا بر هر کلمه اى از کلمات نماز مى توان وقف کرد؟ یا ملاک درستى معناست؟ مثلا اگر «الحمد الله» بگوید، و بعد از مدّتى «رَبِّ الْعالَمین» گفته شود، آیا نمازش صحیح است؟
3ـ آیا وقف به حرکت در همه اجزاى نماز اشکال دارد؟ یا فقط در قرائت اشکال دارد؟ مثلا اگر بگوید «سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظیمِ» (با حرکت) و بعد از مدّتى بگوید «وَ بِحَمْدِه»، آیا وقف به حرکت محسوب مى شود؟
4ـ آیا گفتن اذکارى که کاملا جداى از هم هستند، به صورتهاى زیر صحیح است:
الف) مثلا گفته شود «سُبْحان اللّهِ» سه بار بدون توقّف (با حرکت).
ب) گفته شود «سُبْحانَ اللّهِ» با توقّف (با حرکت).