زنی که در عده است و می داند ازدواج در عده حرام است با شخصی عقد می کند و عقد را وکیل می خواند آیا حرمت ابد حاصل شده است؟( با توجه به اینکه از نظر زن ازدواج باطل بوده و زنا محسوب می شود)
زنی در ایام عده عقد موقت بوده و با علم به بطلان و حرمت عقد در عده متعه، با مرد دیگری عقد موقت کرده است، این عقد را مرد به وکالت از طرف زن خوانده ولی روح مرد از عده خبر نداشته و کاملا جاهل به عده زن بوده است، در این مدت نزدیکی صورت نگرفته، این زن هم نمیدانسته که این کار اشتباه ممکن است باعث حرمت ابدی بشود و گرنه اصلا این کار را نمی کرد و چون نتوانسته به مرد بگوید در عده هست مخفی کرده الان شما را به خدا اگر راهی هست که حرمت ابدی برداشته شود بفرمایید.با توجه به اینکه مرد به وکالت از طرف زن خوانده می شود گفت خودشان نخوانده اند ؟
با توجه به اینکه خواهر و مادر مفعول لواط بر فاعل حرام هستند اگر مرد 50 ساله ای چنین ازدواجی کرده باشد ونوه هم دارد و حال احکام را یادگرفته تکلیفش چیست؟
فرمودهاید: قمهزنی ازجمله بدعتها است که بهواسطه آن خسارات بسياري بر ما واردشده است و شيعه را در جهان بهواسطه اين کار به جنون متّهم میکنند، در اینجا که قمهزنی را بدعت دانستهاید حرمت آن اولیه است یا ثانویه؟
اگر کسی به نیابت از سوی فردی که فوت کرده حجی بجا آورد ولی طواف نساء را انجام ندهد یا فراموش کند آیا فقط نمیتواند با زن متوفی ازدواج کند یا این حرمت در مورد همه زنان وجود دارد؟
زنوشوهری به مسافرت رفته و فرزند شیرخوار خود را به مادر آن زن میسپارند. او از شیر خود یک ماه تمام به آن بچّه شیر میدهد، آیا داماد و دخترش به یکدیگر نامحرم شدهاند؟ تکلیف چیست؟
فلسفه حرمت نگاه به عورت، جلوگيرى از مفاسد اجتماعى عنوانشده است. آيا جنبه غیراخلاقی اين كار و عدم ورود به حريم خصوصى افراد، نيز نقشى در اين تحريم دارد؟
در منطقه ما ميزان هدر رفت آب در مصارف کشاورزي و غيره خيلي زياد است مثلاً آب نخل که مصرف آن 50 ليتر در ماه است موتورهاي برقي 24 ساعته روشن هستند و دولت هيچ نظارتي ندارد. آب بشدت پايين رفته و طعم آب فرق کرده و غیرقابل شرب شده، میخواستم بپرسم اين نوع مصرف، حقالناس محسوب میشود؟
مدّتى است پیرامون موسیقى تحقیقاتى را آغاز نموده، لکن به مشکلى برخوردم، که تاکنون برایم حلّ نشده است. بنده به لحاظ عقلى نتوانستم خود را قانع کنم، که اسلام مطلق موسیقى را حرام کرده باشد. و اگر چنین است، باید ملاک و معیارى داشته باشد. این بود که به کتب فقهى و فتاواى بعضى از علماى بزرگوار مراجعه نمودم. متوجّه شدم که در مورد حرمت موسیقى، اختلاف نظر وجود دارد. از ظاهر عبارت شیخ در مکاسب به دست مى آید، که ایشان موضوع حرمت را لهو مى داند; امّا بعضى از بزرگواران، خصوصاً امام راحل(قدس سره) طرب را معیار آن ذکر مى کنند. با توجّه به مطالب بالا، خواهشمند است بیان فرمایید: آیا حرمت موسیقى به خاطر مطرب بودن است، که بر اثر مرور زمان (مثل شطرنج) تغییر پیدا کرده و تبدیل به لهو شده است؟ یا از همان ابتدا موضوع و عنوان حرمت موسیقى، لهو بوده و هست؟ در این صورت نظر علماى بزرگوار مبنى بر مطرب بودن را چطور توجیه مى کنید؟
با علم به اين كه نوشته هايى مانند بسم الله الرحمن الرحيم و آيات قرآن ونام مبارك 14 معصوم : در روزنامه و كاغذهاى ادارى و امثال آن به دست هر كسى از جمله غير مسلمين مى رسد و چه بسا بعد از استفاده در مواردى مورد هتك قرار گيرد، مسووليّت آن بر عهده كيست؟